تفسیر نمونه جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
در هفتمين توصيف از قيامت كه آن نيز به صورت توصيف خداوند مطرح شده مىفرمايد:" خداوند به حق داورى مىكند" (وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ)." و معبودهايى را كه غير از او مىخوانند هيچگونه قضاوت و داورى ندارند" (وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ).آرى آن روز مقام داورى مخصوص به خدا است، و او هم جز به حق داورى نمىكند، چرا كه داورى به ظلم يا از جهل و عدم آگاهى ناشى مىشود كه او بر همه چيز حتى اسرار ضمائر احاطه دارد، و يا از عجز و نياز است كه همه اينها از ساحت مقدسش دور مىشد.ضمنا اين جمله دليلى است بر توحيد معبود، زيرا كسى شايستگى عبوديت دارد كه سرانجام داورى به دست او است، اما بتهايى كه نه در اين جهان خاصيتى دارند و نه در قيامت مرجع داورى هستند چگونه ممكن است شايسته عبوديت باشند؟اين نكته نيز قابل توجه است كه داورى به حق از ناحيه خداوند معنى گستردهاى دارد كه هم عالم تكوين را شامل مىشود، و هم جهان تشريع را، همانگونه كه تعبير" قضا" در آيات قرآن نيز در هر دو مورد به كار رفته است، در يك جا مىخوانيم: وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ:" پروردگارت حكم كرده كه جز او را پرستش نكنيد" (اسراء- 23) اين قضاوت تشريعى او است.و در جاى ديگر مىفرمايد:" إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ":" هنگامى كه حكم در باره چيزى صادر كند به آن مىگويد: موجود باش! بلافاصله موجود مىشود"! (آل عمران- 47).سرانجام به عنوان تاكيد بر آنچه در اين آيات گذشت سخن را با اين جمله پايان مىدهد:" خداوند شنوا و بينا است" (إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).