به دنبال اشارهاى كه در آيات قبل پيرامون سرنوشت دردناك اقوام پيشين آمده بود در اين آيات به شرح يكى از اين ماجراها پرداخته، و انگشت روى داستان موسى و فرعون و هامان و قارون مىگذارد.درست است كه داستان موسى و فرعون در بسيارى از سورههاى قرآن تكرار شده، ولى بررسى آن نشان مىدهد كه هرگز جنبه تكرارى ندارد، بلكه در هر مورد از زاويه خاصى به آنها نگاه شده است، چنانچه در مورد بحث منظور بيش از همه پيش كشيدن ماجراى مؤمن آل فرعون است و بقيه بيان زمينهاى است براى اين ماجراى مهم.نخست مىفرمايد:" ما موسى را با" آيات" خود" و سلطان مبين" فرستاديم (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ)." به سوى فرعون و هامان و قارون، اما آنها گفتند: او ساحر بسيار دروغگويى است"! (إِلى فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ).در اينكه ميان" آيات" و" سلطان مبين" چه تفاوتى است؟ تفسيرهاى مختلفى از سوى مفسران بيان شده است:بعضى آيات را اشاره به دلائل روشن، و سلطان مبين را اشاره به معجزات مىدانند.در حالى كه بعضى ديگر آيات را اشاره به آيات تورات و سلطان مبين را اشاره به معجزات شمردهاند.