بیشترلیست موضوعات حج نامه انزاب داستاني از زبان امير المؤمنين علي(عليه السلام) حقيقت داستان چيست؟ عتبي کيست؟ فقر منابع ديني و نياز معنوي: نتيجه: توضیحاتافزودن یادداشت جدید و سپس سوار بر مرکب خود شد و بازگشت، عتبي مي گويد: خوابي سبک مرا فرا گرفت و پيامبرخدا را ديدم که فرمود: اي عتبي، آن اعرابي را درياب و به او بگو که خداوند او را آمرزيد.(1) 2 . داستان به گونه اي ديگر و با توضيحي بيشتر از محمدبن حرب هلالي نقل شده که گفته است: مردي اعرابي حج گزارد، چون (به مدينه آمد) به درِ مسجد رسيد، افسار مرکب خود را بست و به مسجد رفت، روبه روي قبر پيامبر ايستاد و گفت: پيامبرخدا! پدر و مادرم فداي تو باد، با بار سنگين گناه آمده ام که تو را شفيع نزد پروردگارم قرار دهم، چون در قرآن آمده است: ...وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ... .(2) هنگامي که مرتکب گناهي شدند، اگر نزد تو آمده، از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر بر ايشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند. بر خويشتن ستم کردم، اکنون آمده ام. پدر و مادرم فداي تو گردند. با بار سنگين گناه آمده ام. نزد پروردگارت شفاعتم کن که گناهانم را ببخشد و بعد از آن، در حالي که در جمع مردمان گم شد، مي گفت: يا خير من دفنت في القاع أعظمه... .(3) 3 . برخي اين واقعه را مشهور و معروف يافته اند و بي آن که از گوينده نخستينِ آن نامي ببرند، به عنوان ارسال مسلّمات شمرده و به نقل آن پرداخته اند.(4) کثرت نقل اين داستان و تمسّک به اين آيه و ترنّم به اين شعر، در دل و جان و انديشه نسل هاي بعد، چنان تأثيري نهاد که به مرور و اندک اندک، در کتب ادعيه جا باز کرد و نويسندگان براي خوانندگان کتب خويش آن را به عنوان شيوه گفتگوي با پيامبر و آداب زيارت او معرفي کردند و از آن جمله گفته اند: الف : چون به حرم پيامبر رسيدي روبه روي قبر پيامبر ايستاده و در حقّ خويش توسّل جسته، او را شفيع پروردگار خود قرار ده و از بهترين سخناني که رسيده، آن است که مارودي نقل کرده(5) و سپس داستان را به عنوان الگوي ادب زيارت نقل کرده است. ب : بهترين سخني که زائر (قبر پيامبر) مي تواند بگويد، اين است که: يا خير من دفنت في القاع أعظمه... .(6) 1 . ابو الحسن علي بن محمدبن حبيب البصري البغدادي الماوردي، احکام السلطانيه، چاپ تهران، مکتب الاعلام السلامي، صص191 ـ 190 النووي 676، الاذکار، چاپ بيروت، دار احيا التراث، صص176 ـ 175 ابن کثير ـ 774، تفسير قرآن العظيم، چاپ بيروت، دار المعرفه، 1412، ج1، ص522 النووي 676، المجموع في شرح المهذب، لبنان، بيروت، دار الفکر، ج8، ص274 ابن قدامه 620، المغني، لبنان، بيروت، دار الکتاب العربي، ج2، ص590 عبد الرحمان بن قدامه 682، الشرح الکبير، بيروت دار الکتاب العربي، ج2، ص494 البهوتي 1051، کشاف القناع، بنان، بيروت، دار الکتب العلميه، ج2، ص601 2 . نساء : 64 3 . جلال الدين السيوطي، الدار المنثور، بيروت، دار المعرفه، چاپ 1365، ج1، ص228 4 . النووي، المجموع في شرح المهذّب، همان مدرک. محمد الشربيني الخطيب م 977، مغني المحتاج، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ 1377، ج1، ص512 5 . النووي، همان مدرک. 6 . محمد الشربيني الخطيب، همان مدرک.