ج : برخي اصل داستان را به عنوان يک ادب مسلّم و قطعي در زيارت پيامبر نقل کرده اند.(1)
داستاني از زبان امير المؤمنين علي(عليه السلام)
علي(عليه السلام) فرمود: سه روز از دفن پيامبر(صلي الله عليه وآله) نگذشته بود که عربي باديه نشين آمد و خود را به قبر پيامبر افکند و از خاک آن بر سر مي ريخت و مي گفت: اي پيامبرخدا، گفته هاي تو را گوش کردم. شما سخن خدا را حفظ کرديد و ما گفته هاي تو را پاس داشتيم; از جمله آياتي که بر تو نازل شده، اين بود: ...وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ... . بر خويشتن ستم کردم و اکنون نزد تو آمده ام تا برايم طلب بخشش کني، از قبر ندا آمد که بخشيده شدي. (2) و در گفتار منقول از علي(عليه السلام) ، سخني از آن دو بيت شعر نيست و هم چنين سخني از خواب ديدن پيامبرخدا به ميان نيامده، بلکه ندايي از قبر بيرون آمد که آمرزيده شده است.حقيقت داستان چيست؟
از اين جهت که اهل تسنن خود را از ثقل اصغر دين و نيمه مکمّل آن; يعني ولاي اهل بيت پيامبر محروم کرده اند، از منابع مهم معرفت شناسي و درياي معارف امامان معصوم، محروم شده اند. آنچه قابل توجه و دقت است، اين است که بايد دانسته شود که آيا يک واقعه رخ داده و هر سه نفر شاهد آن بوده اند و هريک جداگانه به آن پرداخته اند؟ يا سه واقعه جداگانه بوده و براي هريک از آنان، به طور جداگانه رخ داده و هرکدام مشاهده خويش را چنانکه رخ داده، نقل کرده است؟ ولي از آنجاکه هر سه ناقل معاصرِ هم نبوده اند، نمي تواند يک واقعه باشد که همه آنها شاهد آن باشند; زيرا علي(عليه السلام) در سال 40هـ .ق. به شهادت رسيده(3) و عتبي در سال 228 فوت کرده است.(4)1 . الرمياطي، همان مدرک. 2 . المتقي الهندي، کنز العمال، لبنان، بيروت، مؤسسة الرساله، ج14، ص260 الصالحي الشامي، سبل الهدي في سيرة خير العباد، بيروت، دار الکتب العلميه، ج12، ص282 3 . محمدبن خاوند شاه، روضة الصفا، چاپ تهران، انتشارات علمي، ص317 4 . ابن کثير، تفسير کبير، بيروت، دارالمعرفه، ج1، ص522