معصوم محروم شده اند، چون از جهان عرفان آنان برکنارند، لذا براي مناجات با خدا يا زيارت پيامبرخدا دستي خالي دارند و نمي دانند چه بگويند و چگونه خواسته هاي خود را بيان کنند، دردهاي خويش را با چه زباني بازگو نمايند، محبت و عشق خود را با چه کلماتي اظهار کنند، چون هيچ منبع موثقي ندارند، ناچار دست به دامن عتبي مي زنند و کتاب هاي دانشمندان نيز گفته او را يادآوري مي کنند. آري، آن نياز معنوي و اين فقر منابع، کار را به آنجا مي کشاند که سخن و شعر يک شرابخوار ورد زبان مسلمانان شود و شعرش بر ستون ديوار حرم پيامبر نقش بندد. بنابراين، عتبيِ شرابخوار نمي تواند چنين حال روحاني پيدا کند که چنان واقعه معنوي براي او رخ دهد و پيام رسان پيامبر به اعرابي و در نتيجه بر همه مسلمانان باشد، بلکه شايد اين واقعه را از زبان علي(عليه السلام) خوانده است و چون اديب و شاعر بوده، شعري نيز براي آن سروده است.
نتيجه:
اگرچه حکايتي که در کتب قوم، از علي(عليه السلام) نقل شده، در منابع شيعه نيامده است، ليکن صحّت آن بعيد نيست; زيرا مضمون آن نه تنها مورد انکار شيعه نيست بلکه مورد تأييد نيز مي باشد و لذا علما و دانشمندان شيعه در مورد مسأله جواز زيارت قبر پيامبر، آن را به عنوان تأييد از کتب اهل تسنن ذکر کرده اند که چون اين واقعه در حضور علي(عليه السلام) رخ داده(1) و خود آن حضرت ناقل آن مي باشد، نوعي تقرير بر جواز زيارت است و ديگري نيز آن را يکي از بيست دليل بر جواز زيارت قبر پيامبر دانسته، که کتب اهل سنت به هشت طريق آن را ذکر کرده اند.(2)1 . السيد ابو القاسم الخوئي، البيان، عراق، مطبعه آداب النجف الأشرف، ص599 2 . الأميني، الغدير، تهران، مکتبة الامام امير المؤمنين، ج5، ص148