اشعار و مثنويات
مرحوم آخوند گزى
بسم الله الرحمن الرحيم [ مجسمهء علم و عمل و تقوا آيت الله گزى شعر نيز
مى سروده و " مهدوي " تخلص مى كرده است. اشعارى
كه در پى مى آيد بخشى از سرودههاى او به طريق
مثنوى است: ]
-
اى كه از هستت به پا شد هست و نيست
با وجود تو است هستيها وجود
آه از اين اعدام و اين شور و شرور
از پس حمد خداوند احد
علت و معلول موجود ووجود
علت مادى وغائى بى خلاف
گر چه باشد اين بيان رمز و مجاز
زان سپس بر آل اطهارش تمام
آن مظاهر مر صفات پاك را
نور بخش عالم كون و مكان
روشن از ايشان زمين و آسمان
-
غير هستت در حقيقت هست نيست
ورنه اعدامند يكسر در شهود
آه از اين اعدام و اين كبر و غرور
احمد او را درود افزون ز حد
ساجد و مسجود و هم عين سجود
صورت و فاعل هم اندر انكشاف
مى ندارد از حقيقت امتياز
از على تا مهدى آن آخر امام
و آن علل مر خلقت افلاك را
روشن از ايشان زمين و آسمان
روشن از ايشان زمين و آسمان