حكم بازيگري زن در فيلم و تئاتر*
محمدمهدي آصفي دراين مقاله، ازحـكم فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني كه [مردان وزنان ] به صورت مختلط در آن بازي ميكنند، در ضمن سه محور بحث ميكنيم:محور اول: ايفاي نقش و بازيگري.محور دوم: نمايش اين گونه فيلم ها.محور سوم: تماشاي آنها.درمحور اول، از حكم شرعي بازيگري هايي بحث ميشود كه درسينما و تلويزيون بسيار متداول است.بحث ازجهت ارتباط نزديك ميان زنان و مردان نامحرم است كه لازمه اين نوع نقش هاي مختلط ميباشد.دراين نوع بازي ها، زنان و مردان نقش هاي مختلفي را در ارتباط با همديگر ايفا ميكنند؛ روابط عاشقانه و خانوادگي، چون همسر. دراين قسمت، حكم ايفاي نقش اين نوع روابط ميان زن و مرد را ـ بدون درنظر گرفتن مسأله نمايش و تماشا ـ مورد بررسي قرار ميدهيم.درمحور دوم از حكم نمايش اين نوع فيلم ها در سينما و تلويزيون براي عموم مردم، بحث ميكنيم.درمحور سوم حكم تماشاي اين نوع فيلم ها را از طرف بينندگان بررسي ميكنيم.بحث از حكم، درسه محور مذكور، جز با بحث تحقيقي در سه مسأله زير ممكن نيست:پوشش، نگاه، تحريك جنسي.درمباحث آتي در باره حكم اين مسائل به اختصار سخن ميگوييم تا پاسخ گوي حكم سه محور مذكور باشيم.پوشش(ستر)
اختلافي ميان فقهاي اسلام نيست كه برزن واجب است همه اعضاي بدن به جز صورت و دو دست و دو پا تا مچ را بپوشاند. سوره ءنور براين مطلب دلالت دارد:وَقُلْ لِلْمُوءْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُروُجَهنَّ وَ لايُبْدينَ زينَتَهُنّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبنَ بِخُمُرِهنَّ عَلي جُيُوبِهنَّ وَلايُبدْينَ زينَتَهُنَّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ...؛1به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را از نگاه(هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار ننمايند و [اطراف] روسري هاي خود را برسينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود] وزينت خود را آشكار نسازند، مگر براي شوهرانشان....تفسير هاي متعدّدي براي واژه «زينت» درآيه كريمه بيان شده كه همه آنها بروجوب پوشش زن دلالت دارد:الف) مرحوم طبرسي و برخي ديگر قائلند: «زينت» به معناي محل زينت از بدن زن است.2ب) مقصود از «زينت» زيور آلات است.سيد محمد باقر لكنهوي ميگويد:مقصود، زينت هاي آويخته به بدن است كه نگاه به آنها حرام است؛ نه زيور آلات كه جداي از بدن باشد؛ زيرا نگاه به زينتي كه بربدن زن است ،به طور معمول در اكثر موارد، ملازم با نگاه به بدن زن ميباشد.روشن است كه حرمت نگاه كردن به زينت هاي آويخته به بدن زن، نوعي مبالغه و تأكيد درحرمت نگاه به محل زينت از بدن زن ميباشد. «جمع الجوامع» درست گفته است كه زماني زنان از اظهار زيور آلات نهي شدند ؛ سپس از اظهار صداي آنها مورد نهي قرار گرفتند. از اين جا دانسته ميشود كه نهي از نشان دادن مواضع زيور آلات شديد تر است.3مرحوم جزايري در تفسير قلائد الدرر، در آيات احكام مينويسد:احتمال دارد مراد از زينت، خود زيور آلات باشد، به اين معنا كه هرگاه آنها بربدن آويخته است، نگاه به آنها حرام است و در چگونگي تعبير در آيه كه نگاه به زينت هاي آويخته به بدن را حرام كرده، نه اعضاي بدن كه موضع زينت است، نوعي مبالغه درلزوم پوشاندن بدن و حرمت نگاه به آن، به چشم ميخورد؛ زيرا در حليّت نگاه به زيور آلاتِ جدا از بدن زن، بحثي نيست؛ پس حرمت نگاه به آنها به اعتبار همراه بودنشان با بدن، به طريق اولي مستلزم حرمت نظر به مواضع زينت است.4ج) مقصود از «زينت» معنايي است كه شامل اعضاي زن و زيور آلاتي كه بربدن اوست، ميشود. درروايتي از زراره از امام صادق(ع) نقل شده:الزينة الظاهرة: الكحل و الخاتم؛
5زينت نمايان، سرمه وانگشتر است؛
ودر صحيحه فضيل روايت شده:سألتُ أبا عبدالله (ع) عن الذرا عين من المرأة، هما من الزينة التي قال اللّه: ولايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ؟ قال: نعم...؛
6از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا دوساعد زن جزء زينتي است كه خداوند فرمود: زينت خود را آشكار نسازيد مگر براي شوهرانتان؟ فرمود: بله.سيد محمد باقر لكنهوي گويد:استعمال واژه «زينت» درزينت هاي طبيعي شايع و فراوان است؛ همان طور كه در شعر آمده«و كفّ خضيب زيّنت ببنان؛ كف دست خضاب شده اي كه به انگشتان مزيّن شده است»، بلكه در قرآن نيز درهمين معنا استعمال شده: المال و البنون زينة الحياة الدنيا؛ مال و فرزندان زينت زندگي دنيا هستند.7استثناي صورت و دودست تامچ:اختلافي ميان فقهاي اسلام نيست كه همه بدن زن عورت بوده و براو واجب است خود را از مردان نامحرم بپوشاند، ولي درمواردي كه ازاين حكم استثنا شده، اختلاف نظر وجود دارد. اين استثنا در اين آيه وارد شده:وَلايُبْدينَ زينتهنَّ إلاّ ما ظَهَرَ منها؛
8زينت خود را ـ جز آن مقدار كه نمايان است ـ آشكار ننمايند.مفسّران و فقها درمقصود از «زينت نمايان» در آيه اختلاف دارند؛ به گونه اي كه تنها به ابن عبّاس شش ديدگاه نسبت داده اند:1. سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده است: مراد سرمه و انگشتر است.2. ضحاك از او روايت كرده است: زينت نمايان، سرمه و دو گونه صورت است.3. ابن جريح نقل كرده: آنها انگشتر و دستبند هستند.4. مجاهد و عطا، سرمه و خضاب بركف دست را از ابن عباس روايت كرده اند.5. حسن بصري تنها صورت را نقل كرده است.6. سعيد بن جبير و عطا و ضحاك و اوزاعي ازابن عباس حكايت كرده اند كه زينت نمايان،صورت و دودست تامچ و انگشتر است.9نظر نويسنده: