ب) دلايل جواز نگاه به دست و صورت - حکم بازیگری زن در فیلم و تئاتر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکم بازیگری زن در فیلم و تئاتر - نسخه متنی

محمدمهدی آصفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كلمه «من» تبعيضيه 33 در آيه همين معنا را تأكيد مي‏كند(يغضّوا مِن أبصارهم). بنابراين معناي آيه مي‏شود:

بخشي از نگاه خود را كم كنيد و نگاه را پايين اندازيد. به عبارت ديگر: به طور كامل نگاه نكرده و نيم نگاهي بيندازيد.

اين ، معناي تبعيض درنگاه كردن است. پس مرد به زن نامحرم دقيق نگاه نكرده و در صورت او خيره نمي شود و همچنين زن درصورت مرد نگاه دقيق ننموده و نگاهش را متمركز نمي كند؛بلكه نيم نگاهي انداخته و باديدي تنگ و گذرا به مرد نگاه مي‏كند.

معناي «من» نگاه به بعض آنچه ديده مي‏شود نيست ـ چنان كه نويسنده «قلائد الدرر» قائل شده34 ـ بلكه تبعيض درنگاه است، نه در مرئي.

بنابراين، براي مرد خيره شدن درصورت زن حرام است، و در هنگام روبه رو شدن و سخن گفتن با زن بايد نيم نگاهي به او نموده و چشم فرو گيرد.

اما آنچه بعضي از فقها 35 و مفسران مي‏گويند كه آيه دلالت برحرمت نگاه كردن به صورت زن دارد، پذيرفته نيست و از آيه استفاده نمي شود.

جواز نگاه كردن گذرا و غير دقيق تنها براي نگاه به دست و صورت مي‏باشد؛ اما زماني كه نگاه به ساير اعضاي بدن زن بيفتد، اختلاف نظري ميان مسلمانان نيست كه نگاه به آنها حرام است.

رواياتي كه درمباحث گذشته ذكر شد كه بروجوب پوشش همه اعضاي بدن زن، غير از دست و صورت دلالت مي‏كرد، نيز مي‏رساند كه نگاه به بدن زن حرام است. اين روايات ـ به همان بيان سابق ـ برحرمت نگاه مرد به زن دلالت مي‏كند.

همان گونه رواياتي كه درجواز نگاه به زنان ذمّي يا صحرا نشين ـ كه جزء كساني هستند كه اگر نهي شوند نمي پذيرند، وارد شده، دلالت برهمين حكم دارد.

اين روايات مي‏رساند نگاه به زنان مسلمان حرام است؛ زيرا در پي هتك حرمت خويش نيستند. آن طور كه زنان اهل ذمه يا صحرانشين حرمت خود را هتك مي‏كنند.

ما اين بحث را بيش از اين ادامه نمي دهيم؛ زيرا اين مسأله نزد مسلمانان از واضحات فقهي مي‏باشد.

دليل سوم: استدلال به صحيحه هشام بن سالم:

هشام بن سالم و حمادبن عثمان و حفص بن البختري كلّهم عن أبي عبدالله(ع) في النظر إلي من يريد الرجل أن يتزوّجه من النساء: لابأس بأن ينظر إلي وجهها و معاصمها إذا أراد أن يتزوّجها؛
36امام صادق(ع) درباره نگاه به زني كه مرد قصد ازدواج با او را دارد، فرمود: اگر قصد دارد با او ازدواج نمايد، اشكالي ندارد كه به مچ دست ها و صورت او نگاه كند.

سند روايت صحيح است و در دلالت برمقصود كامل است، پس با كمك مفهوم شرط، درصورتي كه قصد ازدواج نيست، نگاه به صورت و مچ دست ها را حرام مي‏نمايد.

ولي اين استدلال ضعيف است؛ زيرا جمله شرطيه ناظربه اين است كه نگاه به دست و صورت زن مطلقاً جايز است، چه ترس از شهوت حرام داشته، چه نداشته باشد.

شيخ انصاري(ره) در استدلال به اين صحيحه ايرادهايي مي‏گيرد كه به نظر ما وجيه است، كه عيناً مي‏خوانيم:

واما رواياتي كه درمسأله قبلي دلالت داشت براين كه جواز نگاه كردن به زن مشروط به قصد ازدواج است [و مفهوم آن اين است كه اگر قصد ازدواج نداشته باشد، نگاه كردن جايز نيست، دراستدلال به اين روايات ايرادهايي به نظر مي‏رسد]؛
أوّلاً: واضح است كه سياق جمله شرطيه در آن صحيحه، سياق تعليق نيست كه مفهوم داشته باشد، و اين مطلب باكمي تأمل روشن مي‏شود.

ثانياً: برفرض اين كه آن صحيحه مفهوم داشته باشد، با جواز نگاه كردن درمورد آن، مشروط به شرطي كه در اين مسأله(نگاه به زن بدون قصد ازدواج ) آمده ، نيست. و آن شرط اين است كه غرض از نگاه، ارزيابي زيبايي و زشتي زن و شناسايي رنگ صورت و نقاط حُسن و قبح او نباشد. شكي نيست كه نگاه با اين قصد، مخصوص به صورتي است كه مرد به قصد ازدواج به صورت زن نگاه كند.

37[بنابر اين، شرط جواز نگاه به صورت زن درمسأله اوّل اين است كه به غرض شناسايي زيبايي و زشتي زن و دقيق شدن دراين موضوع نباشد... و اين شرط در مسأله دوم، يعني در صورتي كه قصد ازدواج داشته باشد، نيامده ، و نگاه به صورت زن با اين انگيزه، در صورتي كه قصد ازدواج با او را داشته باشد، بي اشكال است].

دليل چهارم: براي حرمت نگاه، تمسّك به صحيحه محمد بن حسن صفار است.

قال: كتبتُ إلي الفقيه (ع)في رجل أراد أن يشهد علي امرأة ليس لها بمحرم، هل يجوز له أن يشهد عليها و هي من وراء الستر ويسمع كلامها إذا شهد عدلان أنها فُلانة بنت فلان التي تشهدك و هذا كلامها، أو لايجوز الشهادة عليها حتي تبرز و يثبتها بعينها؟ فوقّع (ع) تتنقّب و تظهر للشهود إن شاء اللّه.

38محمد بن حسن صفار گويد: درنامه اي به امام، از مردي كه مي‏خواهد عليه زن نامحرمي شهادت دهد، سوءال كردم: آيا بدون ديدن صورت زن و از پشت پرده كه صداي او را مي‏شنود و دو شاهد عادل هم شهادت مي‏دهند: اين زن همان فلاني دختر فلاني است كه اينجا حاضر و اين هم صداي اوست، مي‏تواند نسبت به آن زن شهادت دهد؟ يا اين كه زن خود را نشان داده و مرد اورا با چشم خود ببيند؟
امام در پاسخ نوشتند: زن نقاب مي‏زند و براي شهود ظاهر مي‏شود، إن شاءاللّه.

اين استدلال مانند استدلال قبلي، ضعيف است، زيرا زني كه در اين قضيه آمده است، به سبب حيا يا چيز ديگر، از نشان دادن خود نزد شاهد، سرباز مي‏زند ،و ربطي به اين حكم شرعي ندارد كه آيا نگاه نامحرم به صورت زن جايز است يا خير؟ به همين علت به صحبت از پشت پرده اكتفا نموده و از پشت آن خارج نمي شود. لذا سوءال كننده پرسيد: آيا شنيدن سخن او از پشت پرده درصحت شهادت كافي است يا خير؟ امام پاسخ فرمود: زماني كه با نقاب از پشت پرده بيرون بيايد، شهادت صحيح مي‏باشد.

مثل اين كه پرسشگرِ شاهد از كمترين مرتبه حمل شهادت دراين حالت، سوءال مي‏نمايد كه آيا شنيدن صدا است يا خارج شدن از پشت پرده يا نگاه كردن به صورت زن، امام پاسخ مي‏دهد: با خارج شدن از پشت پرده.

اين سخن توجيه معقولي درباره صحيحه بوده است. همين توجيه به تنهايي براي نقض استدلال كافي است، اگر چه اثبات نشود و به عنوان احتمال مطرح گردد.چون با اين احتمال، استدلال به صحيحه برحرمت نگاه به صورت زن، ناتمام مي‏ماند.

دليل پنجم: همچنين به رواياتي كه نگاه را تيري مسموم از تيرهاي شيطان و اين كه نگاه به نامحرم، زناي چشم است، استدلال كرده اند.

39ظاهراً روايات، درباره نگاهي است كه همراه با شهوت و لذّت حرام باشد و بيننده بترسد به حرام بيفتد كه دراين صورت از موضوع بحث خارج است.

مطالب ياد شده مهم ترين دلايلي است كه در عبارات فقها برحرمت نگاه به دست و صورت زن نامحرم، مطرح شده است.

و انصاف اين است كه دلايل مذكور، حرمت مورد ادعا را اثبات نمي كند.

ب) دلايل جواز نگاه به دست و صورت

عدّه اي از فقهاي بزرگ، اين ديدگاه را پذيرفته اند؛ مانند شيخ طوسي ، محدث بحراني، شيخ انصاري و محقق نراقي در«مستند الشيعه» و آية الله حكيم در «مستمسك».

40براي اثبات آن مي‏توان به مجموعه اي ازروايات ـ كه بعضي از آنها صحيحند ـ استدلال نمود يا تأييد آورد. برخي از روايات چنين است:

1.صحيحة علي بن سويد، قال: قلت لأبي الحسن (ع): إني مبتلي بالنظر إلي المرأة الجميلة، فيعجبني النظر إليها فقال: يا علي! لابأس إذا عرف اللّه من نيتّك الصدق، و إيّاك و الزنا، فإنّه يمحق البركة و يهلك الدين؛
41علي بن سويد گويد: خدمت امام كاظم(ع) عرض كردم: گرفتار نگاه به زنان زيبا هستم و از جمال آنها خوشم مي‏آيد. امام فرمود: اي علي! زماني كه خدا بداند با نيّت پاك و درست نگاه مي‏كني، اشكال ندارد، اما بترس از زنا؛ زيرا بركت را مي‏برد و دين را نابود مي‏كند.

روايت، صحيحه و درمعنا صريح است. استاد ما آية الله خويي در دلالت اين روايت برجواز نگاه به صورت زن، مناقشه نموده و روايت را برصورتي كه به طور اتّفاقي نگاه انسان به صورت زن بيفتد، حمل مي‏فرمايد، به اين معنا كه بدون قصد و عمد، نظرش به چهره او بيفتد.

ايشان مي‏گويد: با اين بيان، صحيحه جدا از بحث ما است و برجواز نگاه عمدي به صورت زن، دلالتي ندارد واگر برجواز نگاه عمدي دلالت كند، قابل پذيرش نبوده و علمش را به اهلش واگذار مي‏كنيم؛ زيرا لازمه اش اين است كه اگر از ابتدا نگاه با قصد لذّت جويي باشد، جايز است ـ همان طور كه از جمله «فيعجبني النظر إليها» به دست مي‏آيد ـ و نمي توان به اين سخن ملتزم شد و كسي از فقها نيز قائل به آن نيست.

/ 11