استفتائات - استفتائات آیت الله صانعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

استفتائات آیت الله صانعی - نسخه متنی

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استفتائات

احكام تقليد ـ اجتهاد

تقليد و احتياط

آيت الله صانعى

س 1 - آيا واجب است كه اعتقاد انسان به اصول دين از روى تحقيق باشد
يا اينكه تقليد از اهل فن كفايت مى
كند؟

ج - در اصـول ديـن يـقـين و باور از هر راه كه حاصل شود
كفايت مى نمايد
همان ايمانى كه بين مـردم
مـسلمان وجود دارد
و منشاء همه خوبيها
عبادتها
جهاد و شهادت است
كفايت مى كند
و زيادتر از اين
براى مردم عادى
لازم نيست .
4/9/75

س 2 - فرق مجتهد و ولى فقيه چيست و جايگاه و نقش مردم در حكومت چه مى باشد؟

ج - هـر مـجـتـهـدى كه جامع شرايط باشد
منصوب براى ولايت است
لكن از جهت زبان قانون و اصطلاحات
به
مجتهدى كه ولايت او از نظر قانون اساسى ثابت شود
ولى فقيه مى گويند .
پس در حقيقت
مجتهد و ولى فقيه با هم فرقى ندارند
لكن بنابراين قانون و اصطلاح رايج ولى فقيه اخص از
مـجـتـهـد است يعنى هر ولى فقيهى مجتهداست
اما هر مجتهدى ولى فقيه قانونى نيست .

اما مـسـاءلـه مـرجـعـيت
مساءله جدايى است كه منوط به اعلميت و اورعيت است و نسبت به مردم
مشروعيت
اجراء درمصالح عامه كه اسلام حكم خاصى ندارد منحصرا با مردم و نظر اكثريت و توده آنـان مى باشد و

مشروعيت منوط به آراء و رضايت آنان به طور كلى و يا از طريق اكثريت است و در آيـه شـريـفـه و شاورهم
فى الا مر كه تفصيلى از اجمال و امرهم شورى بينهم است
نبى مكرم اسـلام (ص ) كـه حـاكم الهى است مكلف و
ماءمور به مشورت درمصالح عامه كه ذكر شد و عزم به رضـايـت و راى همه يا اكثريت است و نمى توان گفت كه
او موظف به مشورت است و مى تواند بر وفـق اقـليت و يا نظريه شخصيه خود كه برخلاف اكثريت و يا همه است
تصميم بگيرد و اجرا كند چـون عـقـلا و عقلاء نادرست مى باشد و چگونه راى يك نفر از مردم بر اكثريت و
يا همگان از مردم نـسـبت به امورخودشان نه احكام شرعيه مقدم باشد و گفته نشود كه رسول اللّه (ص ) با
وحى سر وكار دارد و عالم به غيب است چون پاسخ داده مى شود كه آن مقامات عاليه مربوط به تبيين احكام
الهى است نه حكومت كردن بر مردم كه در آنجا جنبه بشرى او مطرح است (قل انما انا بشر مثلكم ) و الا
سـيـره حـكـومتى پيامبر يا بقيه معصومين و عالمان به غيب و انسانهايى كه عقل كل هستند صـلـوات اللّه
عـلـيـهم اجمعين نمى تواند سيره واسوه عملى براى بقيه حكام الهى كه علم غيب ندارند باشند .

/ 267