هيچ نظامى نيستند، اينها نظام ندارند، اينها حكومت جنگلى دارند تـا ايـنـكـه مـصـحـح پـيـدا
بـشـود پـيـش ابـرقـدرتـهـا بـراى ايـنـكـه يـك (ولىّ)اى بـراى مابفرستند).(84)(خـارجـيـهـا مـى خـواهـنـد كـه مـا ايـنـطـور بـاشـيـم كـه هـيـچ نـظـمـى نـداشـتـه بـاشـيـم و
مـثـل جـنـگل با هم رفتار بكنيم تا اينكه بهانه به دست بياورند كه اينها احتياج دارند كه اينجا قيم
برايشان معيّن كنند).(85)
عدم انسجام
(نظم كه از بين رفت انسجام نيست ديگر، انسجام وقتى كه نشود خودش پوسيده مى شود، ديگر احتياج نداريمكه از خارج يكى بيايد، خودش پوسيده مى شود).(86)(مـن بـراى چـنـدم بـار اسـت كـه بـه ايـن قـواى مـسلح سفارش مى كنم به اينكه نظم در بين هر ارگـانـى
كـه هـسـت بـايد برقرار باشد و وظيفه دارند كه با نظم باشند، اگر نظام با نظم نباشد اين نظام نيست ،
اين آشفتگى است و اين نمى تواند هيچ كارى انجام بدهد).(87)(اگـر چـنانچه يك قواى مسلح بى انضباط باشد؛ يعنى ، اگر چنانچه فرمانده حكم كرد، اجرا نـكـنـد اگـر
چـنـانچه آن طبقه بالايى كه صاحب منصبند يك امرى را گفتند اينها اجرا نكنند. اگر ايـنـطـور بـاشـد
انـسـجـام از بين مى رود و آنوقت خداى نخواسته اگر يك امرى پيش بيايد نمى توانيد شما مقابله
كنيد).(88)
هرج و مرج
(ارتـش اگـر نـظـم نـداشته باشد، ارتش نيست و شياطينى كه ممكن است نفوذ كرده باشند... در بـاطـن خـودارتـش هرج و مرج ايجاد كنند. اگر يك ارتشى با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بـپذيرد اين هرج و مرج را،
معنايش اين است كه ارتش نيست ، هيچ امكان ندارد كه او بتواند با يك قدرتى هر چه هم باشد مقابله كند.اگر ارتش نتواند خودش را اصلاح كند و قدرت خودش را و پـيـونـد خـودش را و نـظـمـى كـه در بـاطـن
بـايـد بـاشد اين را ايجاد بكند، اين نمى تواند در مقابل غير، هر غيرى باشد مقاومت كند..)..(89)( ـ سـلب اعـتـمـاد ايـنكه آنقدر لاابالى است كه اين ادب معمولى (چون بستن دكمه پيراهن يك ادب
مـعـمـولى اسـت ) را رعـايـت نمى كند اين تو ميدان جنگ نمى شود بهش اطمينان كرد و جانها را به دسـت او
سـپـرد. حـتـى جـان خـودش را هـم نـمـى شـود بـه دسـت خـودش سـپـرد. آنـجـا دسـتـه گـل بـه آب
خـواهـد داد و ... مـا ايـن را تـجـربـه كـرديـم ، در هـمـيـن هـشـت سال جنگ ، ما كتك بى انضباطى و
لاابالى گرى در انضباط را ... خيلى خورديم ).(90)با عنايت به آفات بى نظمى ، امام (ره ) با قاطعيت با اين مساءله برخورد مى كردند تا جايى كه مى فرمايد:(كـوچـكـتـريـن تـخـلف مـوجـب تـعـقـيـب اسـت و اگـر خـداى نـاكـرده كـارى كـنـيـد كـه مـوجـب
اخلال در نظم سپاه شود، بلافاصله اخراج مى گرديد).(91)(نيروهاى مسلح نظامى و غير نظامى از هر قشرى كه هستند لازم است انضباط را دقيقاً حفظ كرده و از
كـارهـايـى كه مخالف انضباط است اجتناب نمايند و به مسؤ وليت بزرگى كه بر عهده آنان گـذاشـتـه شـده
اسـت تـوجـه نـمـوده و تـخـلف از انـضـباط مطلوب ، موجب مسؤ وليت و تعقيب است ).(92)