باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تأييد اين مطلب روايت ديگرى نيز وجود دارد و آن روايتى است كه حمران بن اعين از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده است. امام باقر مى فرمايد:

ظاهر قرآن، كسانى هستند كه آيات در باره ى آنها نازل شده است و باطن آن، كسانى هستند كه رفتارى مانند آنها دارند.[22] خلاصه آن كه، طبق اين دسته از روايات، /ظاهر قرآن همان تنزيل است/ و تنزيل يعنى معناى محدود كه با در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى و محيط خاص زمان نزول و با توجه به سياق آيه به دست مى آيد و /باطن قرآن همان تأويل آن است/ و آن معناى كلى كه منطبق بر حوادث و موضوعاتى است كه در خارج از زمان و مكان و شرايط محيطى و جغرافيايىِ زمانِ نزول قرآن به وقوع مى پيوندد.

از اين جا اين نكته هم استفاده مى شود كه، در تفسير ظاهر قرآن، حتماً بايد به سياق و فضايى كه آيه در ضمن آن قرار دارد و نيز به شأن نزول و محيط كلام توجه كرد; امّا در تفسير باطن آيه، سياق و شأن نزول و محيط كلام نمى تواند نقش تعيين كننده اى داشته باشد.

دسته ى ديگرى از روايات نيز وجود دارد كه «ظاهر» و «باطن» را تفسير كرده اند; امّا تا حدودى با تفسيرى كه گذشت، متمايز است. در روايتى آمده است:

ظاهر قرآن، «تلاوت» و باطن آن هم «فهم» است.[23] و در روايت ديگرى آمده است:

ظاهر قرآن، تلاوت و باطن آن، تأويل است.[24] در اين دو روايت، ظاهر قرآن به تلاوت تفسير شده است. منظور از تلاوت در اين جا «متلوّ» است («مصدر» به معناى اسم مفعول به كار رفته است; مانند كاربرد كلمه ى «قرآن» به معناى مقروء); يعنى ظاهر قرآن، همين الفاظى است كه تلاوت و قرائت مى شود.

بنا بر اين، طبق اين تفسير، ظاهر از مقوله ى لفظ است نه از مقوله ى معنا; بر خلاف تفسير قبلى كه ظاهر نيز همچون باطن، از مقوله ى معنا بود. امّا اين كه فرمود باطن قرآن، فهم است، باز در اين بخش از حديث نيز بايد «فهم» را به معناى «مفهوم» بگيريم; پس ظاهر قرآن، الفاظ آن است و باطنش، مفاهيم آن است.

مؤيد اين تفسير، دو روايتى است كه يكى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ديگرى از على(عليه السلام)نقل شده است. از پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده است كه فرمود:

ظاهر قرآن، محكم و وثيق و باطن آن، ژرف و عميق است.[25] و على(عليه السلام) فرمودند:

ظاهر قرآن زيبا و شگفت انگيز و باطن آن، ژرف و عميق است.[26] روشن است كه در اين دو روايت، مراد از ظاهر قرآن بُعد زيبايى شناختى قرآن است، نه بُعد معناشناختى;

يعنى الفاظ قرآن كريم به بهترين وجه در كنار هم قرار گرفته و زيباترين تركيب را به وجود آورده اند كه وقتى قارىِ قرآن آن را تلاوت مى كند، ناخودآگاه دل ها را مجذوب خويش مى سازد. زيبايى و هماهنگى الفاظ قرآن به حدى است كه غير مسلمانان نيز از شنيدن آن شگفت زده شده اند. اين زيبايى توانسته است نام آوران عرب در شعر و كلام فصيح را به اعجاب و حيرت وادارد. در سال هاى اخير نيز بسيارى از افراد در كشورهاى اروپايى صرفاً با شنيدن كلام آهنگين و موزون قرآن كريم، به اسلام گرويده اند. مراد از باطن قرآن در روايات، معنا و مفهوم و مقصودى است كه خداوند از اين آيات دارد. نكته اى كه اين جا وجود دارد اين كه باطن را به «فهم» تفسير كرده است كه حاكى از قابل فهم بودن قرآن است و اين ها را انسان مى تواند از راه فهم به دست آورد.

نتيجه آن كه در روايات، گاهى مراد از ظاهر قرآن، الفاظ قرآن است و در مقابل، مراد از باطن، معانى و مفاهيم و مقاصدى است كه از اين الفاظ قصد شده است و گاهى مراد از ظاهر، معنايى است كه با توجه به سياق و محدوده ى كلام و شرايط نزول به دست مى آيد، كه قهراً معنايى محدود است، و مراد از باطن، مواردى است كه خارج از محدوده ى مصاديق و موضوعات اوليه است كه معناى آيه، با تجريد از خصوصيات نزول، بر آنها منطبق مى شود.

با اين دو تعبيرى كه در مورد ظاهر قرآن آمده (گاهى به لفظ اطلاق شده و گاهى به معنا) معناى روايتى كه

/ 58