گفت و گو با علیاکبر بابایی، محمدکاظم شاکر؛ کارشناس و مجری: مصطفی کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
در روايات ظاهر و باطن، مفاهيم ديگرى چون «حد» و «مطلع» هم مطرح شده است. اين اصطلاحات به چه معناست و چه ارتباطى با ظاهر و باطن دارند؟ شاكر: در برخى از روايات ظاهر و باطن، اين اصطلاحات نيز مطرح شده است كه قبل از بحث در باره ى معناى آنها، لازم مى دانم متن دو روايت را كه در آنها حد و مطلع مطرح شده است، بازگو كنم:از ابن مسعود نقل شده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند:(اُنْزِلَ القُرآنُ عَلى سَبَعةِ اَحْرُف لِكُلِّ حَرْف مِنْها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ و لِكُلِ حَرف حَدٌ وَ لِكُلّ حَدٍّ مَطْلَعٌ)[38] تفسير صافى روايتى از حضرت على(عليه السلام) آورده است كه فرمود:(مَا مِن آيَة اِلاَّ وَ لَها اَرْبَعةُ مَعان، ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ وَ حَدٌّ و مَطْلَعٌ.)[39] برخى مانند فيض كاشانى گفته اند كه «حد و مطلع» تقريباً همان ظاهر و باطن هستند و تفاوتى با هم ندارند; يعنى منظور از حد همان ظاهر، و منظور از مطلع همان باطن است. امّا روايتى كه خود ايشان در تفسير صافى آورده است، با اين تحليل سازگار نيست; براى اين كه در اين روايت تصريح شده است كه براى هر آيه اى چهار معناست. در روايات همان طور كه دو اصطلاح ظاهر و باطن معنا شده، اصطلاحات حد و مطلع نيز تفسير شده است. در اين جا قبل از ارائه ى تحليل در مورد معناى حد و مطلع، چند روايت را يادآور مى شويم. در روايتى آمده است:حد، منتهاى ظهور، و مطلع، مبدأ آن است.[40] در روايت ديگرى آمده است:حد، حكم و مطلع، كيفيت استنباط حكم از قرآن است.[41] در روايت ديگرى چنين آمده است:حد، احكام حلال و حرام، و مطلع، مراد خداوند از بنده است[42].تحليل ما اين است كه حد، نهايت و منتهاى ظاهر آيات است و مطلع، مبدأ بطون قرآن. توضيح آن كه، كلام داراى سطوح مختلف ظهور است.در مرتبه ى نخست، آنچه ظاهر است، الفاظ قرآن است، كه اين ظهور براى همه حاصل مى شود; حتى كسانى كه معناى قرآن را نمى فهمند. قبلا هم يادآور شديم كه در دو روايت، تلاوت ]= متلوّ[ به عنوان ظاهر قرآن معرفى شد.در مرتبه ى بعد، ظهور مفردات قرآن رخ مى نمايد. هر لفظى با توجه به وضع و استعمال، معنايى را به ذهن متبادر مى سازد كه آن معناى متبادر به ذهن را معناى ظاهر لفظ مى گويند.مرحله ى بعد، ظهور تركيبى است. وقتى لفظ در تركيب آمد، غير از ظهور تصورى اولى، ظهور تصديقى پيدا مى كند كه ممكن است با ظهور تصورى اش يكسان و يا تا حدودى متفاوت باشد; به طور مثال، ممكن است لفظ در معناى مجازى در جمله ظهور يابد، در حالى كه وقتى لفظ به تنهايى تصور مى شود، معناى حقيقى اش به ذهن متبادر مى شود.و بالاخره ظهور نهايى كلام در صورتى شكل مى گيرد كه سياق كلام و قراينِ متصل و منفصل و مربوط به آن، مورد توجه و دقت قرار گيرد و اين جاست كه معناى دقيقِ موردِ نظرِ متكلم شناخته مى شود و اين همان «حد» است; يعنى ظهور شكل گرفته و به تعبير ديگر، ظهور نهايى كلام.با اين تحليل فرق بين «ظاهر» و «حد» روشن مى شود; يكى اين كه، ظاهر داراى مراحل است كه حد، يك مرحله از ظاهر آن است و آن مرحله ى نهايى ظهور است و شايد اين كه در روايت فرموده اند: «حد منتهاست»، به