گفت و گو با علیاکبر بابایی، محمدکاظم شاکر؛ کارشناس و مجری: مصطفی کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
شاكر: قبلا گفتيم از نظر لغوى، وقتى تأويل در مورد قرآن يا هر كلام ديگرى به كار مى رود، فى حد نفسه، ممكن است يكى از دو معنا را داشته باشد، يا به معناى «مقصود و مراد متكلم» است و يا به معناى «تحقق مفاد كلام». كسانى كه دو معنايى بودن لفظ تأويل را در نظر نگرفته اند، فكر كرده اند تأويل در معانى به كار نمى رود; بلكه هر جا به كار رفته است، مراد از آن، حقايق خارجى است. در حالى كه بايد سياق كلام را ببينيم، همان طور كه ديديم در آيات سوره ى اعراف و يونس، تأويل قرآن قطعاً به معناى تحقق وعده ها و وعيدهاى قرآن در روز قيامت است، نه مقصود و مراد خداوند از الفاظ. امّا در آيه ى هفت سوره ى آل عمران و در بسيارى از روايات، تأويل، به معناى مراد از كلام، كه متكلم آن را قصد كرده، اطلاق شده است.البته همان طور كه در روايات تفسيرى، گاهى معناى ظاهرى بيان شده و گاهى برخى از مصاديق آن معنا، و نيز گاهى معناى باطنى بيان شده و گاهى برخى از مصاديق آن معنا; همين طور ممكن است گاهى تأويل هم به يكى از مصاديق آيه اى از قرآن اطلاق شود; ولى اولا و بالذّات، تأويل به معناى مراد خداوند اطلاق مى شود كه نسبت به همه ى مصاديقش اطلاق دارد.
رابطه ى تأويل با باطن قرآن
جناب آقاى دكتر شاكر، آيا به نظر شما تأويل و باطن يكى است؟ شاكر: در روايتى كه از امام باقر(عليه السلام) نقل شده و سندش هم صحيح است، آمده است:(ظَهْرُهُ تَنْزيلُه وَ بَطْنُهُ تَأويلُه)[29].در روايت ديگرى آمده است:(فَالظاهِرُ التِلاوَةُ وَ الباطِنُ التَأويْلُ)[30].و در روايت ديگرى آمده است كه:(فَالظّاهِرُ الْتِلاوَةُ و الباطِنُ الْفَهْمُ)[31].همان طور كه قبلا در بحث ظاهر و باطن گفتيم، در اين روايات تلاوت به معناى «مَتْلُوّ» و فهم به معناى «مفهوم» است. شايد بتوانيم بگوييم كه مراد از تنزيل هم، در روايت اوّل، الفاظ قرآن است كه مورد تلاوت واقع مى شود. شاهد اين معنا، روايتى است كه در آن آمده است: ميثم تمّار به ابن عباس گفت:در باره ى تفسير قرآن هر چه مى خواهى از من بپرس; زيرا من تنزيلش را بر اميرالمؤمنين على(عليه السلام)قرائت كردم و ايشان تأويل آن را به من آموخته است.[32] روشن است كه معانى قرآن قرائت و تلاوت نمى شود; بنا بر اين، منظور از تنزيل در اين روايت، الفاظ