معيار صحت استخراج باطن قرآن - باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن است.

با اين تحليل، مراد از ظاهر، در هر سه روايت پيش گفته، الفاظ قرآن است كه به تعبير امير مؤمنان على(عليه السلام)، «ظاهر قرآن بسيار زيباست.» و بالطبع، مراد از تأويل، مفهوم و معناى مراد از آيات است. اين معنا و مفهوم داراى مراحلى است كه از معناى ساده ى تحت اللفظى، تا معانى عميق را شامل مى شود.

شايان ذكر است كه نه كلمه ى «ظاهر» در همه جا به يك معناى خاص به كار رفته است و نه واژه ى «تنزيل»;

بلكه هر دو لفظ در معانى مختلفى به كار رفته اند. گاهى «ظاهر» و «تنزيل» به لفظ آيه اطلاق شده است، كه به روايات آن اشاره كرديم، و گاهى به معناى تحت اللفظى و سطحى آيات اطلاق شده است، كه ممكن است مراد متكلم باشد و ممكن است مراد متكلم نباشد; و در مقابل آن، «تأويل» و «باطن»، به معناى مراد گفته مى شود; به طور مثال، در روايتى آمده است كه:

آيات محكم قرآن، آياتى است كه تأويل آنها در تنزيلشان آمده است; مانند (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ...).[33] تأويل اين آيه همان است كه در تنزيلش آمده است.[34] روشن است كه در اين جا تنزيل به معناى لفظ نيست; بلكه به معناى ظاهرى و تحت اللفظى آيه اطلاق شده است.

پر واضح است كه معناى ظاهرى اين آيه، مراد متكلم است. در مقابل، آيات متشابه، آياتى هستند كه تأويل آنها در تنزيلشان نيست; يعنى معناى ظاهرى و تحت اللفظى آنها، معنايى نيست كه مراد خداوند است.

در پايان اين بخش، تأكيد مى كنم كه متأسفانه بسيارى تصوّر مى كنند كه تأويل و باطن كه در روايات مطرح شده، به معانى رمزى و پيچيده اى گفته مى شود كه نوعاً در كتاب هاى عرفا و صوفيه آمده است و براى بسيارى، اساساً قابل فهم نيست و از اين رو تصور شده است كه بايد تأويل قرآن، يك سلسله معانى داشته باشد كه ارتباطى با معانى ظاهرى لفظ ندارد. در حالى كه چنين نيست و تأويل به معناى مراد لفظ گفته مى شود; چه اين معنا بسيار ساده باشد و همان معناى تحت اللفظى باشد; و چه با مقدارى تأمّل و دقّت به دست آيد. باطن هم همان طور كه ائمه فرمودند، چيزى جز همان تأويل نيست.

معيار صحت استخراج باطن قرآن

تأويل و باطن قرآن كريم را چه كسانى مى توانند استخراج كنند و اگر غير پيامبر(صلى الله عليه وآله)

آن را بيان كند، معيار صحت آن چيست؟ بابايى: براى فهم معارف قرآن، چه ظاهر و چه باطن، دو معيار بيش تر وجود ندارد: 1 . طبق قواعد ادبيات عرب و اصول عقلايى محاوره باشد. 2 . با سند معتبر ثابت شود كه پيامبر يا يكى از امامان معصوم(عليهم السلام) آن معنا را براى آيه بيان كرده اند.

بنا بر اين، براى معانى و مصاديق باطنى قرآن و تأويل آن، كه فهم آن فراتر از توان افراد غير راسخ در علم است، تنها معيار، شنيدن از راسخان در علم است و به غير از پيامبر و اوصياى آن حضرت، به شخص ديگرى نمى توانيم استناد كنيم. پس آنچه از معارف قرآن را كه طبق قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره نمى توان فهميد و روايت معتبرى نيز از پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا امامان معصوم(عليهم السلام)در بيان آن نرسيده است، بايد منتظر بمانيم تا امام زمان، مفسر حقيقى قرآن، ظهور فرمايد و از بيان آن بزرگوار استفاده كنيم; از اين رو مى توان گفت كه يكى از آثار غيبت امام زمان(عليه السلام)محروميت از بخش عظيمى از معارف قرآن است.

آيا براى غير پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام) ممكن نيست كه با تهذيب نفس، بخشى از تأويل و باطن قرآن را به دست آورد؟ بابايى: بايد ببينيم كدام بخش از باطن قرآن است; اگر صرفاً بخشى كه فراتر از فهم عرف است باشد، فقط پيامبر و اوصياى او مى توانند آن را بيان كنند. حال اگر كسى از طريق مكاشفه برايش اطمينان حاصل شود، براى خود او حجت است; ولى براى ديگران اعتبارى ندارد و ما نمى توانيم آن را باطن قرآن تلقى كنيم.

اما گاهى «باطن قرآن» گفته مى شود و بخشى از ظاهر قرآن كه احتياج به تدبّر و تأمل بيش تر دارد، اراده

/ 58