باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كار برده است و ديگرى معناى باطنى كه با معناى وضعى و استعمالى لفظ ارتباط ندارد. صاحبان اين نظريه، الفاظ قرآن را براى معانى باطنى اش، رمزواره مى دانند.

در مقابل، گروه ديگرى از صاحب نظران و مفسران قرآن كريم، باطن قرآن را برگرفته از ظاهرش مى دانند.

به طور مثال، مرحوم علامه طباطبايى، معانى باطنى را مدلول  مطابقىِ معانى ظاهرى مى دانند و بر اين باورند كه آيات قرآن غير از معناى ظاهرى، داراى معانى طولى هستند كه با تأمّل و تدبّر به دست مى آيند و آنچه هم كه در رواياتِ صحيح از اهل بيت، به عنوان تفسير باطن قرآن رسيده، از همين قبيل است.

[28] به نظر ما نظريه ى عدم ارتباط دلالى بين معانى باطنى با ظاهر قرآن، نظريه اى ضعيف و سست است. نكات زير /مؤيّد سستى اين نظريه /است:

الف ) اگر خداوند از آيات قرآن، معانى ديگرى در نظر گرفته است كه هيچ ارتباطى با معانى ظاهرى اين الفاظ ندارد، حداقل بايد به اين شيوه ى بيانى تصريح مى شد; يعنى مى بايست گفته مى شد كه خداوند معانى ديگرى نيز قصد كرده است كه براى شما قابل فهم نيست; در حالى كه مردم دعوت به تفكّر و تدبّر در قرآن شده اند تا به مقاصد قرآن پى ببرند.

ممكن است كسى بگويد در آيه ى هفتم سوره ى آل عمران، بيان شده است كه قرآن علاوه بر معانى ظاهرى، داراى تأويل است كه براى مردم قابل فهم نيست. در جواب مى گوييم: چنين مطلبى از آيه ى هفتم سوره ى آل عمران به دست نمى آيد; زيرا اگر واو در اين آيه استيناف باشد، در اين صورت، فقط خداوند معانى باطنى قرآن را مى داند و اين معانى را كه هيچ ارتباط دلالى با ظاهر قرآن ندارد، به كسى تعليم نداده است. در اين صورت اساساً براى انسان ها فرقى نمى كند كه آيات قرآن داراى معانى باطنى باشد يا نباشد!

در صورتى كه «واو» عاطفه باشد، معنايش اين است كه راسخان در علم نيز باطن قرآن را مى دانند. حال اگر قرار باشد باطن قرآن يك سلسله معانى رمزواره باشد كه تنها با اعلام رمز از سوى خداوند براى افراد معلوم مى شود، در اين صورت، آوردن وصف «رسوخ در علم» لغو است. اين وصف نشان مى دهد كه افرادى به واسطه ى رسوخ در علم به تأويل قرآن پى مى برند.

ب ) در روايات نيز دليلى وجود ندارد كه باطن قرآن، معانى رمزى است كه با ظاهر قرآن ارتباط دلالى ندارد; بلكه در روايات ظاهر و باطن، شواهدى است بر اين كه بين ظاهر و باطن، ارتباط زبان شناختى و دلالى وجود دارد. برخى از اين شواهد به قرار زير است:

/1 ./ در روايتى، باطن قرآن به «فهم» تفسير شده است و قبلا گفتيم كه فهم در اين جا به معناى «مفهوم» است. پس باطن قرآن چيزى است كه از الفاظ قرآن فهميده مى شود.[29] /2 ./  در روايتى آمده است كه:

ظاهر قرآن، كسانى هستند كه آيات در باره ى آنها نازل شده است و باطن قرآن كسانى هستند كه رفتارى مانند آنها دارند.

از اين روايت به خوبى فهميده مى شود كه باطن قرآن، معانى كلّى است كه مجرد از خصوصيات زمان نزول است و بر موضوعات و حوادث مشابهى قابل انطباق است.[30] /3 ./ در روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و نيز امام على(عليه السلام) آمده است كه در وصف باطن قرآن فرموده اند: (باطنهُ عَميقٌ)[31] وصف عميق براى باطن قرآن با نظريه ى رمزوارگىِ باطن سازگار نيست; چرا كه وقتى لفظى به صورت رمز براى مطلبى در نظر گرفته مى شود، كافى است كسى كه كليد رمز را در اختيار دارد، آن را براى ديگرى بازگو كند تا او نيز آن را بداند; در صورتى كه اگر اين كليد رمز اعلام نشود، كسى نمى تواند با تفكّر و تدبّر به آن برسد. بنا بر اين، وصف عميق براى باطن، مؤيد اين است كه مى توان از اين الفاظ به باطن قرآن راه يافت; منتها هر كسى به سادگى نمى تواند به همه ى معانى قرآن دست يابد.

ج) در روايات با تفسيرهايى كه ارتباط دلالى و زبان شناختى با ظاهر قرآن ندارند، مقابله شده است; به طور مثال، در روايتى آمده است كه به امام صادق(عليه السلام)گفتند:

عده اى روايت كرده اند كه مراد از خَمر و ميسر و ازلام و انصاب، در آيه ى (إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ

/ 58