باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كرده اند. آنچه كه با آن اطمينان حاصل مى شود كه قرآن كريم علاوه بر معانى و معارف ظاهرى، معارف و معانى ديگرى هم دارد، روايات بسيار زيادى است كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و امامان معصوم(عليهم السلام)در اين باره نقل شده است. اين روايات منحصر به كتاب هاى فرقه ى خاصى از فِرق اسلامى نيست; هم در كتاب هاى شيعه و هم در كتاب هاى اهل تسنن روايات به قدرى زياد است كه ترديدى در تواتر اين روايات باقى نمى ماند. در نوشته اى كه قسمتى از آن در مجله ى شماره ى 26 معرفت منتشر شده است، شش دسته روايت براى اثباتِ وجودِ باطن براى قرآن كريم جمع كرده ام، كه در هر دسته اى نمونه روايتى آورده شده و در ساير روايات به ذكر نشانى اكتفا شده است.

برخى از افراد به آيات ديگرى هم استدلال كرده اند; مثل آيه ى هفت سوره ى آل عمران، كه كلمه ى تأويل در آن به كار رفته است و برخى آيات ديگر. در اين زمينه توضيح بفرماييد.

دكتر شاكر: در روايات به صراحت آمده است كه قرآن كريم داراى ظاهر و باطن است; امّا در آيات قرآن چنين صراحتى وجود ندارد، بلكه ظاهر آياتى از قرآن به اين امر دلالت دارد; هم آيه اى كه جناب آقاى بابايى اشاره فرمودند و هم آياتى كه از مخاطبان خود مى خواهد كه در قرآن تدبّر كنند.

«تدبّر» در جايى معنا دارد كه مطلبى ظاهر نباشد; بنا بر اين، لازمه ى امر به تدبّر در قرآن، وجود لايه هاى باطنى در زير لايه ى ظاهر آيات قرآن است.

به نظر من «ظاهر و باطن» از اختصاصات قرآن كريم نيست كه اثبات آن نياز به دليل داشته باشد; بلكه هر كلامى مى تواند داراى ظاهر و باطن باشد. آنچه اختصاص به قرآن دارد، اين است كه باطن قرآن از ژرفاى فوق العاده اى برخوردار است. به تعبيرى كه در روايات منقول از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) آمده است: باطنِ قرآن عميق است; به طورى كه هر چه غوّاصان انديشه در بحر معانى قرآن غور كنند و به گوهرهاى گران بهايى دست يابند، باز هم گنج هاى بى پايان معانى آن تمام نمى شود.

همان طور كه امام على(عليه السلام)فرمودند:

(لاَ تَفْنَى عَجَائِبُه وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ;)[2] عجايب آن سپرى نگردد و غرايب آن به پايان نرسد.

بنا بر اين اساساً وجه امتياز قرآن از ديگر كلام ها اين نيست كه قرآن علاوه بر ظاهر، داراى باطن است و كلام هاى ديگر داراى باطن نيستند، بلكه امتياز قرآن بر ديگر كلام ها اين است كه باطنش بى پايان و ژرف است; وگرنه طبق تعريفى كه ما از باطن خواهيم داشت، به نظر مى رسد كه بسيارى از كلام هاى ديگر نيز باطنى داشته باشند و روايات هم ممكن است همين طور باشند.

چگونه از آياتى كه به تدبّر در قرآن امر مى كنند استفاده مى شود كه قرآن باطنى دارد؟ به ويژه اين كه، چه بسا در مورد كتب ديگر هم خواسته شود كه در آنها تدبّر بكنيد؟ شاكر: عرض كردم كه من اصلا معتقد نيستم كه بحث باطن اختصاص به قرآن دارد. هر كلامى كه داراى معانى عميقى غير از معناى ظاهرى اش باشد، داراى باطن است; به طور مثال، كلامى كه در آن، مجاز، كنايه و استعاره به كار رفته باشد كه دست يافتن به مراد اصلى گوينده نياز به تدبّر و انديشه داشته باشد، آن كلام داراى باطن است. پس باطن چيزى نيست كه اختصاص به قرآن داشته باشد. تفاوتى كه قرآن با ساير كلام ها دارد، آن است كه ظاهرى بسيار شيوا و در حد اعجاز دارد; يعنى هيچ كس نمى تواند، اثرى هنرى مانند آن را بيافريند; و باطنى بسيار ژرف دارد كه كاوش هاى عقلى بشر هيچ گاه به نهايت آن نمى رسد;

بلكه عقل بشرى در هر زمان به اندازه ى ظرف دانش و بينش خود، از آن آب حيات طيب برمى گيرد.

قرآن به زمان خاصى اختصاص ندارد، انسان ها در همه ى زمان ها توانسته اند نيازهاى فكرى و روحى خود را با استفاده از قرآن برآورده سازند. آيندگان نيز به همين منوال مى توانند با مراجعه به قرآن، نيازهاى خود را برطرف سازند; در حالى كه بسيارى از كلام ها ويژه ى زمان، مكان و منطقه ى خاصى هستند.

/ 58