باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است. جامع همه ى اين معانى، تفسير و بيان مقصود و مراد پنهان كلام است.

دسته ى سوم، انتهاى شىء، مصير، عاقبت كلام و آنچه كلام به آن باز مى گردد، معناى پنهان قرآن كه غير معناى ظاهر آن است مى باشد. جامع اين معانى را مى توان چيزى كه شىء يا كلام به آن باز مى گردد دانست و تفاوت اصلى اين دسته با دو دسته ى قبل اين است كه دو دسته ى قبل، معانى مصدرى است و اين دسته معناى وصفى است.

از آنچه نقل شد، به دست مى آيد كه كلمه ى تأويل از ديدگاه لغت شناسان، هم در مورد كلام به كار رفته است  و هم در مورد غير كلام، و هم به معناى مصدرى كاربرد دارد و هم به معناى وصفى; و كاربرد آن نه تنها اختصاص به قرآن كريم ندارد، بلكه در مورد غير كلام نيز به كار مى رود.

دسته ى اول و سوم كاملا با تفسير مغايرت دارد; ولى دسته ى دوم اخص از تفسير است و با توجه به اين كه دسته ى اول از اين معانى، با ريشه ى كلمه ى تأويل، كه «اَوْل» به معناى رجوع است، مناسب تر است، مى توان گفت دسته ى اول از اين معانى اصل و دو دسته ى ديگر، فرع آن است و در صورت نبودن قرينه، تأويل، ظهور در دسته ى اول دارد.[3] شاكر: در باره ى معناى لغوى تأويل، اكثراً مى گويند تأويل از «اَوْل» به معناى رجوع است و تأويل يعنى ارجاع. امّا با اين تعريف، معناى روشنى از تأويل در حوزه هاى مختلف ارائه نمى شود. به نظر من احمد بن فارس (م395 ق) روشن ترين تعريف را براى معناى اصلى تأويل ارائه داده كه كم تر هم مورد دقت و تأمل محققّان واقع شده است. ايشان مى گويد:

«اَوْل» داراى دو اصل است: 1 . «ابتداى امر» كه واژه ى اوّل به معناى سرآغاز و ابتدا از اين اصل گرفته شده است; 2 . «انتهاى امر» كه تأويل به معناى سرانجام و عاقبت و فرجام كار از اين باب است.[4] در توضيح سخن ابن فارس بايد بگوييم كه در واقع ايشان واژه ى تأويل را از اضداد مى دانند; گر چه به اين امر تصريح نكرده اند. يعنى اين واژه مانند واژه ى عَسْعَسَ است كه به معناى اَقْبَلَ و اَدْبَرَ هر دو به كار رفته است. ابتدا و انتها دو معناى متضاد هستند. بنا بر اين نبايد هميشه دنبال يك معناى مشترك براى همه ى موارد كاربرد واژه ى تأويل بگرديم. اين مانند «شراء» است كه هم به معناى خريدن و هم به معناى فروختن به كار رفته است. اگر در همه جا به يكى از اين دو معنا بگيريم قطعاً اشتباه است.

با اين بيان روشن شد كه تأويل هم از اضداد است; يكى به معناى /ابتداى امر /و ديگرى به معناى /انتهاى امر/ است. حال بايد ديد تأويل در چه موردى به كار مى رود; به بيان ديگر، به چه چيزى اضافه مى شود. گاهى در مورد كلام به كار مى رود و گاهى در مورد فعل.

وقتى در مورد كلام به كار مى رود، هر يك از دو معنا مى تواند مراد باشد. بايد دقت كرد و ديد كه كدام معنا مراد است. گاهى تأويل در مورد كلام به كار مى رود و معناى ابتداءالامر مورد نظر است. در اين صورت بايد ديد «ابتداى كلام» يعنى چه. به نظر ما ابتداى كلام يعنى آنچه آغاز سخن است. در مورد انسان، آغاز سخن همان معنايى است كه متكلّم در ذهن خود دارد. انسان ابتدا معنايى را تصور مى كند و آنگاه بر آن لباس سخن مى پوشاند; بنا بر اين تأويل كلام به معناى ابتداى كلام، چيزى جز «مراد متكلم» از كلام نيست.

امّا تأويل كلام به معناى دوم كه انتهاء الامر است به چه معناست؟ به نظر ما در اين مورد، تأويل كلام همان تحقق مفاد كلام است. به طور مثال، وقتى كسى در كلامش به كسى وعده مى دهد، آنگاه كلامش تأويل شده است كه آن وعده تحقق مى يابد; مثلا اگر شما به فرزندتان بگوييد: «در صورتى كه تلاش كنى و به دانشگاه راه يابى، هزينه ى سفر شما به حج را تأمين مى كنم». در صورتى كه فرزند شما در دانشگاه قبول شود و شما به وعده تان جامه ى عمل بپوشيد، كلام شما تأويل شده است. در اين جا خود ابن فارس در كتابش مثالى از قرآن ذكر كرده و مى گويد: تأويل در آيه ى (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ...)[5] به اين معناست; يعنى روز قيامت روزى است كه وعده ها و وعيدهاى خداوند در قرآن در مورد مؤمنان و كافران تحقق مى يابد.

تأويل فقط در مورد كلام به كار نرفته است. در مواردى ديگر هم به كار رفته است كه ممكن است يكى از دو

/ 58