باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در موردى خاص است، امّا پشتوانه ى آن، معنايى كلى تر است و آن اين كه، براى هر كارى بايد از راهش وارد شد. با اين معنا، مدلول ظاهرى آيه، خود مصداقى از اين معناى كلّى است و نيز روايت دوم بيانگر مصداقى از اين معناى كلى است.

مثال ديگر: در روايتى آمده است كه:

روزى كنيز امام مجتبى(عليه السلام) دسته گلى را به آن حضرت تقديم كرد. آن حضرت در پاسخ به اين اظهار محبت، او را آزاد كردند. به ايشان گفتند: چرا اين كنيز را آزاد كرديد؟ آن حضرت فرمودند: خداوند ما را به اين ادب سرشته است; چرا كه در قرآن كريم آمده است: (وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّة فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها).[9] و آزاد كردن اين كنيز، نيكوتر از كارى است كه او كرد; از اين رو او را آزاد كردم.[10] در اين جا نيز ملاحظه مى كنيم كه معناى ظاهرى آيه در مورد سلام دادن است; امّا امام مجتبى(عليه السلام) معنايى كلّى تر و فراگيرتر از آن فهميده و بدان عمل كرده است. به اصطلاح، مى توان گفت كه در اين گونه موارد، لغو خصوصيت شده است; يعنى نه در مورد اوّل خصوصيتى براى نهى از سوراخ كردن ديوار وجود دارد و نه در مورد دوم خصوصيتى براى سلام و جواب سلام; بلكه هر يك از اين دو مورد، مصداقى از يك معناى كلّى هستند.

بنا بر اين، در اين نظريه، بطن قرآن عبارت است از: معنايى كه در وهله ى نخست به ذهن هر كسى نمى رسد;

ولى كسانى كه اهل دقّت و ژرف نگرى هستند و به تعبير قرآن «راسخ در علم» هستند، مى توانند به اين معانى دست رسى پيدا كنند.

يادآورى اين نكته لازم است كه از ميان مفسرانِ بنامِ جهان اسلام، مرحوم علامه طباطبايى از كسانى است كه قايل به نظريه ى معناشناسانه است و اين نظريه را در /تفسير الميزان/، به ويژه ذيل آيه ى 7 سوره ى آل عمران و در كتاب ارجمند /قرآن در اسلام/ به خوبى تبيين كرده اند. گر چه ايشان معانى باطنى را از مدلول هاى مطابقى لفظ دانسته اند، كه اين نكته محل تأمل است و جاى بحث دارد و بايد منظور ايشان از معناى مطابقى در اين بحث روشن شود.

ب ) ديدگاه وجودشناسانه: در اين نظريه، بطون قرآن از نوع معانى ذهنى و كلّى نيست كه با به كارگيرى عقل و ذهن، بتوان به آنها دست يافت. بلكه قرآن كريم، غير از وجود لفظى و كتبى، داراى حقيقتى است كه آن حقيقت ذومراتب است; و سالك الى اللّه با سير و سلوك معنوى مى تواند به مرتبه يا مراتبى از آن حقيقت برسد. اين گروه بر اين باورند كه خداى متعال در قرآن تجلّى كرده است و اين كتاب نازل ترين مرتبه ى تجلّى حق تعالى است. انسان مى تواند، با فهم قرآن و عمل به آن، به مراتب بالاترى از اين تجلّى برسد.

از اين رو، كسى كه اخلاقش قرآنى است، به مرتبه اى از حقايق قرآن دست يافته است و از آن جا كه قرآن تجلّى اسماء حُسنى و صفات بلند مرتبه ى حق تعالى است و اين اسما و صفات كريمه، حدّى ندارد، بطون قرآن نيز حدّى ندارند و سالك هر چه بالا رود، حقايق بالاترى وجود دارد. در زبان روايات، اين مراتب به هفت مرتبه محدود شده است و هر يك از اين مراتب نيز خود داراى مراتبى است.

امام خمينى(قدس سره) در كتاب /آدابُ الصلاة/ اين تفسير را براى بطون قرآن ارائه داده اند و در اين باره مى فرمايند:

حقيقت قرآن شريف الهى قبل از تنزل به منازل خلقيه و تطوّر به اطوار فعليه، از شئون ذاتيه و حقايق علميه در حضرت احديّت است و آن حقيقت "كلام نفسى" است كه مقارعه ى ذاتيه در حضرت اسماييّه است. و اين حقيقت براى احدى حاصل نشود به علوم رسميّه و نه به معارف قلبيّه و نه به مكاشفه ى غيبيّه، مگر به مكاشفه ى تامّه ى الهيه براى ذات مبارك نبى ختمى مرتبت(صلى الله عليه وآله) در محفل انس "قاب قوسين"، بلكه در خلوتگاه سرّ مقام "أَو أَدْنى"; و دست آمال عائله ى بشريه از آن كوتاه است، مگر خلّص از اولياءاللّه كه به حسب انوار معنويه و حقايق الهيه، با روحانيّت آن ذات مقدسْ مشترك و به واسطه ى تبعيت تامّه، فانى در آن حضرت شدند، كه علوم مكاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّى كنند و حقيقت قرآن، به همان نورانيت و كمال كه در قلب مبارك آن حضرت تجلّى كند، به قلوب آنها منعكس شود، بدون تنزّل به منازل و تطّور به اطوار، و آن قرآن بى تحريف و تغيير است و از كُتّاب وحى الهى، كسى كه تحمل اين قرآن

/ 58