باطن و تاویل قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باطن و تاویل قرآن - جلد 1

گ‍ف‍ت‌ و گ‍و ب‍ا ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر ب‍اب‍ای‍ی‌، م‍ح‍م‍دک‍اظم‌ ش‍اک‍ر؛ ک‍ارش‍ن‍اس‌ و م‍ج‍ری‌: م‍ص‍طف‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

را مى تواند كند وجود شريف ولى اللّه مطلق، على بن ابى طالب(عليه السلام) ]است[; و سايرين نتوانند اخذ اين حقيقت كنند مگر با تنزّل از مقام غيب به موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملكيّه و تكسّى به كسوه ى الفاظ و حروف دنياويه و اين يكى از معانى "تحريف" است كه در جميع كتاب الهى و قرآن شريف واقع شده و تمام آيات شريفه با تحريف بلكه تحريفات بسيار، به حسب منازل و مراحلى كه از حضرت اسما تا اخيره ى عوالم شهادت و ملك طى نموده، در دست رس بشر گذاشته شده و عدد مراتب تحريف، مطابق با عدد مراتب بطون قرآن است، (طابِقَ النَعلَ بِالنَعْل)، الّا آن كه تحريف، تنزّل از غيب مطلق به شهادت مطلقه است به حسب مراتب عوالم، و بطون، رجوع از شهادت مطلقه به غيب مطلق است. پس مبدأ تحريف و مبدأ بطون متعاكس است، و سالك الى اللّه به هر مرتبه از بطون نايل شود، از يك مرتبه ى تحريف تخلّص پيدا كند، تا به بطون مطلق كه بطن سابع است به حسب مراتب كليه كه رسيد از تحريف مطلقاً متخلّص شود.[11] از تعبير سالك الى اللّه  در كلام حضرت امام خمينى(قدس سره)دانسته مى شود كه بطون قرآن از نظر ايشان صرفاً يك سلسله معانى مترتب بر يكديگر نيست; بلكه درجاتى از يك حقيقت وجودى است كه سالك الى اللّه آن را مى پيمايد و طبعاً به هر مرحله كه رسيد، به درك آن مرحله نيز نايل مى شود.

با اين توضيحات روشن مى شود كه راه دست يابى به بطون قرآن، در هر يك از دو نظريه، متفاوت است. در تفسير معناشناسانه، لازمه ى دست يابى به بطون قرآن، فهم عميق و رسوخ در علم است; امّا در تفسير وجودشناسانه، سلوك الى اللّه و طهارت قلب لازم است.

شايد بتوانيم بگوييم كه اين تحليل از بطون، شبيه تحليلى است كه مرحوم علامه طباطبايى(رحمهم الله) از تأويل قرآن عرضه داشته است. ايشان تأويل قرآن را حقيقت يا حقايق عينى مى داند. و در /تفسير الميزان/ مى فرمايد:

تأويل قرآن، نه از سنخ الفاظ است و نه از سنخ معانى و مدلولات الفاظ; بلكه از امور خارجى و عينى است.[12] باز هم يادآور مى شويم كه مرحوم علامه طباطبايى بين «تأويل قرآن» و «بطون قرآن» تفاوت قايل است.

تأويل قرآن در نظر ايشان از مقوله ى معانى نيست; بلكه از مقوله ى حقايق عينى خارجى است; امّا بطون قرآن را از مقوله ى معانى مى دانند كه در طول معانى ظاهرى قرار دارد.

به نظر شما آيا اين دو تحليل قابل جمع مى باشد؟ در غير اين صورت كدام تحليل ارجح است؟ شاكر: اگر ما موضوع را، صرف نظر از روايات ظاهر و باطن در نظر بگيريم، هر يك از اين دو تحليل، فى حدّ نفسه درست است; يعنى، هم از طرفى الفاظ قرآن داراى معانى ظاهرى و باطنى است كه با تفكّر و تعمّق در قرآن مى توان به معانى ژرف قرآن دست يافت، و هم اين كه قرآن حكايتگر حقايق وجودى است كه انسان ها مى توانند به اين حقايق برسند. در خود قرآن نيز به اين دو مطلب اشاره شده است. در آيه ى 7 سوره ى آل عمران مى فرمايد:

(وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ)

و در آيه ى 79 سوره ى واقعه مى فرمايد:

(إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتاب مَكْنُون لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ)

در آيه ى نخست مراد از تأويل قرآن، معانى آيات قرآن است; در حالى كه در آيه ى دوم، مراد از قرآن، حقيقت قرآن است. شاهد بر اين تحليل آن است كه، در مورد نخست، رسوخ در علم لازم است و در مورد دوّم، طهارت نفس.

امّا از نظر روايات ظاهر و باطن، بايد بگوييم كه در برخى از روايات تصريح شده است كه مراد از بطن، معنايى است كه در وراى معناى ظاهرى قرار دارد; چنان كه در روايتى آمده است:

(مَا مِنْ آيَة اِلاَّ وَ لَهَا اَرْبَعةُ مَعَان، ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ وَ حَدٌ وَ مَطْلَعٌ، فَالظَّاهِر التِلاوَةُ وَ الْبَاطِنُ الفَهْمُ وَ الْحَدُّ هُوَ اَحْكامُ الْحَلال وَ الْحَرامِ وَ المَطلَعُ هُوَ مُرادُ اللّهِ مِنَ العَبِد بِها)[13]

/ 58