گفت و گو با علیاکبر بابایی، محمدکاظم شاکر؛ کارشناس و مجری: مصطفی کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
بیشترلیست موضوعات باطن و تاويل قرآن فصل اوّل:
ظاهر و باطن قرآن دلايل روايى باطن قرآن مراد از باطن قرآن ارتباط معانى باطنى با ظاهر قرآن تعداد بطن هاى قرآن حد و مطلع قرآن فصل دوّم:
تأويل قرآن فرق تأويل و تفسير رابطه ى تأويل با باطن قرآن معيار صحت استخراج باطن قرآن فصل سوّم:
اقسام روايات تفصيلى روايات جرى و تطبيق روايات تطبيق آيات بر اهل بيت(عليهم السلام) 1 . اصل تطبيق آيات بر اهل بيت 2 . آيات انطباق يافته بر اهل بيت(عليهم السلام) در روايات تفسيرى 3 . روايات ثلث و ربع توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ملاحظه مى كنيم كه در اين روايت تصريح شده است كه باطن از نوع معنا است.صرف نظر از اين روايت كه باطن را از نوع معنا معرفى كرده است، بعيد نيست كه مراد از بطن در برخى ديگر از روايات، حقايق اسما و صفات الهى باشد كه خداوند خواسته است با نسخه ى شفابخش قرآن، انسان را به آن برساند. شاهد بر اين مطلب اين كه، در بعضى روايات، لفظ قرآن به حقيقت وجودى قرآن اطلاق شده است; مانند آنچه از عايشه نقل شده كه در باره ى رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) گفته است:(اِنَّ خُلْقَ نَبىِّ اللّهِ كانَ القُرآن)[14] انسان ها با تهذيب نفس و مجاهدتى كه مىورزند، مى توانند به مراتبى از حقايق قرآنى دست يابند و با آن متحد شوند.در اين جا با ذكر مثالى از رابطه ى بين كلام و صفات نفسانى متكلم (كلام نفسى) به تبيين اين مطلب مى پردازيم. اگر متكلم را به صورت فردى كه مربّىِ كودكان است در نظر بگيريم كه مى خواهد با كلام خود، كودكانى را كه تحت نظر او هستند تربيت كند، موضوع روشن مى شود. فرض كنيد اين مربى داراى صفاتى چون عطوفت، مهرورزى، شجاعت و سخاوت است و اين صفات را با علم حضورى در خود مى يابد و دوست دارد اين صفات را در افراد تحت تربيتش نيز به وجود آورد. بديهى است كه ايجاد اين صفات در آن افراد به طور مستقيم امكان پذير نيست; از اين رو با به كار بردن روش هاى مختلف تربيتى، مقصود خويش را پى مى گيرد. گاهى آنها را به كارى امر مى كند; گاهى نهى مى كند; گاهى قصه مى گويد; گاهى ترغيب مى كند و.... مقصد تمام اين امور، فعليّت بخشيدن به صفات پيش گفته است. در اين جا مى توان گفت كه چون انتقال صفات به طور مستقيم ممكن نبوده، او آنها را به صورت داستان، امر، نهى، ترغيب و ترهيب و... نازل ساخته است. به عبارت ديگر، باطن و حقيقت همه ى قصه ها، امر و نهى ها و ديگر كارهاى تربيتى او، همان صفاتى است كه در خودش فعليّت دارد.پروردگار متعال، واجد همه ى صفات كمال، در حدّ بى نهايت است و خود خواسته است بشرى بيافريند كه خليفه ى او در زمين باشد. او را قدرت بيان آموخته و آنگاه قرآن را براى هدايت او فرستاده و به تعبير روايات، خودش در اين قرآن تجلى كرده است. بدون شك انسان مى تواند صفات و اسماى الهى را آن طور كه حقيقت آن است، در خود متجلّى سازد; بلكه هر كسى مى تواند به مرتبه اى از آن دست يابد. مناسب است كه در پايان اين مطلب كلامى از حضرت امام خمينى(قدس سره) نقل كنيم كه مى فرمايد:خداى تبارك و تعالى به واسطه ى سعه ى رحمت بر بندگان، اين كتاب شريف را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزّل داده، تا به اين عالم ظلمانى و سجن طبيعت رسيده و به كسوه ى الفاظ و صورت حروف در آمده]است[ براى استخلاص مسجونين، در اين زندان تاريك دنيا و رهايى مغلولين در زنجيرهاى آمال و امانى، و رساندن آنها را از حضيض نقص و ضعف و حيوانيّت به اوج كمال و قوّت و انسانيّت، و از مجاورت شيطان به مرافقت ملكوتيّين، بلكه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبه ى لقاءاللّه كه اعظم مقاصد و مطالب اهل اللّه است.[15] جناب آقاى بابايى! شما باطن قرآن را چگونه تعريف مى كنيد؟ بابايى: همان طور كه عرض شد، در اين كه منظور از باطن قرآن چيست، نظرهاى مختلفى وجود دارد و اين نظرها هم در كتاب هاى علوم قرآنى مطرح شده است، هم مفسران در تفاسير خود متعرض اين مطلب شده اند و هم علماى علم اصول در كتاب هاى خود به آن اشاره كرده اند; مثل آخوند در /كفاية الاصول/ و كسانى كه حاشيه بر كفايه دارند; مثل محقق اصفهانى در /نهاية الدراية،/ ميرزاى رشتى در /بدايع الافكار/، آقا ضياى عراقى در /نهاية الافكار/ و آقاى بروجردى در /نهاية الاصول/.در اين رابطه به حدود ده نظريه دست يافتم. شايد هم بيش تر از اين مقدار باشد. مجال بررسى اين نظرات در اين جلسه نيست. چون دليل عمده بر باطن قرآن، روايات است، مشخصات باطن را نيز بايد از روايات به دست آورد و بر اساس آن نظر داد كه باطن قرآن چيست. در روايات يك سرى مشخصات براى باطن قرآن ذكر شده است; از جمله: