درسهایی از دعای ندبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسهایی از دعای ندبه - نسخه متنی

عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ريشه‌اى ديگر:


وَ قالَ: أنَا وَ عَلِىٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَ سائِرُ النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى.
(پيامبر) فرمود: من و على، از يك درخت هستيم و ديگر مردمان، از درخت‌هاى ديگر.
خداوند حكيم، به حكمت بالغه‌ى خود، براى بعضى بندگان خود، امتيازات ويژه‌اى قرار داده، و در پى آن، امتحانات دشوارتر پيش پاى آنان نهاده است، تا ايشان را در مراتب و حالات مختلف زندگى بيازمايد، كه مسير عبوديت را چگونه مى‌پيمايند.
در اين ميان، پيامبر خدا، على مرتضى، صديقه‌ى كبرى و ائمّه‌ى هدى :جايگاهى ويژه دارند. خداوند سبحان، از سويى بار سنگين تعليم و هدايت امّت در تمام موارد علمى و عملى را بر دوش اينان نهاده، و از سوى ديگر، ايشان را در معرض دشوارترين آزمون‌ها قرار داده است. اين بزرگواران، آزمون‌هاى عبوديت را به بهترين شيوه‌هاى  
پاسخ مثبت دادند. و خدايى كه از پيش، وفادارى اينان به پيمان‌هاى الاهى را به علم گسترده‌ى خود مـى‌دانست، آنان را از گوهـرى ديگرـ غير از گوهر آدميان ديگرـ آفريد. از اين رو، امام اميرالمؤمنين 7در بيانى جامع و ارزشمند فرمود :
«لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هذِهِ الاُْمَّةِ اَحَدٌ»
 «هيچ يك از افراد اين امّت، با آل‌محمّد :قابل قياس نيست.»  
گوهر جام جم از معدن و كان دگر است         تو تمنّا زِ گِلِ كوزه‌گران مى‌دارى؟
 اگر اين حقيقت مسلم را با ژرفاى وجود بپذيريم، در قضاوت‌هاى خود نسبت به اهل بيت :، بازنگرى مى‌كنيم و هر روز بيش از گذشته، به خضوع و خشوع در برابر آن بزرگانِ آستان الاهى تن مى‌دهيم.


دروازه‌ى شهر دانش:


ثُمَّ أوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ، فَقالَ: أنَا مَدينةُ الْعِلْمِ وَ عَلىٌّ بابُها. فَمَنْ اَرادَ الْمَدينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأتِها مِنْ بابِها.
سپس (پيامبر) علم و حكمت خود را به او (اميرالمؤمنين) سپرد. فرمود: منم شهر علم و على، دروازه‌ى آن شهر است. پس هر كس ورود به شهر را مى‌خواهد و حكمت مى‌جويد، بايد از دروازه به آن شهر درآيد.
رسول گرامى اسلام 6، در اوج فصاحت و بلاغت، بلندترين مضامين و معانى را در قالب ساده‌ترين تعبيرها و روشن‌ترين تصويرها بيان فرمود، تا انسان‌ها در آن بينديشند و پيوسته از آن درس زندگى فرا گيرند.
حديث «مدينة‌العلم»، نمونه‌اى بارز از اين شيوه‌ى بيان است. در اين حديث شريف، پيامبر رحمت و هادى امّت، تمام علم را در يك شهر قرار داده است، كه خارج از اين شهر، هر چه هست، جهل و نادانى  است، و جز آن چيزى نيست. يعنى هر كس علم مى‌جويد، بايد بر آستان بلند پيامبر، سر تسليم و خضوع فرود آورد، وگرنه آن‌چه پيش روى خود دارد، مجموعه‌اى از فرضيه‌هاى گذرا و موقت است، نه علم ثابت و يقين‌آور الاهى. دقّت شود كه در اين حديث شريف، «علم» مورد نظر است، نه مطلق «دانستنى‌ها»، كه از هر راهى به دست آيد.
بارى، براى رسيدن به اين شهر، بايد از دروازه‌هاى آن وارد شد. و انسان عاقل، راهى جز آن ندارد. وگرنه او را «دزد» مى‌خوانند و «راهزن» مى‌دانند، چنان كه امام اميرالمؤمنين على 7 پس از اشاره به مضمون حديث مدينة العلم فرمود :
«و لا تُوْتَى الْبُيوتُ إلّا مِنْ أبْوابِها. فَمَن أتاها مِنْ غَيرِ بابِها سُمِّىَ سارِقآ.»  
به خانه نمى توان وارد شد مگر از درِ آن. هر كس از راهى ديگر وارد شود، دُزد نام دارد.
باب مدينه‌ى علم و حكمت، كسى جز اميرالمؤمنين و جانشينان راستين حضرتش نيست. امروز حضرت مهدى 7، واجد اين فضيلت بزرگ است، كه هر كس علم و حكمت مى‌جويد، بايد از حضرتش بخواهد.

/ 15