فرازهايي از زندگي شهيد دكتر محمد مفتح - [یادنامه شهید آیت الله مفتح] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[یادنامه شهید آیت الله مفتح] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرازهايي از زندگي شهيد دكتر محمد مفتح

بسم الله الرحمن الرحيم

آن گاه كه تاج لقد كرمنا بر تارك انسان ، خدا نهاد و امانت خويش را كه همه كائنات از پذيرشش ناتوان بودند به نام آدم قرعه زد و آن گاه كه او را عالم به كليه اسماء الهيه ساخت و خود گنج خدايي را با دو دست جلال و جمال در وجودش وديعه نهاد و فطرتش را چنان آراست كه همه حكايت خود باشد ، فرشتگان را اين همه عظمت به حيرت آورد و اين شكوه و بها در پيشگاه آدم به امر پروردگار به سجودشان انداخت و دراين ميان تنها ابليس كه قدم در جاده عصيان نهاده و در بند و كمند كبر اسير گشت و نخوت و عجب دامنش گرفته به نافرماني اش واداشت چنان كه در پيشگاه رب العالمين اسائه ادب نموده و چنان شد كه مطرود گشت واز آن وقت كمر به گمراه كردن ابنا انسان بست اما خود مقر گشت كه او را توان نفوذ در حريم امن ارواح عبادك هم المخلصون نيست تا آنها را در راه ضلالت كشانده در ورطه و وادي هلاكت اندازد و شهيد مفتح در خيل اين شهدا وجودش بيانگر بندگي خالص خدا و عجز ابليس در برابرش بوده و مبين والايي روحش كه چون نتوانستند بيالايندش ناگزير خفاشانه در پس پرده هاي انانيب ها و درياي بندگي شهوانيت ها جسمش را از كار انداختند

شهيد بزرگوار دكتر مفتح در سال 1307 هجري شمسي در يك خانواده اي روحاني در شهر همدان ديده به جهان گشود و از همان ابتداي طفوليت در دامان پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح به فراگيري مقدمات ادبيات فارسي و عربي پرداخت و به جهت ذوق و استعداد فراواني كه از خود ابراز مي داشت به زودي و پس از اتمام دوره دبستان به فراگيري علوم اسلامي پرداخت ، فعاليتهاي مستمر و پيگير تحصيلي وي سبب گرديد كه در نوجواني و در حالي كه 15 سال بيشتر نداشت از همدان به قم مهاجرت كرده و در مدرسه دارالشفا با جديت بيشتر به فراگيري علوم و معارف اسلامي پرداخت وي سپس در محضر اساتيد بزرگ حوزه همچون امام خميني مرحوم آيت الله بروجردي ، مرحوم علامه طباطبايي ، مرحوم آيت الله محقق داماد حضور يافت و پس از چندي به درجه اجتهاد نائل آمد شهيد مفتح در حالي كه در قم استادي بزرگ و ارزشمند گرديده بود به جهت روح بزرگ و هميشه جويايش و اين كه در طلب علم بيشتر و حاضر به تحمل تمامي مشكلات و مصائب بود پا به دانشگاه گذارد و به تحصيلات خود ادامه داد پس از مدتي در حالي كه در حوزه علميه به درجه اجتهاد رسيده بود در دانشگاه موفق به اخذ دكتراي الهيات گرديد و با ارائه تز تحقيق در نهج البلاغه به اين موفقيت بزرگ دست يافت در سالهاي ميان 1330 تا 1340 هجري شمسي حوزه علميه قم با درايت و آگاهي اساتيدي از جمله امام خميني ، مرحوم آيت الله بروجردي ، مرحوم علامه طباطبايي ، تحولي شگرف را پشت سر گذاشت و اين باعث گرديد كه طلاب مبارزي پرورش يابند كه قيام خونين پانزدهم خرداد سال 1342 به رهبري امام خميني اوج آن مي باشد در اين ميان شهيد مفتح همچون ديگر روحانيون متعهد و بيدار با افشاي ماهيت پليد و خيانتهاي رژيم فاسد پهلوي در اين قيام عظيم ، فعالانه شركت نمود پس از سركوب قيام پانزدهم خرداد شهيد مفتح به منظور ادامه مبارزه عليه طاغوت كوشيد تا ارتباطي نزديك ميان دانشگاهيان و اساتيد و طلاب حوزه علميه برقرار سازد و به همين خاطر تدريس در دبيرستانها و حوزه علميه را به طور همزمان آغاز كرد وي به لحاظ رسالتي كه بر دوش خود احساس مي كرد مبارزه با عفريت جهل و ناداني را مهمترين وسيله ، جهت مبارزه عليه رژيم منحوس پهلوي مي دانست و در اين دو سنگر به همراهي شهيد آيت الله بهشتي ، ابعاد گسترده اي بر اقدامات خويش داد

استاد شهيد دكتر مفتح در جهت هرچه متشكل نمودن طلاب و فضلا دست به تشكيل مجمعي با نام جلسات علمي و اسلامي زد كه اين مجمع فعاليت وسيع و گسترده اي در جهت شناساندن چهره راستين و اصيل اسلام در جامعه شروع كرده كه به زودي از سوي ساواك جلسات آن تعطيل گرديد با افزايش فعاليتهاي سياسي و اجتماعي شهيد مفتح پس از تبعيد امام و نيز محبوبيت و مقبوليت وي در نزد طلاب و دانش آموزان وي از سوي ساواك دستگير و از قم به زاهدان و ديگر شهرهاي جنوبي تبعيد گرديد

با پايان گرفتن زمان تبعيد وي به تهران آمد وگرچه از سوي ساواك تحت نظر بود ليكن دعوت به همكاري از سوي دانشگاه الهيات را پذيرفت و از اين به بعد دانشگاه جبهه ديگري براي مبارزه با رژيم جنايتكار پهلوي گرديد شهيد مفتح به همراه استاد شهيد مرتضي مطهري به تدريس در دانشگاه پرداخت و علاوه بر فعاليت در دانشگاه بنا به دعوت مسجد الجواد و حسينيه ارشاد جهت سخنراني در آنجا به روشنگري و ارتباط بيشتر ميان نسل روشنفكر تحصيل كرده و اقشار روحاني متعهد و مسئول همت گمارد وي همچنين با قبول امامت جماعت مسجد جاويد و تشكيل كتابخانه و كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد ، فلسفه ، تاريخ اديان و جامعه شناسي دست به تلاش فوق العاده اي در جهت ارتقاي دانش ايدئولوژيك و شعور سياسي دانش آموزان ،‌دانشجويان و ديگر اقشار روشنفكر جامعه زد و به همراه اساتيد ارجمندي همچون شهيد باهنر ، حجت الاسلام خامنه اي ، دژ مستحكمي به منظور مبارزه با رژيم ستمشاهي و تشويق و جذب روشنفكران و اشخاص آگاه جامعه بنا كرد

آيت الله مفتح ضمن تدريس مبارزه را در سطح وسيعي آغاز كرد به طوري كه ساواك در سوم آذر 53 به مسجد جاويد يورش برد و شهيد مفتح و آيت الله خامنه اي را دستگير نموده و مسجد جاويد را نيز تعطيل كردند

شهيد مفتح در سال 54 روانه زندان شاه شد و پس از آزادي دوباره به فعاليت خود ادامه داد تا آن كه در سال 56 نماز عيد فطر را با حضور بيش از 5 هزار نفر برگزارنموده و در خطبه اي از امام خميني با تجليل ياد كرد

در سال 57 نماز عيد فطر در تپه هاي قيطريه به امامت ايشان برگزار شد كه به تظاهرات گسترده وميليوني مردم براي سرنگوني رژيم شاه انجاميد وبه دنبال آن تولد يوم الله 17 شهريور در پي برنامه ريزي اين تظاهرات ها وي دوباره دستگير شد ولي با اوج گيري انقلاب شاه مجبور به آزاد ساختن زندانيان سياسي از جمله ايشان گرديد

او جزو موسسين جامعه روحانيت مبارز و عضو شوراي مركزي بود اين جامعه برگزاري بسياري از مراسم و راهپيماييهاي ميليوني تاسوعا ، عاشورا ، اربعين و را بر عهده داشت و شهيد مفتح در مقام دبير جامعه كليه اعلاميه هاي آنرا تهيه و تنظيم مي نمود

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، شهيد مفتح در يكي از كميته هاي انقلاب اسلامي به كار مشغول شد و سپس عهده دار سرپرستي دانشكده الهيات گرديد

سرانجام جهل عده اي جاهل كه از نظر فكري قدرت شنيدن استدلال قوي و منطقي اين شخصيت مبارز و فيلسوف عاليقدر را نداشتند به نام مذهب و در واقع عليه مذهب وي رابه شهادت رساندند

گروه مزدور و منحرف فرقان در 27 آذر ماه سال 1358 وي رابه همراه دو پاسدار جان بر كفش به شهادت رساند تا خدمت خويش را نثار امريكاي جنايتكار نموده و شخصيت بزرگ ديگري را از امت مسلمان ايران بگيرند

والسلام

/ 24