وزير كشور
تاكنون ردپايي از تروريستها پيدا نشده استبه دنبال ترور و شهادت دكتر مفتح رئيس دانشكده الهيات اكبر هاشمي رفسنجاني وزير كشور در گفتگويي با خبرگزاري پارس ضمن ابراز تأسف عميق اظهار داشت اين ترور تا حدي شبيه ترورهاي سابق بوده ولي تصادفي نبوده است كه در جريان مبارزه با امپرياليسم امريكا و شرايط خاصي كه وجود دارد يكي ازمبارزين ترور شود وزير كشور در مورد احتمال به جاي ماندن ردپاي تروريست ها گفت تاكنون هيچ اطلاعي در اين موردبه من نداده اند وي در مورد سوابق مبارزات سياسي دكتر مفتح اظهار داشت ايشان از اوايل شروع مبارزات حضور و شركت فعال داشتند و بعد از سال 42 كه ايشان دبير بودند از قم تبعيد شدند و دو سه سال نيز در كميته ضد خرابكاري ساواك مدت چند ماهي بازداشت و زنداني بودند وزير كشور همچنين اظهار داشت مسجد قبا كه در يك ساله شروع انقلاب از مراكز اوليه مبارزه بود زير نظر دكتر مفتح اداره مي شد و راهپيمايي عيد فطر سال گذشته نيز به ابتكار و راهنمايي ايشان بود شهيد دكتر مفتح همچنين يكي از سرپرستان كميته استقبال از امام بود جزئيات شهادت دكتر مفتح از زبان شاهدان عينيما شاهد ترور دكتر مفتح بوديمخبرنگار كيهان كه صبح ديروز پس از ترور حجت الاسلام دكتر محمد مفتح براي كسب خبر به بيمارستان اميراعلم رفته بود با چند تن از كساني كه به نحوي در جريان اين حادثه حضور داشتند گفتگو كرده است كه جزئيات اين گفتگو را مي خوانيد راننده اتومبيلي كه جسد نيمه جان دكتر مفتح را به بيمارستان رسانده بود گفت ساعت نه و پنج دقيقه بود كه من در خيابان مبارزان روزولت سابق از سمت ميدان رضاييها به طرف پايين در حركت بودم كه ناگهان مشاهده كردم پيكان كرم رنگي در حالي كه بوقهاي ممتد مي زند با شتاب از اتومبيل هاي ديگر سبقت مي گيرد اين اتومبيل در مقابل دانشسراي عالي تربيت معلم كه اندكي بالاتر از تقاطع خيابان طالقاني و خيابان مبارزان است از من جلو زد در همان موقع به علت سرعت زيادي كه داشت و به سبب آن كه يك اتومبيل بنز مانع ادامه راهش شد ، به شدت با جدول وسط خيابان برخورد كرد و متوقف شد من بلافاصله به اتفاق دوستم از اتومبيل خود پياده شديم و به كمك سرنشينان پيكان كرم رنگ رفتيم و پيكر غرقه به خون دكتر مفتح را كه البته آن را نمي شناختيم و بعداً فهميديم اوست ، از اتومبيل اولي خارج نموده و به اتومبيل خود منتقل كرديم و به سرعت او رابه بيمارستان اميراعلم رسانديم دراينجا پزشكان كوشش زيادي كردند كه دكتر مفتح را نجات بدهند اما متأسفانه موفق نشدند و ايشان به شهادت رسيداظهارات دختر دانشجو
يكي از دانشجويان دختر دانشكده الهيات به خبرنگار حوادث شهري كيهان گفت من در كريدور دانشگاه بودم كه صداي تير را شنيدم با عجله بيرون آمدم و به اطرافم نگاه كردم ابتدا متوجه جسد دكتر مفتح نشدم اما دو پاسدار را مشاهده كردم كه يكي از آنها مقابل در دانشكده به طور تاق باز روي آسفالت خيابان افتاده و از سرش به شدت خون مي ريخت و ديگري در راهرو مقابل دانشكده افتاده بود و علاوه بر اين كه به سرش تير خورده بود ، از پايش هم خون جاري بود وي افزود در كنار جسد پاسداري كه در پياده رو افتاده بود پوكه هايي به دست آمده است وي در ادامه سخنانش گفت موتوري كه مهاجمين با آن گريختند از نوع موتورهاي تك سيلندر معمولي بود كه به نظر من آبي رنگ آمد ، اما ديگران مي گويند قرمز رنگ بوده است از نوع پوكه هايي كه درمحل حادثه پيدا شده مشخص است كه ضاربين به كلت كاليبر 38 و كاليبر 45 مسلح بوده اند دكتر مفتح هر روز با سه پاسدار به دانشكده مي آمد در صورتي كه امروز فقط با دو محافظ آمده بود اظهارات نگهبان دانشكده
علي اصغر داودي نگهبان دانشكده الهيات گفت من در اتاق استراحت در طبقه دوم ساختمان بودم كه صداي تير را شنيدم آمدم و از پنجره خيابان را نگاه كردم اول ديدم يك نفر وسط لنگه در روي زمين افتاده است و بعد سه نفر را ديدم كه با يك موتور تك سيلندر قرمز رنگ فرار كردند وي افزود با عجله خودم را به پايين دانشكده رساندم و دكتر را كه روي زمين افتاده بود ديدم دكتر هنوز زنده بود و من فرياد كشيدم كمك كمك بعد بدن او را بلند كرديم و آورديم سر چهار راه و او را در تشك عقب يك اتومبيل پيكان كرم رنگ خوابانديم خون شديدي از ناحيه سر او جاري بود و تمام سطح صورتش را پوشانده بود و من به خاطر اين كه اينخون در دهان او نريزد و راه تنفسش را بند نياورد ، سعي كردم سرش رابرگردانم اما احساس كردم انگشتم به داخل سر او فرو رفت و اين است كه دستم را زير گردنش گذاشتم و سر او را برگرداندم اظهارات رئيس و پرستار بيمارستان
يكي از پرستاران بيمارستان اميراعلم مشاهدات خود را براي خبرنگار شهري كيهان چنين شرح داد ، من موقعي كه پيكر مجروح دكتر مفتح را از اتومبيل خارج كردند آنجا بودم و مشاهده كردم گلوله اي به ناحيه پيشاني وارد سر او شده بود و استخوان سر رااز هم متلاشي نموده بود بلافاصله دكتر را به اتاق عمل برديم سپس از تيم هاي جراحي بيمارستان سينا و دانشگاه تهران كمك خواستيم دكتر ثقه الاسلام رئيس بيمارستان اميراعلم گفت ساعت حدود 9 و بيست دقيقه يا 95 بود كه آقاي مفتح را آوردند چون اطاق عمل آماده بود ، ايشان را فوري به اطاق عمل منتقل كرديم و آقاي دكتر اسلام دوست ، مشغول عمل شد و در همان حال از آقايان پزشكان و جراحان مغز دانشگاه تهران كمك خواستيم و آنها خيلي سريع با تمام تجهيزات و امكانات خود را به اينجا رساندند ابتدا فشار خون دكتر مفتح خوب بود اما متأسفانه به علت كاري بودن ضربه اي كه به مغز ايشان وارد آمده بود ، رفته رفته فشار خون ايشان پايين رفت و علايم حيات كم شد تا اين كه در حدود ساعت 12 با همه كوشش هايي كه آقايان اطبا انجام دادند ، معالجات موثر واقع نشد و دكتر مفتح به رحمت ايزدي پيوست البته 6 گلوله به ايشان اصابت كرده بود كه يكي از اين گلوله ها به مغزشان خورده بود و همين گلوله باعث مرگ دكتر مفتح شد و ايشان به شهادت رسيد گفتگو با پاسدار
با يكي از پاسداران پادگان ولي عصر كه از بيمارستان جم خود را بالاي سر دكتر رسانده بود ، گفتگو كرديم وي اظهار داشت ما بيست دقيقه بعد از وقوع قتل به محل حادثه رسيديم دكتر مفتح رابه بيمارستان برده بودند و ما براي پيگيري حادثه ابتدا به بيمارستان جم كه نزديكترين بيمارستان محل است رفتيم و در آنجا با جنازه پاسداري كه به واسطه اصابت گلوله به كمر و سرش در دم جان سپرده بود ، روبرو شديم و پاسدار را به اطاق عمل برده كه متأسفانه اطلاع يافتيم شهيد شده است پاسدار دوم هم زنده نمانده و شهيد شده استبرادر يكي از پاسداران شهيد گفت من آخرين بار برادرم را ديشب ديدم و امروز صبح هم تلفني با او تماس گرفتم ما هر دو نفرمان از پاسداران منطقه چهار و محافظ دكتر بوديم كه امروز پست من نبود و برادرم به اتفاق جواد يكي ديگر از پاسداران شهيد محافظت او را به عهده داشتند من افسوس مي خورم كه چرا امروز من نبودم ، هميشه دكتر با اتومبيل به داخل دانشكده مي رفت و در پاركينگ از اتومبيل پياده مي شد ، اما نمي دانم چرا دو هفته اي بود كه در خيابان و در همان جلو در دانشكده از ماشين پياده مي شد و ديگر به داخل پاركينگ نمي رفت و با اين كه نسبت به وقوع خطرات احتمالي به او توصيه مي كرديم اما او موضوع را جدي نمي گرفت ماشين دكتر ضد گلوله بود و هر سه نفر آنها در خارج اتومبيل ترور شده اند اظهارات حجت الاسلام غفاري
حجت الاسلام غفاري كه به دنبال ترور دكتر مفتح و انتقال او به بيمارستان اميراعلم ، خود رابه اين بيمارستان رسانده بود گفت من در ساعت نه و هفت دقيقه از موضوع مطلع شدم و ابتدا به دانشكده الهيات رفتم و سپس به اينجا آمدم و مرحوم دكتر مفتح قبلاً يك بار ديگر هم تهديد شده بود ، اما توجه نكرد و ما شب قبل در جلسه شوراي مركزي روحانيت مبارز تهران حضور داشتيم و قرار بود ساعت 7 امشب ديشب مجدداً جلسه داشته باشيم كه متأسفانه اين حادثه پيش آمد گزارش خبرنگار شهري حوادث كيهان حاكي است به دنبال اعلام شهادت دكتر مفتح گروههاي مختلف مردم كه در خارج و صحن بيمارستان اميراعلم اجتماع كرده بودند شروع به تظاهرات كردند و حجت الاسلام غفاري كه از خبر درگذشت دكتر مفتح به هيجان آمده بود ، درصدد برآمد از ساختمان بيمارستان خارج شده و به ميان مردم برود و براي آنان سخنراني نمايد كه با توجه به خطرات احتمالي به توصيه پاسداران و دوستانش از سخنراني منصرف شد