تداوم پيوند الهي حوزه و دانشگاه هدف شهيد مفتح بود - [یادنامه شهید آیت الله مفتح] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[یادنامه شهید آیت الله مفتح] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تداوم پيوند الهي حوزه و دانشگاه هدف شهيد مفتح بود

زندگينامه شهيد بزرگوار آيت الله دكتر مفتح

شهيد دكتر مفتح در سال 1307 هجري شمسي در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد او از همان آغاز در دامن پدرش مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح كه واعظي بود با عشقي شديد و اخلاص وصف ناپذير به خاندان رسالت و ولايت و در ادبيات فارسي و عربي تبحر فراواني داشت بزرگ شد از آنجا كه ميرزا محمود مفتح در حوزه علميه همدان مدرس ادبيات فارسي و عربي بود ، شهيد دكتر مفتح از ابتداي طفوليت در محضر پدر به فراگيري ادبيات پرداخت

7 ساله بود كه پا به دبستان گذاشت و هنوز كمتر از 10 سال داشت كه همراه مرحوم پدرش به مجالس وعظ و سخنراني پدر مي رفت و پامنبري هايي به سبك قديم در مجلس پدرش انجام مي داد ، پس از اتمام دوره دبستان جهت فراگيري علوم اسلامي به مدرسه مرحوم آيت الله العظمي آخوندملاعلي رفت استعداد و ذوق فراوان و كوشش و فعاليت شبانه روزي وي سبب شد به زودي مراحل مقدماتي را طي كرده و در حالي كه هنوز جواني 15ـ16 ساله بود جهت تكميل معلومات و استفاده از محضر اساتيد بزرگ به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و درحجره اي كوچك و محقر در مدرسه دارالشفا با جديت فراوان به كسب معارف پرداخت هنوز ديرزماني از هجرت استاد شهيد به قم نگذشته بود كه بر اثر ذوق و شور فراواني با طي مراحل تحصيلي مدرسي بزرگ در حوزه گرديد شهيد دكتر مفتح در امر تحصيل خويش در حوزه از محضر اساتيد زير بهره برد

شهيد دكتر مفتح در حالي كه در قم استادي بزرگ بود پا به دانشگاه گذارد و اين انتخاب مشقات زيادي را براي وي به دنبال داشت ، و روح بزرگ و هميشه دانشجوي وي بود كه همه اين مشكلات فراوان را تحمل نمود و همچنان به تحصيل ادامه داد استادشهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در حالي كه در حوزه علميه به درجه اجتهاد رسيده بود در دانشگاه نيز موفق به اخذ درجه دكتري گرديد تز دكتراي شهيد تحقيقي درباره نهج البلاغه بود كه اين تحقيق عميق ايشان با درجه بسيار خوب مورد قبول دانشگاه قرار گرفت

تأليفات ـ فعاليتهاي فرهنگي ـ ايدئولوژيكي

استاد شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح پس از گذراندن دوره دانشگاه علاوه بر تدريس در حوزه به تدريس در دبيرستانهاي قم پرداخت او در حوزه و دانشگاه بالاترين رتبه را كسب كرده بود و به همين لحاظ كلاسهاي دبيرستانش از غني ترين و حوزه درسش از پراستفاده ترين و پرشاگردترين كلاسهاي قم بود از همان آغاز كه بازي استعمار در جدا نگاهداشتن اين دو قشر دانشگاه و روحاني را با ذره ذره وجودش حس كرده بود يك بار با عمل خود ، يعني رفتن به دانشگاه براي تحصيل سعي در شكستن اين سد كرده بود ، اين بار هم تمام فعاليتش را در وحدت اين دو گروه متمركز كرد و مقاله اي كه ايشان در سال به نام وحدت روحاني و دانشگاه در مجله مكتب اسلام نوشت ، مبين اين اعتقاد و اين مبارزه است شهيد دكتر مفتح به لحاظ رسالتي كه بر دوش خويش حس مي كرد با عفريت جهل و بي شعوري در دو سنگر دبيرستان و حوزه مي جنگيد از همان آغاز در كلاسهاي درسش چه در دبيرستان و چه در حوزه سعي در روشنگري دانش پژوهان داشت و كلاسهاي خويش را مركزي براي تشكل آنان در جهت مبارزه با رژيم قرار داده بود ودر اين راه به تأسيس انجمن اسلامي دانش آموزان با همياري شهيد آيت الله دكتر بهشتي همت گمارد

او كه مبارزه با رژيم را نه تنها در تضاد با تحصيل علم نمي ديد بلكه يكي از ابعاد مبارزه را هرچه غني تر و باسوادتر بودن مي دانست كه در كنار بالا بردن سطح مبارزه طلاب و دانش آموزان سعي در بالا بردن سطح آگاهي ايدئولوژيك آنها داشت شهيد دكتر مفتح در زمان تحصيل و تدريس خود حاشيه اي بر اسفار ملاصدرا بزرگ ترين كتاب فلسفي اسلام نوشت كه اين حاشيه ، سومين حاشيه اي است كه تاكنون بر اسفار ملاصدرا نوشته شده است ، كه اين خود مبين عمق ديد و صاحب نظر بودن استاد شهيد در زمينه فلسفه اسلامي است

شهيد دكتر مفتح همچنين كتابي به نام روش انديشه در علم منطق نوشته اند كه به عنوان كتاب درسي در حوزه و نيز در دانشگاه براي بالاترين سطح علم منطق استفاده مي شود كه اين امر نيز روشنگر عمق نظر صاحب نظري استاد در منطق مي باشد

استاد شهيد آيت الله دكتر مفتح در جهت متشكل نمودن و سازمان دادن به طلاب و فضلا دست به تشكيل مجمعي به نام جلسات علمي اسلام شناسي زد كه اين مجمع فعاليت وسيعي در جهت شناساندن چهره اصلي اسلام در جامعه را شروع كرد كه اگر اين جلسات توسط ساواك تعطيل نمي شد شايد هم اكنون جامعه ما يك دوره كامل از معارف مختلف اسلام اصيل را دارا بود

اين سخنرانيها و مسافرتها و خطابه هاي گوناگون همگام با ديگر مدرسين و فضلاي مبارز حوزه دست به انتشار اعلاميه هاي مختلفي در جهت هرچه بيشتر بيدار كردن مردم مي زدند كه اين اعلاميه ها اكثراً يا توسط خود ايشان نوشته مي شد و يا آخرين نظر و اصلاح قبل از تكثير توسط ايشان انجام مي گرفت پس از تبعيد امام فعاليتهاي خستگي ناپذير استاد شهيد همچنان ادامه داشت و ايشان كه اكنون ديگر به عنوان عنصري فعال و خطرناك براي رژيم غاصب پهلوي شناخته شده بود به لحاظ محبوبيت و مقبوليت عامي كه در سطح طلاب و دانش آموزان كسب كرده بود ساواك را به وحشت انداخت تا جايي كه براي خنثي كردن اين چهره مبارز و انقلابي دست به كيد ضعيف ديگري زد و ضمن اخراج وي از آموزش و پرورش ايشان را به نواحي بدآب و هواي جنوبي ايران تبعيد نمود كه به خيال خود هم ايشان را از شاگردانش جدا كند و هم از حوزه درسش و طلبه هايش بر اين اساس بود كه استاد شهيد در سال 1347 تبعيد گرديد و جالب آن كه يك سال بعد 1348 هنگامي كه زمان تبعيد ايشان سر رسيد و بايد علي القاعده به اقامتگاهش يعني قم باز مي گشتند اين بار نيز با مخالفت ساواك روبرو گشته و به ناچار مجبور به اقامت در تهران شدند كه اين خود آغاز فصل زريني گشت و ورق ديگري گشود در كتاب زندگي ايشان با دور شدن ايشان از قم و اقامت در تهران قضيه به خاتمه نرسيد و ساواك كه همواره از ايشان در هراس بود همچنان استاد شهيد را تحت نظر داشت دانشكده الهيات از وي دعوت به همكاري نمود و استاد شهيد با اميد فتح سنگري ديگر و گشودن جبهه اي ديگر براي مبارزه با رژيم و نيز شوق همكاري بااستاد شهيد مرتضي مطهري كه در دانشكده الهيات به تدريس مشغول بود دعوت تدريس در دانشكده را پذيرفت تا مصداقي ديگر سازد بر ومكروا و مكرالله و الله خير الماكرين و به اين شكل زندگي و فعاليتهاي ايشان در تهران آغاز گرديد

استاد شهيد در تهران بر دامنه فعاليت هاي خود افزود و علاوه بر تدريس در دانشكده الهيات و بسط زمينه هاي همكاري و همفكري بااستاد شهيد مرتضي مطهري بنا به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گمارد و با سخنرانيهايي كه ايشان پس از نماز ايراد مي كردند سعي در ترغيب و تشويق نسل روشنفكر و تحصيلكرده به اسلام و وحدت دو قشر روحاني و دانشجو داشتند

آيت الله شهيد دكتر مفتح علاوه بر فعاليتهاي فوق الذكر بنا به دعوت مسجد الجواد كه يكي از معدود پايگاههاي عرضه اسلام راستين در آن زمان بود به ايراد سخنراني و جلسات تفسير در آن مسجد پرداخت كه اين خود نيز اثري عميق و والا در شناساندن اسلام و تشيع انقلابي راستين در آن عصر خفقان و سكوت داشت اين فعاليتها همزمان با خروش دكتر شريعتي در حسينيه ارشاد و دستگيري دكتر شريعتي ، استاد شهيد دكتر مفتح بار سنگين اين مسئوليت را اين بار بيش از پيش بر دوش خويش احساس كرد و با قبول امامت مسجد جاويد در سال 1352 هسته اي ديگر ايجاد كرد براي تجمع و تشكل نيروهاي مسلمان و مبارز و سنگري ديگر براي ارائه اسلام راستين گشود با فعاليت شهيد دكتر مفتح در مسجد جاويد خلائي كه پس از بسته شدن حسينيه ارشاد و جلوگيري از فعاليت دكتر شريعتي ايجاد شده بود جبران شد

آيت الله دكتر مفتح در مسجد جاويد اقدام به تشكيل كتابخانه نمود و با شروع كلاسهاي مختلفي از جمله اصول عقايد ، فلسفه ، اقتصاد ، تفسير قرآن ، نهج البلاغه ، عربي ، تاريخ اديان ، جامعه شناسي در سطح خواهران و برادران دانشجو و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان دختر و پسر ، دست به اقدام منظم و كلاسيك براي بالا بردن سطح آگاهي ايدئولوژيك و شعور سياسي قشرهاي روشنفكر جامعه زد در اين كلاسها اساتيدي همچون خود استاد شهيد دكتر مفتح ، دكتر باهنر تدريس مي نمودند

با اوج گرفتن اين فعاليتها و مبارزات مسجد جاويد به شكل دژي مستحكم درآمد براي مبارزه با رژيم استقبال فراوان دانشجويان و طبقات تحصيلكرده و تشكيل جلسات سخنراني و دعوت از افرادي نظير استاد شهيد مرتضي مطهري ، جناب آقاي سيدعلي خامنه اي و جناب آقاي فخرالدين حجازي و محتواي غني و روشنگرانه مسائل طرح شده در كلاسها و سخنرانيها و پخش اعلاميه هاي مختلف در سطح وسيع و فعاليت شديد و وسيع استاد شهيد در مسجد باعث شد كه بيش از 5/1 سال مسجد جاويد نتواند به فعاليتهاي خود ادامه داده و بالاخره در سوم آذر ماه 1353 پس از سخنراني جناب آقاي سيد علي خامنه اي و با هجوم ساواك مسجد جاويد تعطيل شد و استاد شهيد دكتر مفتح به زندان افتاد و پس از 2 ماه كه در سلولهاي زندان كميته تحت شديدترين فشارهاي روحي و جسمي به سر برده بود آزاد شد ولي ساواك ديگر اجازه فعاليت به او در مسجد جاويد را نداد البته قابل توجه است كه جناب آقاي خامنه اي نيز با تعطيل مسجد جاويد دستگير و مدتي زنداني بودند بعد از آزادي از زندان استاد شهيد همچنان فعاليتهاي خود را در دانشكده الهيات با همكاري استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري ادامه داد و علي رغم برنامه هاي رژيم براي به انحراف كشاندن سير مبارزه اين دو استاد كه توسط عناصر مزدور خودفروخته چپ نما با اشاعه افكار الحادي در دانشكده و به وجود آوردن تضادهاي انحرافي داشت اين دو استاد شهيد با روشن بيني خاص خويش ضمن مبارزه با افكار الحادي در مسير راستين اسلام و تشيع سرخ علوي به مبارزات خويش ادامه دادند هنوز 2 سال از آزادي استاد شهيد آيت الله دكتر مفتح از زندان پهلوي نگذشته بود كه ايشان امامت مسجدي را در نزديكي حسينيه ارشاد پذيرفتند تا نقطه عطفي گردد براي مبارزات مردم در جلسه اي كه با حضور افرادي نظير مرحوم آيت الله طالقاني ، استاد مرتضي مطهري ، دكتر علي شريعتي براي تنظيم برنامه هاي مسجد داشتند بنا به پيشنهاد دكتر شريعتي مسجد را قبا ناميد تا قبايي گردد در ظلمتكده قريش و آغازگر هجرتي در قيام خونبار اين امت مسلمان اين بار نيز استاد شهيد همانند مسجد جاويد ليكن در سطحي وسيع تر دست به تشكيل كلاسهاي ايدئولوژيكي و سخنرانيهاي روشنگرانه زد و كنار آن كتابخانه و صندوق ذخيره قبا را بنيادنهاد و با استفاده از صحن كتابخانه در تابستان اردوهايي جهت دانش آموزان تشكيل داد اين برنامه هاي مسجد قبا سرآغاز فعاليتهايي بود كه سرانجام مسجد قبا را بزرگترين مركز انقلابي تهران در انقلاب اسلامي كرد و نقش فراواني دراوج گرفتن پيروزي انقلاب بازي كرد اولين نمايشگاه كتاب اسلامي در خرداد ماه 56 به ابتكار ايشان در كتابخانه قبا برگزار شد

در رمضان 56 شهيد مفتح رضاوار در نماز عيد فطري كه مأمون را به وحشت انداخت و پايه هاي سلطنتش را لرزاند نماز عيد فطري كه با حضور بيش از 5 هزار نفر از مردم مسلمان تهران در زير برق سلاحها ، ماشينها و سربازهاي تا دندان مسلح رژيم طاغوت در زمينهاي قيطريه برگزار گرديد كه اين جمعيت تا آن سال در تاريخ ايران بي سابقه بود ، استاد شهيد در خطبه هاي نماز براي اولين بار پس از تبعيد امام نام امام امت را در حضور بيش از پنجاه هزار نفر علناً با تجليل آورده و رهبري ايشان را مورد تأكيد قرار دادند و ضرورت مبارزه متشكل و همه جانبه تحت رهبري امام خميني را در اين جمع انبوه قهرمانانه و متهورانه تشريح كردند فعاليتهاي مسجد قبا همچنان در قبال سخنرانيها و كلاسها ادامه داشت و استاد شهيد نقش روشنگرانه خود را ماهرانه و صادقانه بازي مي كردند و تا رمضان 57 ، در رمضان 57 به مناسبت اوج گرفتن مبارزان مردم مسلمان ايران خطبه هاي نماز را خواندند و آن گاه شهيد دكتر مفتح ضمن سخناني كوتاه با تأكيد بر رهبري بي چون و چراي امام امت پنجشنبه 16/6/57 را به عنوان تجليل از شهداي ماه رمضان تعطيل اعلام كردند و آن گاه جمعيت موج زد ، متلاطم شده و به راه افتاد و اين آغاز تلألؤ انقلاب اسلامي بود و اين جريان با نماز عيد فطر مسجد قبا آغاز شد و تا سقوط رژيم جبار پهلوي ادامه يافت و هنوز و هنوز در جوش و خروش است جمعيت در گذران خود به سمت دانشگاه و ميدان راه آهن به راه افتادند و روز پنجشنبه 16/6/57 كه از قبل از سوي استاد شهيد تعطيل عمومي اعلام شده بود رژيم شاه با اشغال نظامي تپه هاي قيطريه سعي در پراكندن مردم و جلوگيري از راهپيمايي مجدد آنان كرد ولي ساعت 8 صبح با آمدن استاد شهيد به زمينهاي قيطريه و هنگامي كه به سنت پيامبر و به علامت آمادگي براي شهادت تحت الحنك را انداختند و تنهاي تنها در وسط جاده قديم شميران به راه افتادند ديگر بار مردم جوشيدند و سيل به راه افتاد

در اين راهپيمايي جمعيت انبوه نصر من الله و فتح قريب گويان ، جوشان و خروشان به راه افتادند پس از چند دقيقه اي سربازان شاه با هجوم و حمله به مردم و پرتاب مرتب گاز اشك آور سعي در متفرق نمودن جمعيت كرد ولي هنگامي كه شكست خوردند سعي كردند با حمله وحشيانه به شخص دكتر مفتح و مضروب و مصدوم كردن ايشان جمعيت را پراكنده كنند ولي علي رغم مجروح شدن شديد دكتر محمد مفتح به حدي كه ديگر امكان حركت برايشان نبود مردم با هجوم به مزدوران رژيم استاد شهيد را روي دست بلند كرده و در منزلي در همان حوالي بستري كردند و با اصرار شديد دكتر مفتح كه مي فرمودند هدف مهم است نه شخص هرچند من زخمي شده ام ديگر امكان حركت ندارم ولي شما در تعقيب هدفتان به راهپيمايي ادامه دهيد راهپيمايي ادامه پيدا كرد

فرداي آن روز 17 شهريور روز تصادم و تقابل خون و شمشير ، مكرر عاشورا و تكرار كربلا روز حماسه و خون ، درخشش خونين و لينصرن الله من نصر هنگامي كه استاد شهيد از بيمارستان مراجعه مي كردند و جراحات بسياري در بدن داشتند در هنگام مراجعه به خانه با مزدوران كثيف ساواك كه از ساعتها قبل خانه را جهت دستگيري ايشان به اشغال درآورده بودند مواجه شدند اين عناصر خودفروخته با چنان خشونتي استاد شهيد را دستگير كردند كه 2 نفر از رهگذران به رفتار سبعانه آنان اعتراض كردند كه آنها نيز دستگير شدند بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي آيت الله شهيد دكتر مفتح اسير و به زندان كميته برده شدند و بيش از 2 ماه در زندان رژيم طاغوتي پهلوي به سر برده تا با اوج گيري انقلاب اسلامي و به هنگام گشوده شدن دربهاي زندان توسط مردم از زندان آزاد شدند

در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي جامعه روحانيت مبارز تهران تنها ارگاني بود كه با تماس مستقيم با رهبر انقلاب امام خميني ، رهبري مبارزات ، تعطيلي ها ، برگزاري مراسم و راهپيمايي ها مانند تاسوعا ، عاشورا ، اربعين را به عهده داشت شهيد دكتر مفتح از بنيانگزاران اين جامعه مي باشند

ايشان به اتفاق استاد شهيد مرتضي مطهري اساس اين جامعه را پي ريزي نمودند شهيد مفتح خود دبير اين جامعه بوده و كليه اعلاميه هاي جامعه را ايشان تنظيم مي نمودند

در زماني كه امام قصد مراجعت به ايران را داشتند ، پس از بيرون رفتن ديو كه فرشته عزم آمدن كرده بود ، باز اين دو يار هميشگي شهيد دكتر مفتح و شهيد مرتضي مطهري با كمك افرادي ديگر كميته تدارك استقبال از امام خميني را تشكيل دادند كه با فعاليتهاي خستگي ناپذير و شبانه روزي اين 2 نفر و بقيه اعضاي كميته استقبالي آنچنان باشكوه از امام انجام گرديد و سپس تا استقرار كامل دولت موقت به رتق و فتق كليه امور مملكت پرداختند

پس از پيروزي انقلاب استاد شهيد دكتر مفتح با كمك استاد شهيد مطهري و جناب آقاي مهدوي كني به تنظيم كارهاي كميته انقلاب پرداختند استاد شهيد دكتر مفتح علاوه بر سمتهاي مختلف ، سرپرستي كميته انقلاب اسلامي منطقه 4 تهران ، همچنين سرپرستي دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را نيز عهده دار بودند و اين مسئوليتها را با جديتي باور نكردني و فعاليتي شبانه روزي و خستگي ناپذير انجام مي دادند

شهادت

امپرياليسم جهاني به سركردگي امريكا و با همياري شوروي كه موقعيت خود را با پيروزي انقلاب ايران در خطر ديدند ، با علم به ماهيت مكتبي بودن اين انقلاب كه باعث قاطعيت و سازش ناپذيري آن با ابرقدرتها مي شود سعي در از بين بردن بعد مكتبي انقلاب نمودند و در اين رابطه مغزهاي متفكر و ايدئولوگهاي اصلي اين انقلاب را مورد هجوم ترور قرار دادند و شهيد دكتر مفتح و شهيد مطهري اين دو يار هميشگي را به شهادت رساندند

عناصر مزدور و خودفروخته گروه وابسته و منحرف فرقان در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 27 آذر ماه 1358 هنگامي كه شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح به همراه 2 پاسدار جان بر كف خود شهيد جواد بهمني و شهيد اصغر نعمتي وارد دانشكده الهيات اين سنگر و محراب مبارزه با جهل و كفر مي شدند هدف گلوله قرار گرفتند و به فيض عظماي شهادت رسيدند با شهادت دكتر مفتح و پاسدارانش تهران و ايران را موج عظيمي فرا گرفت بازارها ادارات و مدارس تعطيل شد و مردم براي بزرگداشت خاطره دكتر مفتح و ابراز انزجار از ترورهاي امپرياليسم امريكا و شوروي به خيابانها ريختند امام خميني با تأثر فراوان ضمن دادن اطلاعيه اي با تبريك و تسليت گفتن شهادت ايشان در مراسم تشييع جنازه باشكوه وعظيم اين شهيدان بزرگ انقلاب اسلامي در قم شركت فرمودند

بدنهاي پاك و مطهر اين شهيدان در حجره اي در صحن مطهر حضرت معصومه عليها السلام در قم به خاك سپرده شد در حالي كه بدن شهيد دكتر مفتح بين دو پاسدار جان بركفش قرار دارد يادشان گرامي راهشان پايدار و امامشان منصور و پيروز باد

والسلام

/ 24