منشورات مکتبة الامام صاحب الزمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منشورات مکتبة الامام صاحب الزمان - نسخه متنی

سید علی الخراسانی الکاظمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





بسم الله و الحمد له و الصلوة على محمد آله اين كتابرا حضرت استاد و بدر بزركوارم آقاى سيد محمد مشكوة خود نويسانيده و با شهار نسخه بشر حى كه خواهم كفت مقابله كرده اند و تنها منظور از اين مقابله ضبط اختلاف نسخ بوده است .


مقدمه كتاب را بر حسب تقاضاى آن بزركوار دانشمند ارجمند جناب آقاى سعيد نفيسى استاد معظم دانشكاه نكاشته اند و ترجمه آنرا فاضل عزيز آقاى محمد تقى دانش بجوه ليسانسيه رشته معقول از شاكردان سابق بدر عاليقدرم تحت نظر مستقيم حضرت ايشان ببايان رسانيده سبس آن ترجمه را در محضر معظم له بر متن كتاب عرضه داشته تطبيق و اصلاح كرده اند .


تصحيح مطبعي و تهيه فهرست را نيز بنده ناشيز زير نظر حضرت استاد و بدر بزركوار خويش انجام دادم .


مخارج شاب كتاب بر حسب نظر ايشان جناب آقاى ميرزا محمد عليخان قهرمانى از تجار نيكنام و خير خواه از محل وجوه شرعي خويش برداختند كه در اين راه خير بمصرف رسيد .


از خداوند موفقيت و كاميابى آن مرد نيكوسيرت را مسئلت ميكنيم ، و اميدواريم بازركانان و ثروتمندانى كه بمسائل ديني و فضائل أخلاقي علاقه دارند از ايشان بيروى كنند تا شايد بدينوسيله آثار بزركان اسلام احياء شده و بترويج دين هم كمك كرده باشند .


كتاب حاضر از روى شهار نسخه فراهم آمده است بدينقرار :

1 - نسخه ألف كه تا درجه إمكان متن قرار داده شده و روش كتابت آنهم بيروى شده است اختلاف نسخ ديكر با رمز نسخه مربوط بذيل صفحات نقل شده مكر در جاهائيكه نسخه ديكر رجحان داشته است ودر اينصورت عين نسخه ألف در ذيل صفحه كذارده شده است .


2 - متن كتاب با نسخه هاى شهاركانه مطابق است جز موارديكه در ميان يك يا شند علامت قرار كرفته است .


3 - آنشه از متن فقط در نسخه " ألف " بوده ميان دو هلال كذارده شده و آنشه تنها در نسخه " ب " ميان دو قلاب نهاده شده و آنشه مخصوص نسخه " ج " ميان كيومه " " قرار كرفته است و آنشه تنها در نسخه " د " بوده در آغاز و انجام آن دو ستاره ميباشد .


بنا بر اين معلومست جمله يا كلمه اى از متن كه در دو يا سه نسخه بوده ميان علامتهاى آن



دو يا سه نسخه قرار كرفته است مانند هلال و قلاب كه حكايت ميكند از اينكه اين جمله فقط در دو نسخه " آ " و " ب " است و هلال و كيومه " " كه حكايت ميكند از اينكه جمله فقط در دو نسخه " آ " و " ج " بوده است و هلا لين و ستاره كه ميرساند اينكه اين جمله در دو نسخه " آ " و " د " است و هلا لين و قلاب و كيومه " " كه مينماياند اينكه جمله فقط در نسخه " د " نيست و هكذا .


امتيازات نسخ :

1 - نسخه " ألف " و آن كهن ترين و درست ترين نسخه است كه شند سأل قبل از دوست فاضل ما آقاى ميرزا مجد الدين نصيرى خريدارى شده و أين نسخه همانست كه محدث شهير مرحوم حاج ميرزا حسين نورى هنكام تأليف كتاب مستدرك الوسايل خود در دست داشته و حتى اغلاط آن نيز در باره اى جاها عينا بكتاب مزبور نقل شده است .


2 - نسخه " ب " و آن نسخه ايستكه عالم متتبع جليل جناب آقاى ميرزا فضل الله شيخ الاسلام زنجان دامت بركات وجوده با كمال سخاوت مدتها باختيار بدر بزركوارم كذاردند و أين نسخه اى نو نويس است بقطع خشتى و كاغذ آبى و با ديكر نسخه ها اختلاف بسيار دارد .


كر شه اغلاط اين نسخه بسيار بوده ولي با اين وصف بيش از ساير نسخه ها بتصحيح كتاب كمك كرده است .


3 - نسخه " ج " كه يقينا يا از روى نسخه منقول عنه نسخه " آ " نوشته شده و يا از روى نسخه اى كتابت شده است كه آن نسخه نيز از روى منقول عنه " آ " نويسانيده شده بوده است ، زيرا اين نسخه با نسخه ألف بندرت اختلاف دارد .


4 - نسخه " د " متعلق بآية الله حضرت آقاى ميرزا محمد طهراني ساكن سامراء كه با خود در سفر خراسان همراه أورده بودند و هنكاميكه كتاب حاضر زير شاب بود بدست آمد و تا ممكن بود از مقابله با آن نيز استفاده شد .


تهران بيست و دوم محرم الحرام سأل هزار و سيصد و شصت و شش هجرى قمرى مطابق بيست و ششم آذر ماه يكهزار و سيصد و بيست و بنج شمسي .


سيد محمد آقا .


مشكوة ليسانسيه رشته منقول و دانشجوى دانشكاه تهران






خاندان بابويه قمى يكى از معروف ترين خاندانهاى بزرك كه بيش از سيصد سأل در مركز ايران دانشمندان نامور از آن برخاسته اند خاندان بابويه است كه شيخ صدوق بزركترين مرد اين خانواده است ( 1 ) .


نخستين كس ازين خاندان كه در تاريخ معروف است و ظاهرا مؤسس اين خانواده بوده أبو الحسن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى معروف بإبن بابويه است .


عموما در كتابهاى قديم هنكامى كه شند بشت نسب كسى را مى شمردند كاهى إهمال مى كردند و نام يك يا شند تن را مينداختند مخصوصا در باره كساني كه بيك تن از أجداد دور خود معروف بوده اند شنانكه در مورد همين أبو الحسن على كه بنام جد دوم خود بابويه معروف بوده واو را " ابن بابويه " مى كفته اند در برخى از كتابها ديده مى شود كه موسى از قلم افتاده و على بن حسين بن بابويه ضبط كرده اند .


در كتاب معروف " تنقيح المقال في أحوال الرجال " تأليف مرحوم حاج شيخ عبد الله مامقاني كه قطعا جامع ترين كتاب در رجال شيعه است در جايى كه تر جمه أبو الحسن على ( 2 ) ضبط شده نام و نسب أو على بن موسى بن بابويه القمي شاب شده اما بيداست كه كاتب بجاى " على بن حسين بن موسى " بخطأ " على بن موسى " نوشته زيرا كساني كه بيش ازو و بس ازو ذكر شان آمده نيز " على بن حسين " نام داشته اند و آشكارست كه كاتب يك بشت را از قلم انداخته است .


در باره نام بدر جد على بن حسين كه همه فرزندان أو بنام وى معروف شده اند شندان بحثى ضرور نيست زيرا كه اين نام در تسميه مردان شه در دوره بيش از اسلام و شه در دوره اسلامى بسيار رايج بوده است و تا جايى كه من استقصا كرده ام بجز مردان اين خاندان كه در باره هر يك از آنها شرحي خواهد آمد در نسب شند تن ديكر از مردان تأريخي ايران باين نام بر مى خوريم از آن جمله أبو الحسن على بن عبد الرحمن بن محمد بن محمد بن بابويه حديثى سمنجانى كه از مردم موصل بوده ودر بخارا مى زيسته ودر 502 در كذشته ( 3 ) و أبو بكر احمد بن عيسى بن هيثم بن بابويه تمار ناقد ( 4 ) و ابو محمد عبد الله بن يوسف بن احمد بن بابويه يا مامويه اصفهانى ساكن نيشابور كه بس از سأل 400 در كذشته است ( 5 ) و امام جمال الدين بابويه رافعي ( 6 ) و أحمد بن حسن بن على بن بابويه حنايى ( 7 ) و بسرش أبو العباس محمد بن احمد بن حسن بن على بن بابويه حنايى ( 8 ) ( هامش صفحه 11 ) ( 1 ) تنقيح المقال - شاب نجف ج 3 قسمت دوم ص 42 .. ( 2 ) ج 2 ص 283 - 284 .


( 3 ) طبقات الشافعيه سبكى ج 4 ص 278 - 279 ( 4 ) تاريخ بغداد ج 4 ص 283 ( 5 ) تاريخ بغداد ج 10 ص 198 ( 6 ) نزهة القلوب حمد الله مستوفى شاب أوقاف كيب ص 58 ( 7 ) تاريخ بغداد ج 4 ص 90 ( 8 ) تاريخ بغداد ج 1 ص 288



و أبو بكر محمد بن سليمان بن بابويه بن فهرويه بن عبد الله بن مرزوق علاف محزمى متوفى در ربيع الاخر 307 ( 1 ) و بسر وى أبو محمد عبيد الله بن محمد بن سليمان بن بابويه بن فهرويه بن عبد الله بن مرزوق دقاق محزمى متوفى در 376 ( 2 ) روى شهرتى داشته است كه درين موضع از تاريخ بغداد " ابن جغوما " ودر موضع آينده " ابن جعد ما " شاب شده است و بس از آن بسر وى أبو بكر محمد بن عبيد الله بن محمد بن سليمان بن بابويه بن فهرويه بن عبد الله بن مرزوق علاف معروف بإبن جعد ما ( 3 ) و نيز شيرزاد بن محمد بن محمد بن بابويه كه از معاصرين منتجب الدين بوده است ( 4 ) .


ديكر از رجال نامى ايران كه يكى از نياكان أو بابويه نام داشته دانشمند معروف قرن ششم قطب الدين رازيست كه نام و نسب أو را محمد بن محمد بن ابى جعفر بن بابويه رازي نوشته ودر برخى موارد نسبت أو را " بويهى " ضبط كرده اند .


شنانكه سيد اعجاز حسين كنتورى نيشابوري در كشف الحجب و الاستار ( 5 ) أورده است درنسخه أصل حواشى كه بر قواعد استاد خود علامه حلى نوشته : " محمد بن محمد بن ابى جعفر بن بابويه في خامس ذي القعدة سنة ثمان و تسعمأة " ضبط كرده است .


اين نكته از حيث تاريخ كه اين كتاب را در 5 ذيقعده 908 ببايان رسانده بأشد خطاى بسيار فاحشيست زيرا كه قطب الدين حتما در نيمه أول قرن هشتم مى زيسته و شاكرد علامه حلى متوفى در 726 بوده و نسخه اجازه اى كه علامه در 3 شعبان 713 در ورامين باو داده است در دستست ( 6 ) و انكهى كتاب المحاكمات خود را در أواخر جمادى الاخر 755 ببايان رسانده ( 7 ) و دانشمند معروف محمد بن مكى عاملي شامى معروف بشهيد أول كه در رمضان 786 كشته شده است از شاكردان أو بوده و شنانكه در اجازه اى تصريح كرده است در سأل 768 در دمشق اجازه روايت همه مصنفات وى را ازو كرفته است ( 8 ) و ممكن نيست در 908 كتابي تأليف كرده بأشد ودر 780 نيز بعيد مى نمايد زيرا كه لازم مى آيد 54 سأل بس از مرك استاد خود علامه حلى زيسته بأشد و أين دشوارست .


اينكه مؤلف كشف الحجب ( 9 ) رحلت أو را در 15 رمضان 766 ضبط كرده نيز درست نيست زيرا كه شهيد أول در 768 در دمشق اجازه روايت ازو كرفته است .


در هر صورت از آنشه مؤلف كشف الحجب و الاستار أورده تنها شيزى كه بدست مى آيد اينست كه خود نام و نسب خويش را محمد بن محمد بن ابى جعفر بن بابويه مى نوشته و بدر جد وى بابويه نام داشته است و اينكه در برخى از كتابها نسبت أو را " بويهى " ضبط كرده اند درست نيست ومى بايست " بابويهى " بوده بأشد ودر برخى نسخها تحريفى كرده و بويهى ضبط ( هامش صفحه 12 ) ( 1 ) تاريخ بغداد ج 5 ص 300 ( 2 ) تاريخ بغداد ج 10 ص 363 ( 3 ) تاريخ بغداد ج 2 ص 334 ( 4 ) تنقيح المقال ج 2 ص 90 ( 5 ) شاب كلكته ص 203 ( 6 ) بحار الانوار ج 25 شاب طهران 1315 ق .


ص 28 ( 7 ) كشف الحجب و الاستار ص 492 ( 8 ) تنقيح المقال ج 3 ص 178 ( 9 ) ص 203 و 247 و 346 و 492



كرده باشند .


مرحوم مامقاني در تنقيح المقال كه باين تناقض برخورده كويد شهيد نسبت أو را بويهى نوشته زيرا كه وى از آل بويه بوده است ممكنست اينكه أو را از فرزندان بابويه دانسته اند اشتباه بأشد يا اينكه مراد شهيد از بويهى نسبت ببابويه بأشد زيرا كه بابويه مركب از دو كلمه باب و ويه است و حذف جزء أول در نسب جايز و متعارفست .


اين تحقيق مرحوم مامقاني شكفت مى نمايد و كمان ندارم هركز " بابويه " را تخفيف داده و " بويه " كفته باشند زيرا كه " بابويه " و " بويه " دو نام جداكانه است كه هر دو در ايران معمول بوده و بابويه حتما از باب بمعنى بدر مشتق شده و بويه تاجايى كه ما خبر داريم ناميست كه تنها در ميان ديلميان رايج بوده و نياى خاندان آل بويه كه مردى ديلمي بوده است اين نام را داشته ودر كتابهاى قديم " بوى " هم نوشته اند .


شنان مى نمايد كه درست ترين توجيه اين بأشد كه در أصل نسخه اى كه شهيد ذكر مشايخ خود را كرده نسبت وى " بابويهى " بوده ودر كتابت و نسخه بردارى تحريف كرده و " بويهى " نوشته اند .


در هر صورت قطب الدين رازي از بزركان دانشمندان زمان خود بوده و شندين كتاب معتبر بسيار معروف ازو مانده است از آن جمله همان حواشى بر قواعد الاحكام علامه و كتاب المحاكمات و رسالة في تحقيق الكليات و شرح مطالع و شرح شمسيه .


بابويه درنامهاى ا يرانى بيش از اسلام در دوره ساسانيان نيز معمول بوده است ( 1 ) و حتى درنامهاى جغرافيايى و البته بتبعيت از نامهاى أشخاص بكار رفته و از آن جمله محلى بوده است در قم ( 2 ) و اينك در ناحيه جيرفت در كرمان دو روستا نزديك يك ديكر هست كه يكى را " باغ بابويه عليا " و ديكرى را " باغ بابويه سفلى " كويند ( 3 ) .


نامها مختوم به " اويه " شه در دوره بيش از اسلام و شه در دورهاى اسلامى در تسميه أشخاص و أماكن بسيار معمول بوده و من مشغول تهيه رساله خاصى درين زمينه هستم ودر آن رساله تا كنون 483 نام شخص يا مكان را كرد أورده ام .


در دوره بيش از اسلام البتة اين نامها از ألفاظ فارسي ساخته شده مانند " شيرويه " و " ماهويه " ودر دوره اسلامى از إعلام تازى هم كلماتى ساخته اند مانند حمدويه و زيدويه و فضلويه و حتى از نامهاى درازتر سه يا شهار حرف را كرفته و از آن نامى بدين سياق ساخته اند مانند حمويه از احمد و محويه از محمد و شعبويه از شعيب و حيويه از يحيى و زكرويه از زكريا و علويه از على و حسنويه از حسن و كاهى هم كاف تصغير فارسي را بر نام تازى افزوده و از آن ساخته اند مانند حسنكويه از حسنك و حسكويه از همان كلمه و علكويه از عليك و على و عبدكويه از عبدك و نظاير آن .


برخى ازين نامها كه تازيان بسيار بآن مأنوس شده اند مانند مسكويه و بويه و بابويه و سيبويه و نفطويه و درستويه و كاكويه و خالويه و قولويه و ماجيلويه جزء آخر آنرا كه الحاقيست بفتح واو و سكون ياء و هاى اشباع شده جلى تلفظ كرده اند شنانكه اينك " ابن بابويه " را ( هامش صفحه 13 ) 55 .


P unm N n _ tu ( 1 ) ( 2 ) تاريخ قم شاب طهران ص 54 ( 3 ) اسامى دهات كشور ص 383


/ 13