1. پيش از انقلاب - انقلاب اسلامی و انقلاب نیكاراگوئه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و انقلاب نیكاراگوئه - نسخه متنی

سيدمهدي سيديان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1. پيش از انقلاب

الف. نيكاراگوئه

«نيكاراگوئه» كشوري است در آمريكاي مركزي. اين كشور با «هندوراس»، «السالوادور» و «كاستاريكا» همسايه است. پايتخت آن شهر «ماناگوا» است. جمعيت آن قريب دو و نيم ميليون نفر است. زبان آن اسپانيولي و خط رسمي آن لاتين است. بيش از 90 درصد مردم آن پيرو مسيحيت كاتوليك هستند. بيشتر ساكنان اوليه آن سرخ پوست بودند كه اغلب آن‌ها به دست استعمار اسپانيا نابود شدند. اقتصاد اين كشور بر محور كشاورزي و صادرات محصولات كشارزي همچون قهوه و پنبه در جريان است. تركيب جمعيت در سال‌هاي منتهي به انقلاب، به صورت ذيل بود: 96 درصد دورگه‌هاي كاستيل اسپانيولي زبان، 3 درصد بوميان مسكتيو زبان و بقيه سياه پوستان انگليسي زبان كه در جهت استعمارگري اسپانيا وارد نيكاراگوئه شدند تا براي استخراج معادن طلا از آن‌ها استفاده شود. از لحاظ سياسي، خاندان «سوموزا» در اين كشور حكومت مي كردند كه كشور را بسان ملك شخصي خويش تلقّي مي كردند و مردم را رعاياي خود مي انگاشتند.

سوموزاها با 43 سال حكومت، امپراتوري اقتصادي عظيمي بنا نهاده بودند و ديكتاتورمآبانه حكومت مي كردند. در سال 1961 در پي مخالفت‌هاي مردمي عليه حكومت، «جبهه آزادي بخش ملّي ساندنيست ها» (FSLN) تشكيل شد و به قيام در راه آزادي و رهايي كشور پرداخت. لازم به ذكر است كه اين كشور از ساليان دور مورد توجه ايالات متحده بود. قرار بود با دلارهاي آمريكا، آب راهه اي همانند «كانال سوئز» در مصر، در اين كشور احداث شود و دو اقيانوس را به يكديگر پيوند دهد و زيرنظر آمريكا اداره شود. به همين دليل، تفنگداران آمريكا از ده‌ها سال پيش در اين كشور حضور داشتند.

در پي زلزله اي كه در سال 1972 رخ داد، جبهه ساندنيست‌ها به كمك زلزله زدگان شتافت و محبوبيت آن در دل مردم دو چندان شد، تا آنجا كه كليساي محافظه كار را به همراهي با خود متمايل كرد. ساندنيست‌ها متأثر از مبارزات ساندنيو بودند كه در سال 1920 ارتش چريكي پرشوري عليه حضور سربازان آمريكايي در نيكاراگوئه سازمان دهي كرده بود. او در سال 1934 كشته شد. ساندنيو عليه گارد ملّي، كه محافظت از تشكيلات سوموزايي را بر عهده داشت، مي جنگيد.

در مقابل ساندنيست ها، «جبهه اتحاد ملّي مخالف» (UNO) قرار داشت كه مجموعه اي از كنتراها بودند كه به شدت توسط ايالات متحده حمايت تسليحاتي و مالي مي شدند. در سال‌هاي منتهي به انقلاب، نيكاراگوئه با كسري بازرگاني مواجه شد؛ چون حاكمان خودكامه سرمايه و ثروت كشور را، كه زمين‌هاي پهناور و مستعد كشاورزي بود، مصادره كرده بودند و وام‌هاي زيادي از كشورهاي ديگر گرفته و صرف عيّاشي و مطامع خويش نموده بودند. مردم بينوا و كارگران روستايي و فقير شهري به نداي ساندنيست‌ها در جهت نجات كشور از دست حكومت سوموزايي پاسخ دادند و با اعتصابات و شورش عليه حكومت، سرانجام در سال 1979 انقلاب را به پيروزي نهايي رساندند.

/ 9