4. عبرتهاي انقلاب نيكاراگوئه
با نگاهي به انقلاب ساندنيستي در نيكاراگوئه و فرجام آن، مي توان از باب عبرت گيري از ديگران و درس آموزي از سرگذشت ديگر اقوام، چند نكته را يادآوري كرد:1. تثبيت دولت و حفظ نظام مهم ترين وظيفه انقلابيان پس از پيروزي بر نظام استبدادي است: «حفظ اين جمهوري اسلامي از اعظم فرائض است.»[1]2. توجه اصلي حاكمان بايد بيشتر به خواستههاي مردم انقلابي معطوف باشد، تا مجامع بين المللي يا ابرقدرت ها.3. ايجاد دموكراسي به اين معنا نيست كه احزاب سياسي كه تأمين مالي و تسليحاتي آنها به وسيله قدرتهاي خارجي صورت مي گيرد، اساس انقلاب را مورد تهديد قرار دهند.4. ايدئولوژي و فرهنگ بومي و اسلامي تعيين كننده مسير و اهداف انقلاب است.5. سياستهاي اقتصادي بايد با منافع پايگاه اجتماعي صاحبان اصلي انقلاب يعني مردم محروم و ستم ديده سازگار باشند.خلاصه آنكه علي رغم وجود مشكلات و فشارها بر انقلاب نيكاراگوئه، عدم توجه رهبران انقلاب به در خواستهاي مردم، بسان تير خلاصي بود كه بر پيكر مجروح انقلاب وارد آمد و آن را از پاي در آورد.اينك ساندنيستهاي انقلابي، كه روزي حكومت و كشور را در اختيار داشتند، به يك حزب سياسي در كنار چندين حزب سياسي ديگر تبديل شده اند و در مبارزات سياسي عليه هيأت حاكمه و رئيس جمهور چامورو با كنتراها دست به ائتلاف زده اند؛ يعني از عزت قدرت و حكومت داري و مديريت انقلاب، به حضيض ذلّت درآمده و به يك حزب سياسي مخالف دولت حاكم تقليل رتبه داده اند.(فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ)(حشر: 2)
[1]. همان، ج 15، ص 329.