2. پس از انقلاب - انقلاب اسلامی و انقلاب نیكاراگوئه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و انقلاب نیكاراگوئه - نسخه متنی

سيدمهدي سيديان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. پس از انقلاب

الف. نيكاراگوئه

با پيروزي انقلاب در سال 1979، كشيشان مسيحي نيز به چند دسته تقسيم شدند: يك گروه به حمايت از انقلاب بسنده كردند، عده اي به مخالفت پرداختند، و تعدادي از آن‌ها هم به حمايت عملي از آن دست زدند و حتي مسئوليت‌هاي دولتي را پذيرفتند. كشور در دوران پس از انقلاب، با چند مسئله رو به رو بود و از اين رو، چند اقدام اساسي صورت گرفتند:

1. در اولويت برنامه ها، طرح «مبارزه با بي سوادي» بود كه ميزان بي سوادي را از 52 درصد به 12 درصد كاهش داد، تا آنجا كه اين موفقيت با جايزه اول مبارزه با بي سوادي «يونسكو» به نهضت مبارزه با بي سوادي نيكاراگوئه همراه شد.

2. به زنان در امور سياسي و اداره كشور بها داده شد، تا آنجا كه آن‌ها حتي به شوراي رهبري و وزارت خانه‌ها هم راه يافتند.

دولت انقلابي دانيل اورتگا تحت فشار و تحريم دولت ريگان قرار داشت و با خزانه اي تهي، آن را با انتظارات فزاينده مردم در قالب رفاه جويي و برابري مواجه ساخت. به دليل آنكه اقتصاد نيكاراگوئه مبتني بر صادرات است، آمريكا دولت انقلابي را با تحريم رو به رو كرد كه در اين زمينه، فشار زيادي به دولت انقلابي و تازه تأسيس وارد آمد.

امپراتور سوموزا، كه به آمريكا و سپس «گواتمالا» گريخته بود، يك سال پس از انقلاب، كشته شد. «كنتراها» (UNO) به عنوان جبهه مخالف دولت انقلابي و حاميان سوموزا، با حمايت نظامي و مالي ايالات متحده به عمليات تخريبي و ايجاد نا امني و اغتشاش دست زدند تا زمينه سقوط دولت را فراهم آورند. پس از انقلاب، علي رغم اينكه 93 درصد جمعيت كشور پيرو مذهب مسيحيت كاتوليك بودند، قانون اساسي جديد تصويب شد و در آن، آزادي مذهب به رسميت شناخته شد.

دولت انقلابي، كه در حال بازسازي ويراني‌هاي حكومت سوموزايي و پرداخت بدهي‌هاي بر جاي مانده از حكومت سابق بود، با فشار ديپلماتيك از سوي كشورهاي غربي و فشار نظامي از سوي نيروهاي شورشي تحت حمايت آمريكا (كنتراها) مواجه بود تا اقدام به برگزاري انتخابات (در سال 1984) نمايد. هرچند انقلابيان در انتخابات پيروز شدند، اما اين انتخابات به ميل و رغبت اوليه دولت انقلابي انجام نشد، بلكه بيشتر تحت فشار ايالات متحده صورت گرفت. موفقيت آمريكا در برگزاري اصل انتخابات، آن‌ها را اميدوار كرد و به فشار بر انقلابيان و حمايت از كنتراها ادامه داد تا اينكه زمينه انتخابات 1990 را فراهم آورد. در سال 1989 متعاقب اجلاس رؤساي جمهور آمريكاي مركزي در «السالوادور»، توافق شد كه برنامه ـ به اصطلاح ـ «اصلاح (!) انتخاباتي» در نيكاراگوئه اجرا شود كه طي آن، به گروه‌هاي مخالف اجاره راه يابي به انتخابات 1990 را مي داد.

برنامه انتخاباتي جبهه مخالف با نامزدي خانم چامورو به اين صورت بود:

1. گسترش اقتصاد بازار آزاد؛

2. گسترش آزادي‌هاي اجتماعي و آزادي اتحاديه‌هاي تجاري؛

3. تجديدنظر مجدّد در قانون اساسي؛

4. لغو خدمت وظيفه اجباري؛

5. كاهش نيروهاي نظامي و عفو زندانيان سياسي.

كارتر، رئيس جمهور آمريكا، براي نظارت بر انتخابات وارد نيكاراگوئه شد و با تلاش خود، توانست دولت انقلابي را قانع كند كه پنجاه تن از رهبران شورشيان به كشور بازگردند. حتي به شورشيان فرصت استفاده مساوي از راديو و تلويزيون براي تبليغات و ارائه برنامه‌هاي انتخاباتي داده شد.

انتخابات در 25 فوريه 1990 برگزار شد و چامورو رئيس جمهور شد و دولت انقلابي پس از يك دهه رويارويي با مشكلات و فشارهاي داخلي و خارجي، مجبور به واگذاري حكومت به جبهه مخالف شد و رسماً شكست را پذيرفت.

ب. ايران

پس از 22 بهمن 1357 بود كه دولت موقّت به دستور امام راحل(قدس سره)اداره كشور را به دست گرفت تا زمينه قانوني ثبات و ايجاد نهادهاي قانوني را فراهم سازد. از فرداي روز پيروزي انقلاب، فعاليت دشمن، بخصوص آمريكا، براي فشار بر دولت انقلابي آغاز شد. ترور شخصيت‌هاي سياسي و انقلابي در سال 1360، كه اوج فعاليت گروه‌هاي ضد انقلاب، بخصوص منافقين بود، از جمله وقايع دردناكي بود كه انقلاب نوپاي اسلامي را به خود مشغول كرد. حضرت امام با تدبير و آينده نگري، پايه‌هاي حكومت اسلامي را در ميان دل‌هاي مردم مستقر كرده بود. از اين رو، در اولين اقدام، در 12 فروردين 1358، همه پرسي نظام جمهوري اسلامي صورت گرفت كه بيش از 98 درصد مردم به آن پاسخ «آري» دادند.

تنها يك ماه پس از اين حادثه پرخير و بركت بود كه انقلاب، متفكر بزرگ و انديشمند اسلام شناس و آگاه به مسائل روز، يعني شهيد مطهري، را در 12 ارديبهشت 1358 از دست داد. در سال 1359 و درست در 31 شهريور ماه جنگ تحميلي عليه ايران از سوي عراق و با حمايت آمريكا آغاز شد. امام راحل با اطمينان خاطر از آينده انقلاب و با آرامش تمام، فرمودند: «يك دزدي سنگي انداخته و فرار كرده»[1] و بايد پاسخ داد. از اين رو، امام به راحتي توانست علي رغم وجود تحريم‌ها و فعاليت منافقين در ايجاد شورش و اغتشاش و ترور انسان‌هاي بي گناه، جنگ را اداره كند. در سال 1368 حضرت امام(قدس سره)به ملكوت اعلا پيوست، ولي سكّان كشتي انقلاب در دست شاگرد خلف او يعني رهبر معظّم انقلاب، قرار گرفت و آن را تا به امروز به خوبي هدايت كرده است. ايران پس از انقلاب، فشارهايي متحمّل شده كه كمتر انقلاب و نهضت استقلال طلبانه اي در عالم، آن را به خود ديده است.

/ 9