ب. ايران پيش از انقلاب
پس از دوران قاجار، كه ايران داراي حكومت پادشاهاني تحت نفوذ كشورهاي ديگر بود، دوران پهلوي، دوران وابستگي كامل حاكمان به انگلستان و آمريكا بود. اگر در دوران قاجار به علت فساد پادشاهان و ضعف آنها در مملكت داري، ايران تحت نفوذ انگلستان و روسيه تزاري بود، در دوران پهلوي، ايران كاملا تحت سلطه انگلستان قرار گرفته بود؛ يعني تصميمهاي كلان و حتي تصميم گيريهاي جزئي بايد در چارچوب سياست گذاري دولت فخيمه انگلستان! صورت مي گرفت.انگليسيها در سال 1299ش، رضاخان را، كه يك سرباز بي سواد بود، تجهيز كردند و روانه پايتخت نمودند تا با كودتا حكومت را به دست گيرد. در سال 1304 كه رضاخان تاج سلطنت پهلوي بر سر مي گذاشت، عمده ترين وظيفه اش استبداد و سركوب شورشهاي محلي و تأمين امنيت بود ـ البته تأمين امنيت نه براي مردم، بلكه براي استعمار پير ـ تا با خاطري آسوده به تاراج نفت جنوب بپردازد. هنگامي كه پس از بيست سال، دوران استبدادي به سر آمد، اين بار انگلستان براي ادامه سلطه گري خود در ايران، نيازمند حاكمي با ويژگيهاي ديگري بود تا حاكمي مستبد. از اين رو، در جريان اشغال ايران توسط قواي متّفقين و به بهانه اي واهي مبني بر اينكه رضاخان به آلمانها متمايل شده است، او را از سلطنت خلع كردند و محمّدرضا شاه را، كه داراي شخصيتي بسيار متزلزل و ترسو بود، به جاي او گماردند.او مي بايست با «انقلاب شاه و مردم» و انجام انتخابات ساختگي، پيگير اصلاحات باشد و شعار حاكميت مردم در ايران را سر دهد. «اصلاحات ارضي»، كه سفارش آمريكا بود، بايد براي ظاهرسازي و عوام فريبي توسط محمّدرضا شاه انجام مي شد. محمّدرضا در راه تجدد و نوسازي ايران، مذهب و اسلام را سركوب كرد و برخي از علما و روحانيان را خلع لباس و مراسم عزاداري عاشورا را ممنوع كرد. و استبداد همچنان گذشته ادامه داشت، با اين تفاوت كه اين بار به اسم «اصلاحات» صورت مي گرفت و آنچه به اسم «حقوق بشر» مطرح بود، به اشرف، خواهردوقلوي محمّدرضا، سپردشده بود. بزرگ ترين باند قاچاق مواد مخدّر نيز زيرنظر او فعاليت مي كرد.فساد و فحشا در كشور و بخصوص در طبقه اشراف حاكم، مردم را، كه مسلمان و مذهبي بودند، به خشم آورده بود. و حتي تبعيد امام خميني(قدس سره) كه تنها فريادِ رساي انتقاد و افشاگري بود، نتوانست مردم را آرام نمايد، بلكه توفنده تر ساخت. سرانجام، به دليل انتشار مقاله اي در 17 دي ماه 1356 كه در آن اهانت فراواني به امام صورت گرفت، شعله انقلاب، فروزان تر شد و پيروزي نهايي انقلاب اسلامي و برپايي حكومت «ولايت فقيه» تا بهمن 1357 فرو ننشست.چند نكته و عامل اساسي موجب انقلاب اسلامي در ايران شدند كه عبارتند از:1. سلطه حاكماني كاملا وابسته؛2. جريحه دار شدن احساسات مذهبي؛3. استبداد، فساد و فحشا در دربار حاكم؛4. روي كار آمدن نسل نوينِ انقلابي و سياسي در حوزههاي علميه و بخصوص ترويج «اجتهاد پويا»ي حضرت امام خميني(قدس سره)توسط شاگردان ايشان؛5. ارائه نظريه «ولايت فقيه» در قالبي علمي و امروزين؛6. هوشياري مردم و آگاهي از صدها سال ستمي كه توسط شاهان بر آنها روا داشته شده بود.اين عوامل و صدها عامل ديگر دست به دست هم دادند و در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامي را به رهبري امام خميني(قدس سره)به پيروزي رساندند كه تا امروز 27 بهار از عمر آن مي گذارد.