خلاصه حالات سيزدهمين معصوم يازدهمين امام حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام - راهنماى سعادت و خوشبختى نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

راهنماى سعادت و خوشبختى - نسخه متنی

عبداللّه صالحى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خلاصه حالات سيزدهمين معصوم يازدهمين امام حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام

ولادت با سعادت آن حضرت طبق مشهور در روز دوشنبه يا جمعه ، هشتم ربيع الثانى ، سال 232 هجرى قمرى (548) در شهر مدينه منوّره واقع شده است كه در آن هنگام پدر بزرگوارش طبق نقلى در سنين 26 سالگى بوده است .

نام : حسن (549) صلوات اللّه و سلامه عليه .

كنيه : ابومحمّد.

لقب : عسكرى ، صامت ، هادى ، زكىّ، تقىّ، رفيق ، خالص ، سراج ، ابن الرضا، سراج بنى هاشم و...

پدر: امام علىّ هادى ، فقيه أ هل البيت ، صلوات اللّه عليهم أ جمعين .

مادر: سه اسم براى مادر حضرت گفته شده اند: سوسن ، حديث ، سليل ، مُكنّى به امّ ولد، او از زنهاى عارف و صالح بوده است .

نقش انگشتر: (سُبْحانَ مَنْ لَهُ مَقاليدُ السَّمواتِ والاْ رْضِ)، (إنَّ اللّهَ شَهيدٌ).

دربان : عثمان بن سعيد عَمرى و پسرش محمّد بن عثمان عَمرى .

امام حسن عسكرى عليه السلام همچون پدر بزرگوارش در موقعيّتى حسّاس و خطرناك بلكه شديدتر قرار داشت ، مخصوصاً كه بنا بود آخرين حجّت خداوند متعال و دوازدهمين خليفه بر حقّ رسول گرامى اسلام ، يعنى مهدى موعود عجّل اللّه فرجه الشّريف از نسل او به دنيا آيد.

به همين جهت حكومت وقت تمام مأ مورين خود را (از زن و مرد) به شكلهاى مختلفى بسيج كرده بود تا تمام حركات حضرت را كنترل و زير نظر داشته باشند.

ولى براى آنكه افكار عمومى خدشه دار نشود، بر اساس سياست حيله گرانه خلفاء بنى العبّاس ، در موقعيّتهاى خاصّى به طور رياكارانه حضرت را مورد نوعى احترام قرار مى دادند كه در نهايت به جهت عقده ها و كينه هاى درونى خود، آن حضرت را به وسيله زهر مسموم و شهيد كردند.

و چون عمر شريف آن حضرت يا در زندان و با بازداشتگاه و تحت نظر مأ مورين ، سپرى گرديد و تمام رفت و آمدهاى حضرت را در كنترل خود داشتند، كلمات و فرمايشات آن حضرت همچون پدر بزرگوارش ، نسبت به ديگر ائمّه عليهم السلام در كُتب تاريخ و حديث كمتر به چشم مى خورد.

مدّت إ مامت : بنا بر مشهور، روز سوّم ماه رجب ، سال 254 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش به منصب امامت و ولايت نائل آمد و حدود پنج سال و هشت ماه امامت و هدايت جامعه را عهده دار بود.

مدّت عمر: آن حضرت مدّت 23 سال در حيات پدر بزرگوارش ، همچنين پنج سال و هشت ماه پس از شهادت پدر، ادامه حيات نمود و در مجموع حدود 29 سال عمر پربركت آن حضرت را گفته اند.

شهادت : همچنين در روز شهادت آن حضرت بين مورّخين و محدّثين اختلاف است ولى مشهور گفته اند: شهادت آن حضرت روز جمعه ، پس از نماز صبح ، هشتم ربيع الاوّل ، سال 260 هجرى قمرى (550) واقع شده است .

حضرت سلام اللّه عليه در زمان حكومت معتمد عبّاسى به وسيله زهر توسط معتمد مسموم و پس از شهادت در منزل خودش كنار پدر بزرگوارش ‍ امام علىّ هادى عليه السلام دفن گرديد.

فرزندان : آن حضرت هنگام شهادت تنها داراى يك فرزند پسر بوده است كه همنام و هم كنيه با پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى باشد.

خلفاء: امامت آن حضرت با حكومت معتّز، مهتدى ، معتمد مصادف شده است .

نماز امام حسن عسكرى عليه السلام : دو ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه سوره توحيد خوانده شود(551) و پس از آخرين سلام ، تسبيحات حضرت زهراء سلام اللّه عليها گفته شود و سپس نيازها و حوائج مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال درخواست نمايد.

چهل حديث گهربار، از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام

481 قالَ الا مامُ أ بُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرى صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ عَلَيْهِ:

إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَىْءٍ، وَ يُعْطِيَهُ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةُ الاْ نْسابِ وَالاَّْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوجِ فَرْقٌ.(552)

فرمود: همانا خداوند متعال حجّت و خليفه خود را براى بندگانش الگو و دليلى روشن قرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغتها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت .

و او أ نساب همه را مى شناسد و از نهايت عمر انسانها و موجودات و نيز جريات و حادثه ها آگاهى كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمى داشت ، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقى نبود.

482 قال عليه السلام : عَلامَةُ الاْ يمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْيَمينِ، وَ صَلاةُ إ حْدى وَ خَمْسينَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم ، وَالتَّعْفيرُ لِلْجَبين ، وَ زِيارَةُ الاْ رْبَعينَ.(553)

فرمود: علامت و نشانه ايمان پنج چيز است : انگشتر به دست راست داشتن ، خواندن پنجاه و يك ركعت نماز واجب و مستحبّ ، بلند خواندن (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در نماز ظهر و عصر پيشانى را در حال سجده روى خاك نهادن ، زيارت أ ربعين امام حسين عليه السلام انجام دادن .

483 قال عليه السلام : لَيْسَتِ الْعِبادُةُ كَثْرَةُ الصّيامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكَّرِ في أ مْرِ اللّهِ.(554)

فرمود: عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست ، بلكه عبادت بايد در - ضمن تفكّر و انديشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف باشد.

484 قال عليه السلام : خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىٍّْءٌ: الاْ يمانُ بِاللّهِ، وَنَفْعُ الاْ خْوانِ.(555)

فرمود: دو خصلت و حالتى كه والاتر از آن چيز ديگرى نمى باشد عبارتند از: ايمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنايان .

485 قال عليه السلام : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُحالِفُهُمْ، أ مَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أ مَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْ يِمانِ.(556)

فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن به عنوان يك وظيفه كه بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اى شاداب برخورد نمايند، امّا نسبت به مخافلين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن .

486 قال عليه السلام : إنَّ مُداراةَ أَعْداءِ اللّهِ مِنْ أ فْضَلِ صَدَقَةِ الْمَرْءِ عَلى نَفْسِهِ و إ خْوانِهِ .(557)

فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا و دشمنان أ هل بيت عليهم السلام در حال تقيّه بهتر است از هر نوع صدقه اى كه انسان براى خود بپردازد.

487 قال عليه السلام : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَيْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَنُ شَرَّهُ.(558)

فرمود: تداوم دوستى و معاشرت با كسى كه احتمال دارد سودى برايت داشته باشد، بهتر است از كسى كه محتمل است شرّجانى ، مالى ، دينى و... برايت داشته باشد.

488 قال عليه السلام : إ يّاكَ وَ الاِْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَاِنّهُما يَدْعُوانِ اِلَى الْهَلَكَةِ.(559)

فرمود: مواظب باش از اينكه بخواهى شايعه و سخن پراكنى نمائى و يا اينكه بخواهى دنبال مقام و رياست باشى و تشنه آن گردى چون كه هر دوى آنها انسان را هلاك خواهند كرد.

489 قال عليه السلام : حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.(560)

فرمود: نكوئى شكل و قيافه يك نوع زيبائى و جمال ظاهر انسان مى باشد و نكو بودن عقل و درايت يك نوع زيبائى و جمال درونى انسان خواهد بود.

490 قال عليه السلام : مَنْ وَعَظَ أ خاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ.(561)

فرمود: هر كس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده است و چنانچه نصيحت علنى و آشكار باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است .

491 قال عليه السلام : مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللّهَ.(562)

فرمود: كسى كه در مقابل مردم بى باك باشد و رعايت مسائل اخلاقى و حقوقى مردم را نكند، تقواى الهى را نيز رعايت نمى كند.

492 قال عليه السلام : ما أ قْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أ نْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.(563)

فرمود: قبيح ترين و زشت ترين حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است كه داراى آرزوئى باشد كه سبب ذلّت و خوارى او گردد.

493 قال عليه السلام : خَيْرُ إ خْوانِكَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَكَ إ لَيْهْ.(564)

فرمود: بهترين دوست و برادر آن فردى است كه خطاهاى تو را به عهده گيرد و خود را مقصّر بداند.

494 قال عليه السلام : ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أ خَذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّ عَزَّ.(565)

فرمود: حقّ و حقيقت را هيچ صاحب مقام و عزيزى ترك و رها نكرد مگر آنكه ذليل و خوار گرديد، همچنين هيچ شخصى حقّ را به اجراء در نياورد مگر آنكه عزيز و سربلند شده است .

495 قال عليه السلام : مِنَ الْفَواقِرِ الّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رأ ى حَسَنَةً أ طْفَأ ها وَ إنْ رَأ ى سَيِّئَةً أ فْشاها.(566)

فرمود: يكى از مصائب و ناراحتيهاى كمرشكن همسايه اى است كه اگر به او احسان و خدمتى شود آنرا پنهان و مخفى مى دارد و اگر ناراحتى و اذيّتى متوجّه اش گردد آنرا علنى و آشكار سازد.

496 قال عليه السلام لِشيعَتِهِ: أ وُصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاْ جْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقٍ الْحَديثِ، وَأ داءِ الاْ مانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بِرٍّ أ وْ فاجِرٍ، وَ طُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.(567)

به شيعيان و دوستان خود فرمود: تقواى الهى را پيشه كنيد و در امور دين ورع داشته باشيد، در تقرّب به خداوند كوشا باشيد و در صحبتها صداقت نشان دهيد، هر كس امانتى را نزد شما نهاد آنرا سالم تحويلش دهيد، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى كنيد و به همسايگان خوشرفتارى و نيكى نمائيد.

497 قال عليه السلام : مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِ خْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللّهِ مِنْ الصِدّيقينَ، وَمِنْ شيعَةِ علىّ بْنِ أ بى طالِبٍ عليه السلام حَقّاً.(568)

فرمود: هر كس در دنيا در مقابل دوستان و همنوعان خود تواضع و فروتنى نمايد، در پيشگاه خداوند در زُمره صِدّيقين و از شيعيان امام علىّ عليه السلام خواهد بود.

498 قال عليه السلام : إنَّهُ يُكْتَبُ لِحُمَى الرِّبْعِ عَلى وَرَقَةٍ، وَ يُعَلِّقُها عَلَى الْمَحْمُومِ: (يا نارُكُونى بَرْداً)، فَإنَّهُ يَبْرَءُ بِإ ذْنِ اللّهِ.(569)

فرمود: كسى كه ناراحتى تب و لرز دارد، اين آيه شريفه قرآن (سوره أ نبياء آيه 69) را روى كاغذى بنويسيد و بر گردن او آويزان نمائيد تا با اذن خداوند متعال بهبود يابد.

499 قال عليه السلام : أ كْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَناتٍ.(570)

فرمود: ذكر و ياد خداوند متعال ، همچنين مرگ و حالات آن را، تلاوت و تدبّر قرآن را، صلوات و درود فرستادن بر حضرت رسول و اهل بيتش عليهم السلام را زياد و بطور مكرّر انجام دهيد، پس به درستى كه پاداش صلوات بر آنها ده حسنه و ثواب بيشتر خواهد بود.

500 قال عليه السلام : إنَّكُمْ فى آجالِ مَنْقُوصَةٍ وَأ يّامٍ مَعْدُودَةٍ، وَالْمَوْتُ يَأ تي بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعُ شَرّاً يَحْصَدُ نِدامَةً.(571)

فرمود: همانا شما انسانها در يك مدّت و مهلت كوتاهى بسر مى بريد كه مدّت زمان آن حساب شده و معيّن مى باشد و مرگ ناگهان و بدون اطّلاع قبلى وارد مى شود و شخص را مى ربايد، پس متوجّه باشيد كه هر كس هر مقدار در عبادت و بندگى و انجام كارهاى نيك تلاش كند فرداى قيامت غبطه مى خورد كه چرا بيشتر انجام نداده است و كسى كه كار خلاف و گناه انجام دهد پشيمان و سرافكنده خواهد بود.

501 قال عليه السلام : إ نّ الْوُصُولَ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لايُدْرَكُ إلاّبِامْتِطا ءِ اللَّيْلِ.(572)

فرمود: همانا رسيدن به خداوند متعال و مقامات عاليه يك نوع سير و سفرى است كه حاصل نمى شود مگر با شب زنده دارى - و تلاش در عبادت و جلب رضايت او در امور مختلف .

502 قال عليه السلام : الْمَقاديرُ الْغالِبَةِ لاتُدَفَعُ بُالْمُغالَبَةِ، وَالاْ رْزاقُ الْمَكْتُوبَةِ لاتُنالُ بِالشَّرَةِ، وَلاتُدَفَعُ بِالاْ مْساكِ عَنْها.(573)

فرمود: مقدّراتى كه در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بين نمى رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسيد، همچنين ارزاق هر كس ثبت و تعيين شده است كه با رعايت شرايطى هر كس سهم خود را دريافت خواهد كرد.

503 قال عليه السلام : لا يَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.(574)

فرمود: مواظب باش طلب روزى و هزينه ها كه از طرف خداوند متعال تضمين شده تو را از كار و اعمال واجب باز ندارد. يعنى مواظب باش كه به جهت تلاش و كار بيش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشى .

504 قال عليه السلام : الْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى الْمؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْكافِرِ.(575)

فرمود: وجود شخص مؤمن براى ديگر مؤمنين بركت و سبب رحمت مى باشد و نسبت به كفّار و مخالفين حجّت و دليل است .

505 قال عليه السلام : قَلْبُ الاْ حْمَقِ فى فَمِهِ، وَفَمُ الْحَكيمِ فى قَلْبِهِ.(576)

فرمود: تفكّر و انديشه أ حمق در دهان اوست ، وليكن تفكّر و سخن عاقل در درون او مى باشد. يعنى افراد أ حمق اوّل حرف مى زنند و سپس در جهت سود و زيان آن فكر مى كنند، بر خلاف عاقل كه بدون فكر سخن نمى گويد.

506 قال عليه السلام : جُرْأ ةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ في صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى الْعُقُولِ فى كِبَرِهِ.(577)

فرمود: رو پيدا كردن و جريئى شدن فرزند هنگام طفوليّت در مقابل پدر، سبب مى شود كه در بزرگى مورد نفرين و غضب پدر قرار گيرد.

507 قال عليه السلام : أ جْمِعْ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَرى ما تُحِبُّ.(578)

فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم در اوّل وقت انجام ده ، كه در نتيجه آن فقر و تنگدستى از بين مى رود و به مقصود خود خواهى رسيد.

508 قال عليه السلام : أ وْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهةِ، أ عْبَدُ النّاسِ مَنْ أ قامَ الْفَرائِضَ، أ زْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أ شَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.(579)

فرمود: پارساترين مردم آن كسى است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب و دورى نمايد. عابدترين مردم آن شخصى است كه قبل از هر چيز، واجبات الهى را انجام دهد. زاهدترين انسانها آن فردى است كه موارد حرام و خلاف را مرتكب نشود. قويترين اشخاص آن شخصى است كه گناهان و خطاها را در هر حالتى ترك نمايد.

509 قال عليه السلام : لا يَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ.(580)

فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى داند مگر آنكه شكرگزار باشد و كسى نمى تواند شكر نعمتى را انجام دهد مگر آنكه اهل معرفت و شناخت باشد.

510 قال عليه السلام : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا يُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَيْتَنى لاأُؤ اخِذُ إلاّ بِهذا.(581)

فرمود: بعضى از گناهانى كه آمرزيده نمى شود: كارى است كه شخصى انجام دهد و بگويد: اى كاش فقط بهمين خلاف عقاب مى شدم يعنى گناه در نظرش ناچيز و ضعيف باشد -.

511 قال عليه السلام : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَ ذالِسانَيْنِ، يَطْرى أ خاهُ شاهِداً وَ يَأ كُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِيَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِيَ خَذَلَهُ.(582)

فرمود: بد آدمى است آنكه داراى دو چهره و دو زبان مى باشد، دوست و برادرش را در حضور تعريف و تمجيد مى كند و در غياب ، پشت سر او بدگوئى و مذمّت مى نمايد كه همانند خوردن گوشتهاى بدن او محسوب مى شود.
چنين شخص دو چهره اگر دوستش در آسايش و رفاه باشد حسادت مى ورزد و اگر در ناراحتى و سختى باشد زخم زبان مى زند.

/ 23