معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

***** صفحه 121 *****
- يحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً  وَ لِبَاسهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ، وَ هُدُوا إِلى الطيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صرَطِ الحَمِيدِ،
- خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند به بهشتهايى مى برد كه در آن جويها روان است، در آنجا دستبندها از طلا و مرواريد زيور كنند و لباسشان در آنجا ديبا خواهد بود، آنان به گفتار نيك هدايت شده اند و به راه ستوده رهنمايى گشته اند."
      قول طيب كلامى است كه در آن خبائث نباشد. و كلام خبيث به معناى كلامى است كه يكى از اقسام باطل در آن باشد، و خداى تعالى قول طيب مؤمنين را يكجا جمع نموده، و فرموده:" دعواهم فيها سبحانك اللهم و تحيتهم فيها سلام و آخر دعواهم ان الحمد لله رب العالمين! "
      پس معناى اينكه فرمود به سوى قول طيب هدايت شدند اين است كه خداوند وسيله را براى چنين سخنى برايشان فراهم نمود.
      و هدايتشان به صراط حميد - حميد يكى از اسماء خداست - اين است كه از ايشان جز افعال پسنديده سر نزند، همچنانكه جز كلام طيب از دهان ايشان بيرون نمى آيد.      
                   آيه 17 سوره حج     الميزان ج : 14  ص :  505
نور مؤمنين و مؤمنات در روز قيامت و بشارت بهشت
- " يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ يَسعَى نُورُهُم بَينَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَنِهِم بُشرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الأَنهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا  ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ،
- و آن در روزى است كه مردان و زنان مؤمن را مى بينى كه نورشان از پيش رو و از دست راستشان در حركت است، بشارت باد شما را در امروز به جناتى كه نهرها از دامنه اش روان است، و شما در آن جاودانيد، و اين خود رستگارى عظيم است."
      مي فرمايد: هر كس قرضى نيكو به خدا بدهد اجرى كريم دارد، در روزى كه - تو اى پيامبر و يا تو اى شنونده و بيننده عاقل - مى بينى دارندگان ايمان به خدا از مرد و زن نورشان پيشاپيش جلوتر از آنان و بدان سوى كه سعادت آنان آنجاست مى دود.
اين آيه شريفه مطلق است، شامل مؤمنين هر امتى مى شود، و اختصاصى به امت اسلام ندارد، و اگر از تابيدن نور تعبير به سعى و دويدن كرده براى اين بود كه اشاره كرده باشد به اينكه چنين كسانى به سوى درجاتى از بهشت كه خداوند برايشان تهيه ديده مى شتابند، در حالى كه هر لحظه و يكى پس از ديگرى درجات و جهات سعادت و مقامات قرب برايشان روشن مى گردد، تا جايى كه ديگر نورشان به حد تمام و كمال برسد، همچنان كه

***** صفحه 122 *****
      در جايى ديگر فرموده:" و سيق الذين اتقوا ربهم الى الجنة زمرا،" و نيز فرموده:" يوم نحشرالمتقين الى الرحمن وفدا،" و باز فرموده:" يوم لا يخزى الله النبى والذين امنوا معه نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم يقولون ربنا اتمم لنا نورنا ! "
      " بشريكم اليوم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها،" اين قسمت از آيه حكايت بشارتى است كه در روز قيامت به مؤمنين و مؤمنات مى دهند، و دهنده آن ملائكه است، كه به دستور خداى تعالى و تقدير او مى گويند: بشارتتان امروز جناتى است كه از دامنه آنها نهرها جارى است، و شما در آن جاودانيد!
      و مراد از بشارت مژده خوشحال كننده است، كه در آيه همان بهشت است.
      " ذلك هو الفوز العظيم،" اين جمله حكايت كلام خود خداى تعالى است، و اشاره با كلمه ذلك به مطالب گذشته است كه عبارت بود از پيش رفتن نور آنان و بشارتشان به بهشت، ممكن هم هست جمله مورد بحث را تتمه كلام ملائكه گرفته و اشاره مذكور را به همان جنات و خلود در آنها دانست.
                                                آيه  12 سوره حديد  الميزان ج 19 ص 272
استقبال ملائكه و بشارت به مؤمنين با استقامت
- " إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَمُوا تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكةُ أَلا تخَافُوا وَ لا تحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ،
- اما آنهايى كه گفتند پروردگار ما الله است و بر گفته خود پافشارى و استوارى هم كردند ملائكه بر آنان نازل گشته و مى گويند نترسيد و غم مخوريد و به بهشت بشارت و خوشوقتى داشته باشيد بهشتى كه در دنيا همواره وعده اش را به شما مى دادند."
      اين آيه شريفه از آينده اى كه در انتظار مؤمنين است، و ملائكه با آن به استقبال ايشان مى آيند، خبر مى دهد. و آن تقويت دلها و دلگرمى آنان و بشارت به كرامت است. پس ملائكه ايشان را از ترس و اندوه ايمنى مى دهند. و ترس هميشه از مكروهى است كه احتمال پيش آمدن دارد، و در مورد مؤمنين يا عذابى است كه از آن مى ترسند، و يا محروميت از بهشت است كه باز از آن بيم دارند. و حزن و اندوه هم، همواره از مكروهى است كه واقع شده، و شرى كه پديد آمده، مانند گناهانى كه از مؤمنين سر زده و از آثارش غمنده مى شوند و يا خيراتى كه باز به خاطر سهل انگارى از آنها فوت شده، و از فوت آن اندوهگين مى گردند، و ملائكه ايشان را دلدارى مى دهند به اينكه ايشان از چنان خوف و چنين اندوهى در امانند، چون گناهانشان آمرزيده شده، و عذاب از ايشان برداشته شده است. آنگاه بشارتشان مى دهند به بهشتى كه وعده داده شده اند، مى گويند:

***** صفحه 123 *****
          " أبشروا بالجنة التي كنتم توعدون."
      و اينكه گفتند:" كنتم توعدون،" دلالت دارد بر اينكه نازل شدن ملائكه بر مؤمنين به اين بشارت، بعد از زندگى دنيا است، چون معناى عبارتشان اين است كه: مژده باد شما را به آن بهشتى كه همواره وعده اش را به شما مى دادند .
                                          آيه 30  سوره فصلت  الميزان ج : 17  ص :  591
     ( يادآور مي شود تفصيل چند مطلب خلاصه شده در اين فصل
      در فصلهاي ديگرآمده است. )

***** صفحه 124 *****


فصل ششم: زندگي خانوادگي،  خوراك و پوشاك بهشتيان


جمع شدن افراد خانواده هاي صالح در بهشت    
     ( جَنَّت عَدْنٍ يَدْخُلُونهَا وَ مَن صلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَجِهِمْ وَ ذُرِّيَّتهِمْ و .... )
- " ... جَنَّت عَدْنٍ يَدْخُلُونهَا وَ مَن صلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَجِهِمْ وَ ذُرِّيَّتهِمْ وَ الْمَلَئكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيهِم مِّن كلّ  بَابٍ،
- سلَمٌ عَلَيْكم بِمَا صبرْتمْ  فَنِعْمَ عُقْبى الدَّارِ!
- آيا كسى كه مى داند آنچه از پروردگارت به تو نازل شده حق است، با آنكه كور است يكسانند؟ ! فقط صاحبان خرد متذكر مى شوند،
- آنها كه به پيمان خدا وفا مى كنند و پيمان شكنى نمى كنند،
- و كسانى كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده پيوسته مى دارند، و از خداى خويش مى ترسند، و از بدى حساب بيم دارند،
- و كسانى كه به طلب رضاى پروردگارشان صبورى كرده، نماز به پا داشته، و از آنچه روزيشان داده ايم پنهان و آشكارا انفاق كرده اند، و بدى را با نيكى رفع مى كنند، ثواب آن سرا خاص ايشان است!
- بهشتهاى جاودانى كه خودشان هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان شايسته بوده داخل آن شوند، و فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند،
- درود بر شما براى آن صبرى كه كرديد، چه نيك است عاقبت آن سراى! "
      حق در دلهاى طائفه اي كه دعوت پروردگار خود را پذيرفتند جاى گير گشته و دلهايشان الباب و دلهاى حقيقى مى گردد، كه آثار و بركات يك دل واقعى را دارد، و آن آثار عبارتست از تذكر و بينائى .

***** صفحه 125 *****
      و نيز از خواص اين گونه دلها كه صاحبانش با آن خواص شناخته مى شوند اين است كه صاحبانشان كه همان اولوا الالباب باشند بر وفاى به عهد خدا پايدارند، و آن عهدى را كه خداوند به فطرتشان از ايشان و از همه كس گرفته نقض نمى كنند، و نيز بر احترام پيوندهائى كه خداوند ايشان را با آنها ارتباط داده استوارند، يعنى همواره صله رحم مى كنند و از در خشيت و ترس از خدا پيوند خويشاوندى را كه از لوازم خلقت بشر است محترم مى شمارند.
      و نيز از خواص دلهاى اين طائفه اين است كه در برابر مصائب و همچنين اطاعت و معصيت صبر نموده و خويشتن دارى مى كنند، و بجاى ناشكرى و جزع  نماز مى گزارند و متوجه درگاه پروردگار خود مى شوند و بجاى معصيت بوسيله انفاق وضع جامعه خود را اصلاح مى نمايند، وبجاى ترك طاعت و سرپيچى  سيئات خود را با حسنات خود محو مى كنند.
      بنا بر اين، چنين كسانى داراى سرانجامى نيك و محمود كه همان بهشت برين است مى باشند، و در آن بهشت مثوبات اعمال نيكشان منعكس مى شود و با صالحان- از قبيل پدران و همسران و دودمان خود- محشور و مصاحب مى گردند، چنانكه در دنيا هم با ارحام خود مصاحبت مى كردند .
      فرشتگان هم از هر درى بر ايشان درمى آيند، و سلام مى كنند، چون در دنيا اطاعات و عبادات مختلف بجا آورند، اينها آثار حق است كه در آن سرا بدين صورتها منعكس مى شود.
      " جنات عدن يدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذرياتهم !"
      جنات عدن به معناى بهشتهائى است كه نوعى از استقرار و خلود و سلامتى و ايمنى از هر جهت را دارد.
      كلمه جنات عدن عطف بيان و يا بدل است از كلمه عقبى الدار، و در نتيجه معنايش اين مى شود كه: عقبى الدار عبارتست از بهشت عدن و خلود. و بنا بر اين پس از زندگى دنيا بر حسب آن ناموسى كه خداوند آن زندگى را بر آن طبيعت و ناموس مطبوع نموده زندگى واحد و متصلى است كه ابتدايش رنج و بلا و آخرش آسايش و نعمت و سلامتى است. و يا به عبارتى اولش دنيا و آخرش آخرت است، و اين همان حقيقتى است كه خداوند از زبان اهل بهشت حكايتش نموده و فرموده:" و قالوا الحمد لله الذى صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوأ من الجنة حيث نشاء."
آيه مورد بحث به بيانى كه خوانديد در قبال آيه:" يصلون ما امر الله به ان يوصل،" قرار گرفته، و عاقبت اين حق صله رحم را كه اولوا الالباب بدان عمل نمودند بيان مى كند، و ايشان را نويد مى دهد به اينكه به زودى به صلحاى ارحام و دودمانشان- از قبيل

***** صفحه 126 *****
      پدران و مادران و ذريه ها و برادران، و خواهران، و غير ايشان - مى پيوندند.
      جمله:" آبائهم و ازواجهم و ذرياتهم،" با اينكه اسم مادران در آن نيست مع ذلك همه نامبردگان بالا را شامل است، چون مادران همسران پدرانند كه كلمه ازواج شامل ايشان است، و برادران و خواهران و عموها و دائى ها و اولاد آنان هم جزو ذريه هاى پدرانند، كه كلمه آبائهم شامل آنان مى شود. و در آيه شريفه اختصار لطيفى بكار رفته است.
      " و الملئكة يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار!"
      اين عقبى، سرانجام اعمال صالحى است كه در هر بابى از ابواب زندگى بر آن مداومت دارند. و در هر موقعى كه ديگران منحرف مى گردند ايشان خويشتن دارى نموده، خدا را اطاعت مى كنند و خود را از گناه دور مى دارند، و مصائب را تحمل مى نمايند، و اين صبرشان با خوف و خشيت توأم است.
      جمله:" سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار،" حكايت كلام ملائكه است كه اولوا الالباب را به امنيت و سلامتى جاودانى، و سرانجام نيك نويد مى دهند، سرانجامى كه هرگز دستخوش زشتى و مذمت نگردد.
      آيه 19تا26 سوره رعد    الميزان ج : 11  ص :  467
ملحق شدن فرزندان بهشتيان به پدران خود در بهشت
- " و الذين امنوا و اتبعتهم ذريتهم بايمان الحقنا بهم ذريتهم و ما التناهم من عملهم من شى ء ...
- و كسانى كه ايمان آوردند و ذريه شان هم با ايمان خود ملحق به ايشان شدند، ما نيز ذريه شان را به ايشان ملحق نموده، چيزى از پاداش آنان كم نمى كنيم، براى اينكه هر كس در گرو عملى است كه كرده."
      از ظاهر آيه شريفه بر مى آيد كه در مقام منت نهادن است، خداى سبحان بر مؤمنين منت مى گذارد كه به زودى ذريه ايشان را - البته آنهايى را كه در ايمان از پدران خود پيروى كردند- به خود آنان ملحق مى كند و بدين وسيله چشم پدران را روشن مى سازد، و همين معنا خود قرينه اى است بر اينكه تنوين در كلمه بايمان براى اين است كه بر نوعى غير مشخص از ايمان دلالت كند، نه براى تعظيم ايمان و در نتيجه معناى آيه اين مى شود كه: ما از ميان ذريه هاى مؤمنين، آنهايى را كه در ايمان به خدا به نوعى از پدران پيروى كنند به پدرانشان ملحق مى كنيم، هر چند كه ايمانشان به درجه ايمان پدرانشان نرسد.

***** صفحه 127 *****
      چون اگر تنها آن ذريه اى را به پدران مؤمن ملحق كند كه ايمانشان يا مساوى و يا كاملتر از ايمان پدران باشد، ديگر منت نهادن معنا ندارد.
      از سوى ديگر، از اينكه اتباع در ايمان را مطلق و بى قيد آورد، ناگزير بايد بگوييم منظور از اين اتباع، اتباع فرزندان بالغ است، چون خردسالانى كه هنوز به حد تكليف نرسيده اند، ايمانشان هنوز ايمان صحيح نشده، پس قهرا مراد از ذريه، فرزندان كبيرند كه مكلف به ايمان هستند.
      بنا بر اين، آيه شريفه، شامل صغار از اولاد كه قبل از بلوغ از دنيا مى روند نمى شود. و اين منافات ندارد با اينكه اولاد صغار مؤمنين هم شرعا محكوم به ايمان باشند، مگر اينكه بگوييم: نكره آمدن ايمان عموميت را مى رساند، و معنا چنين مى شود: ذريه ايشان در ايمان، كه از پدران خود پيروى كرده اند، حال چه اينكه آن ايمان، ايمان واقعى باشد، يا ايمان به حسب حكم شرع باشد.
      مطلب ديگر اينكه وقتى فرمود: ما اينان را به آنان ملحق مى كنيم، جاى اين توهم بود كه نكند خدا مى خواهد از پاداش پدران كم نموده به فرزندان بدهد، لذا با جمله" و ما التناهم من عملهم من شى ء"  خواست اين توهم را دفع كند و بفرمايد: كم كردن از پاداش پدران با امتنان منافات دارد، و معلوم است كه آنچه با امتنان منافات دارد اين است كه از ثواب پدران كم كند نه از ثواب فرزندان .
      پس حاصل كلام اين شد كه: خداى تعالى بر مؤمنين منت مى گذارد كه به زودى اولادشان را كه به نوعى از ايمان، پدران خود را پيروى كرده اند به پدران ملحق مى كند، هر چند كه ايمان فرزندان به درجه ايمان پدران نرسيده باشد.
      و اين كار را بدان جهت مى كند كه پدران خشنود گشته چشمشان روشن شود، و در عين حال از پاداش پدران چيزى كم نمى كند، و از ثواب پدران چيزى به فرزندان نمى دهد، كه مزاحم حق پدران باشد، و خدا خودش بهتر مى داند كه چه جور بدهد.
           آيه 17 تا 28 سوره طور   الميزان ج 19 ص 15
شرحي از اوصاف و لذايذ بهشت
1- با همسرانتان با هم داخل بهشت شويد!
- " يَاعِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنتُمْ تحْزَنُونَ،
- الَّذِينَ ءَامَنُوا بِئَايَتِنَا وَ كانُوا مُسلِمِينَ،
- ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَجُكمْ تحْبرُونَ،

***** صفحه 128 *****
- اى بندگان من نه هيچ ترسى امروز بر شما هست، و نه اندوهناك خواهيد شد،
- كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم اراده ما شدند،
- داخل بهشت شويد هم خودتان و هم همسرانتان و به سرور پردازيد!"
2- ايمني از هر خوف و اندوه در قيامت
      اين آيه شريفه خطابى است كه خداى تعالى در قيامت به متقين دارد، و در اين خطاب ايشان را از هر ناملايمى احتمالى يا قطعى ايمنى مى دهد، چون فرموده نه خوف داريد، و نه اندوه و مورد خوف ناملايم احتمالى است، و مورد اندوه ناملايم قطعى، و وقتى خوف و اندوه نداشته باشند، قطعا اين دو قسم ناملايم را هم نخواهند داشت .
      " الذين امنوا باياتنا و كانوا مسلمين،"  منظور از آيات خدا همه آن چيزهايى است كه بر وجود خداى تعالى دلالت مى كند، چه پيغمبر باشد، و چه كتاب، و چه معجزه، و چه چيزهاى ديگر. و منظور از اسلام، تسليم بودن به اراده و اوامر خداى عز و جل است.
3- ورود به بهشت و شادماني همراه همسران دنيائي
      " ادخلوا الجنة أنتم و ازواجكم تحبرون،" ظاهر اينكه امر مى فرمايد به داخل شدن در بهشت، اين است كه مراد از ازواج همان همسران مؤمن در دنيا باشد، نه حور العين، چون حور العين در بهشت هستند، و خارج آن نيستند تا با اين فرمان داخل بهشت شوند .
      و كلمه" تحبرون" به معناى سرورى است كه آثارش در وجهه انسان نمودار باشد. و معناى جمله اين است كه: داخل بهشت شويد شما و همسران مؤمنتان در حالى كه خوشحال باشيد، آن چنان كه آثار خوشحالى در وجهه شما نمودار باشد، و يا آن چنان كه بهترين قيافه را دارا باشيد.
4-  طرز تجليل از مؤمنان در بهشت
      " يطاف عليهم بصحاف من ذهب و اكواب،" آوردن دو كلمه صحاف(كاسه) و اكواب(كوزه) اشاره است به اينكه اهل بهشت هم داراى طعامند، و هم داراى شراب، در صحاف طعام مى خورند، و از كوب ها آب مى نوشند.
     اگر در آيه قبلى، مؤمنين مخاطب و حاضر فرض شده بودند، و به ايشان مى فرمود داخل بهشت شويد ولى در اين آيه غايب فرض شده اند، مى فرمايد براى آنان دائما قدح مى آورند و جام مى برند اين التفات به منظور تجليل و احترام از ايشان است، می

***** صفحه 129 *****
      خواهد بفهماند آنقدر از مؤمنين تجليل به عمل مى آيد كه بايد آن را براى ديگران تعريف كرد، و روى از خود مؤمنين برگردانيده، به كفار گفت مؤمنين چنين مقاماتى دارند تا بيشتر غبطه بخورند، و صدق آنچه وعده داده شده بودند بهتر روشن گردد .
5- آنچه دلها هوس كند و آنچه چشمها لذت برند!
      " و فيها ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين،" ظاهرا مراد از " ما تشتهيه الانفس- آنچه دلها هوس مى كند،" چيزهايى است كه شهوت طبيعى بدان تعلق دارد، از قبيل چشيدنيها، بوئيدنيها، شنيدنى ها، و لمس كردنيها، و خلاصه چيزهايى كه انسان و حيوان در لذت بردن از آنها مشتركند .
      و مراد از تلذذ چشمها جمال و زينت است، و قهرا منظور از آن، چيزهايى است كه تقريبا اختصاص به انسانها دارد، مانند مناظر بهجت آور، و رخساره هاى زيبا، و لباس هاى فاخر. و به همين جهت تعبير را تغيير داد، از آنچه كه ارتباط به نفس دارد و مورد علاقه آن است تعبير به شهوت و اشتهاء كرد، و از آنچه ارتباط با چشم دارد تعبير به لذت فرمود.
      و لذائذ نفسانى هم در نزد ما انسانها منحصر در اين دو قسم است. ممكن هم هست لذائذ روحى و عقلى را هم در لذائذ چشمها گنجاند، چون التذاذ روحى خود رؤيت و تماشاى قلب است.
      در مجمع البيان مى گويد: خداى سبحان در جمله "ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين" تمامى نعمت هاى بهشتى را در عبارتى كوتاه آورده كه اگر تمامى خلائق جمع شوند و بخواهند انواع نعمت هاى بهشتى را توصيف كنند، نمى توانند وصفى پيدا كنند، كه در اين عبارت كوتاه نباشد و دو صفت " ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين" شاملش نباشد!
6- ارثيه بهشت جاويد، پاداش اعمال شما
      " و أنتم فيها خالدون،"  اين جمله هم خبر است و هم وعده و هم بشارت به اينكه شما مؤمنان الى الأبد در اين نعمت خواهيد بود، و معلوم است كه علم به اين بشارت، لذتى روحى مى آورد، كه با هيچ مقياسى قابل قياس با ساير لذتها نيست، و با هيچ مقدارى تقدير نمى شود .
" و تلك الجنة التى اورثتموها بما كنتم تعملون،" بعضى از مفسرين گفته اند: معناى " اورثتموها" اين است كه جنت به پاداش اعمالتان به شما داده شده است. بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه آن را از كفار به ارث برده ايد، چون اگر كفار هم ايمان

***** صفحه 130 *****
      آورده و عمل صالح مى كردند، داخل آن مى شدند.
7- ميوه هاي تمام نشدني بهشتي
      " لكم فيها فاكهة كثيرة منها تاكلون،" در اين آيه شريفه ميوه را به طعام و شرابى كه در آيه قبل به آن اشاره فرموده بود اضافه فرمود تا همه نعمت ها را شمرده باشد.
      عبارت " منها تاكلون" خالى از اين اشاره نيست كه نعمتهاى بهشتى تمام شدنى نيست، هر قدر هم بخوريد قسمتى از آن را خورده ايد.
    آيه 68 تا 73 سوره زخرف  الميزان ج : 18  ص :  182
قرين بودن با حوريان بهشتي نه ازدواج و زناشوئي!
      " متكئين على سرر مصفوفة و زوجناهم بحور عين،
بهشتيان در حالى مى خورند و مى نوشند كه بر كرسى هاى بهم پيوسته تكيه داده اند، و ما ايشان را با حور العين تزويج كرده ايم."
      ايشان بر پشتى ها و بالش ها تكيه دارند، در حالى كه بر روى مبلهاى رديف هم، قرار گرفته باشند. و ما ايشان را با حور العين تزويج كرده ايم.
      منظور از تزويج قرين شدن دو نفر با همند. و معناى جمله اين است كه: ما ايشان را قرين حور العين كرديم، نه اينكه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم.                  آيه 17 تا 28 سوره طور   الميزان ج 19 ص 15
شرحي از زندگي و عيش گواراي بهشتيان
1- محل زندگي و نعمت هاي اهل بهشت
- " إِنَّ الْمُتَّقِينَ فى جَنَّتٍ وَ نَعِيمٍ،
- به درستى كه مردم با تقوا در بهشت ها و در نعيمند."
      جنت به معناى بستانى است كه درختان، آن را پوشانده باشد و نعيم به معناى نعمت بسيار است. مي فرمايد: مردم با تقوا و آنها كه در زندگى از خدا پروا دارند در روز قيامت در چنين مکاني سكونت مى كنند، و نعمتى فراوان بر آنان احاطه دارد.

/ 16