***** صفحه 141 *****
مى گويند و قرآن چنين حكايتش كرده:" و الملائكة يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار! "
آيه 55 تا 58 سوره يس الميزان ج : 17 ص : 150
تأمين بلا انقطاع غذا و رزق بهشتيان
- " جَنَّتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا،
- لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا،
- در آنجا ياوه اى نشنوند مگر سلامى و در آنجا بامدادان و شامگاهان روزى خويش را دارند. "
" و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيا ." ظاهر كلام اين است كه آمدن رزق در صبح و شام كنايه باشد از آمدن آن پشت سر هم و بدون انقطاع.
آيه60تا63سوره مريم الميزان ج : 14 ص : 105
لباس و آرايش ساکنان بهشت عدن
- " جَنَّت عَدْنٍ يَدْخُلُونهَا يحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبَاسهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ،
- و بهشت هاى جاويد كه وارد آن شوند و در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد زيور كنند و لباسشان در آنجا حرير است. "
بهشت هاى جاويد كه وارد آن شوند و در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد زيور كنند و لباسشان در آنجا حرير است، و گويند ستايش خدايى را كه غم و اندوه را از ما ببرد كه پروردگارمان آمرزنده و شكور است، همان خدايى كه از كرم خويش ما را به اين سراى دائم درآورد كه در اينجا رنج و ملالى به ما نرسد.
آيه 32تا35 سوره فاطر الميزان ج : 17 ص : 66
***** صفحه 142 *****
مشخصات حوريان بهشتي مخصوص مخلَصين
- " إِلّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِين، أُولَئك لهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ،
- ... وَ عِندَهُمْ قَصِرَت الطرْفِ عِينٌ، كَأَنهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ،
- مگر بندگان مخلص خدا، كه ايشان رزقى معلوم دارند،
- ... و پيش ايشان حوريان درشت چشم پركرشمه و نازند،
- گويى از سفيدى، سفيده تخم مرغند قبل از آنكه دست خورده شود. "
" و عندهم قاصرات الطرف عين،" اين آيه وصف حوريانى است كه براى مخلصين آماده شده است.
" قاصرات الطرف" كنايه است از اين كه: نگاه كردن آنان با كرشمه و ناز است، و مؤيد آن اين است كه دنبال آن، كلمه عين را آورده كه به معناى چشمى است كه: درشت و در عين حال زيبا باشد مانند چشم آهو.
بعضى از مفسرين گفته اند: معناى " قاصرات الطرف،" اين است كه: حوريان فقط به همسران خود نگاه مى كنند، و آن قدر ايشان را دوست مى دارند كه نظر از ايشان به ديگر سو، نمى گردانند. و مراد از كلمه عين آن است كه: هم سياهى چشمهاى حوريان نامبرده بسيار سياه است و هم سفيدى اش بسيار سفيد.
" كانهن بيض مكنون،" - كلمه بيض به معناى تخم مرغ است و كلمه مكنون به معناى پنهان شده و ذخيره شده است. بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از تشبيه حوريان به بيض مكنون اين است كه: همانطور كه تخم مرغ مادامى كه در زير پر مرغ و يا در لانه و يا در جاى ديگر محفوظ مى باشد، همچنان دست نخورده مى ماند و غبارى بر آن نمى نشيند حوريان نيز اين طورند.
بعضى ديگر گفته اند: منظور تشبيه آنان به باطن تخم است، قبل از آنكه شكسته شود و دست خورده گردد.
آيه 39 تا 49 سوره صافات الميزان ج : 17 ص : 205
وصف همسران بهشتي
- " وَ عِندَهُمْ قَصِرَت الطرْفِ أَتْرَابٌ،
- پرهيزكاران همسرانى پر ناز و كرشمه دارند."
***** صفحه 143 *****
" و عندهم قاصرات الطرف اتراب،" نزد ايشان همسرانى است كه قاصرات الطرف مى باشند و منظور از صفت قاصرات الطرف اين است كه: آن همسران به شوهران خود راضى و قانعند، و چشم به ديگرى ندارند. ممكن هم هست كنايه باشد از اينكه همسرانى پر ناز و كرشمه اند .
" اتراب- اقران " يعني همسران بهشتى همتاى شوهران خويشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال.
ممكن هم هست مراد از" اتراب- اقران" اين باشد كه مثل شوهران خويشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بيشتر شود، از ايشان هم حسن و جمال بيشتر مى گردد.
آيه 49و 54 سوره ص الميزان ج : 17 ص : 332
همسران پاكيزه بهشتي
" و لهم فيها ازواج مطهرة - در آنجا همسران پاكيزه دارند...! "
مراد به پاكيزگي همسران بهشتي، پاكيزه و طاهر بودن آنها از همه انواع قذارتها و مكارهى است كه مانع از تماميت الفت و التيام و انس مي شود ، چه قذارتهاى ظاهرى و خلقتى ، و چه قذارتهاى باطنى و اخلاقي .
مرحوم صدوق روايت كرده كه شخصى از امام صادق عليه السلام معناى اين آيه را پرسيد ، فرمود : ازواج مطهرة ، حوريانى هستند كه نه حيض دارند و نه حدث . و در بعضى روايات طهارت را عموميت داده ، و به معناى برائت از تمامى عيب ها و مكاره گرفته اند.
آيه 25 سوره بقره الميزان ج : 1 ص : 139
همسران پاك بهشتي و نعمتهاي بهتر
- " قُلْ أَ ؤُنَبِّئُكم بِخَيرٍ مِّن ذَلِكمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّتٌ تَجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ أَزْوَجٌ مُّطهَّرَةٌ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِالْعِبَادِ!
- بگو آيا مى خواهيد شما را به بهتر از اينجا خبر دهم؟ كسانى كه از خدا پروا داشته باشند نزد پروردگارشان بهشت هائى دارند كه از زير سايه آن نهرها جارى است و ايشان در آن، زندگى جاودانه و همسرانى پاك داشته و خدا از آنان خشنود است و او به بندگان بينا است!"
***** صفحه 144 *****
اين آيه شريفه در مقام بيان جمله: "و الله عنده حسن الماب،" است و به جاى شهواتى كه در آيه قبل شمرد، در اينجا يك چيز را مقابل آنها قرار داده، و آن كلمه خير است، و اين بدان جهت است كه نعمت هاى آخرتى همه خوبى ها را دارد، هم باقى است و هم اينكه زيبائى و لذتش حقيقى است، هم بطلان در آن راه ندارد، امورى است هم جنس شهوات دنيا ( اگر در دنيا همسرانند در آخرت هم حوران بهشتى هستند، و اگر در دنيا اموال و اولاد و خوردنى ها هست آنجا هم غلمان و باغها و اقسام ميوه ها هست.)
خلاصه خواص آنچه در دنيا هست در آخرت هم هست، با اين تفاوت كه نعمت هاى آخرت خالى از قبح و فساد است، و آدمى را از آنچه برايش بهتر و واجب تر است، باز نمى دارد.
در اين آيه با اينكه نام بهشت را برد ( و بهشت مشتمل بر همه لذائذ هست،) و در عين حال نام ازواج مطهره را اختصاص به ذكر داد، براى اين كه مساله هم خوابى و جماع در نظر انسان لذيذترين لذائذ حسى است، و باز به همين جهت است كه در آيه قبلى نام زنان را جلوتر از بنين و قناطير مقنطرة ذكر كرد.
شرحي از بهشت، نعمتها و حوريان بهشتي
- " إِنَّ الْمُتَّقِينَ فى مَقَامٍ أَمِينٍ،
- فى جَنَّتٍ وَ عُيُونٍ،
- يَلْبَسونَ مِن سندُسٍ وَ إِستَبرَقٍ مُّتَقَبِلِينَ،
- كذَلِك وَ زَوَّجْنَهُم بحُورٍ عِين،
- يَدْعُونَ فِيهَا بِكلّ فَكِهَةٍ ءَامِنِينَ،
- براستى مردم با تقوى در مقامى امين هستند،
- در بهشت ها و چشمه سارها،
- جامه هاى نازك و كلفت از ابريشم به تن كرده روبروى هم مى نشينند،
- آرى اين چنين - و علاوه بر اين از حور عين به ازدواجشان درمى آوريم،
- هر ميوه اى كه بخواهند با كمال امنيت طلب مى كنند! "
پرهيزكاران- در روز قيامت- در محلى امن از هر مكروه و ناملايمات، ثابت و مستقر مى باشند، " فى جنات و عيون،" كه بيانى است براى همان" مقام امين."
و اگر " عيون - چشمه ها " را هم منزلگاهى براى اهل بهشت معرفى نموده، به اعتبار اين است كه اهل بهشت در مجاورت چشمه ها قرار دارند، و نيز بدين جهت است كه چشمه ها هم در همان بهشت ها واقعند، و اگر جنات را جمع آورده، با اينكه ظرف و محل
***** صفحه 145 *****
زندگى هر كس يك جنت است، به اين اعتبار است كه بهشت ها داراى انواعى هستند. و يا براى اين بوده كه براى هر فرد از متقين به تنهايى يك بهشت و يا چند بهشت است.
" يلبسون من سندس و استبرق متقابلين،" سندس به معناى پارچه نازكى است كه از ابريشم بافته شده باشد، و استبرق پارچه ضخيم ابريشمى است.
متقابلين - يعنى روبروى همند تا با هم انس داشته باشند، چون نزد اهل بهشت هيچ ناملايمى نيست، زيرا فرمود: در مقامى امين قرار دارند.
" كذلك و زوجناهم بحور عين،" مراد از تزويج اهل بهشت با حوريان اين است كه قرين حوريان هستند، چون اين تزويج به معناى ازدواج اصطلاحى نيست، بلكه از زوج به معناى قرين است، كه معناى اصلى لغوى آن است .
و كلمه حور جمع حوراء است، كه به معناى زنى است كه سفيدى چشمش بسيار سفيد، و سياهى آن نيز بسيار سياه باشد، و يا به معناى زنى است كه داراى چشمانى سياه چون چشم آهو باشد.
و كلمه عين جمع كلمه عيناء يعنى درشت چشم است و از ظاهر كلام خداى تعالى برمى آيد، كه حور العين غير زنان دنيايند، كه آنان نيز داخل بهشت مى شوند.
" يدعون فيها بكل فاكهة آمنين،" يعنى تمام اقسام ميوه ها را مى طلبند، و مى خورند، در حالى كه از ضرر آنها ايمنند.
" لا يذوقون فيها الموت الا الموتة الاولى و وقيهم عذاب الجحيم،" يعنى غير از مرگ اول ديگر مرگى نمى چشند، و در بهشت خلد به حياتى ابدى كه ديگر دستخوش مرگ نمى شود زنده اند.
" و وقيهم عذاب الجحيم،" خداوند ايشان را از عذاب دوزخ حفظ مى كند.
در اين آيه شريفه بعد از آنكه مردن را از بهشتيان نفى كرد، و به عبارتى ديگر فرمود كه بهشتيان به وسيله مرگ از آن عالم به عالمى ديگر منتقل نمى شوند اينك در آخر آيه مى فرمايد: از حالت تنعم و سعادت در بهشت، به حالت شقاوت و عذاب در جهنم نيز منتقل نمى گردند تا هر دو قسم انتقال را تكميل كرده باشد، هم انتقال مكانى را و هم انتقال حالى را .
" فضلا من ربك ذلك هو الفوز العظيم،" آن كرامت و نعمت كه گفته شد فضلى است از ناحيه خدا، نه اينكه بندگان خدا از او چنين چيزى را طلب كار باشند، و آنچنان مستحق آن باشند كه خدا بر خود لازم و واجب بداند كه آن بهشت را به عنوان پاداش به ايشان بدهد، براى اينكه خدا مالك است، مالكى غير مملوك، و هيچ چيزى و هيچ موجودى مالك حقى كه آن را از خدا طلب كند نيست تا خدا را محكوم به دادن آن حق كند، بلكه داستان نعمت بهشت تنها وعده اى است كه خدا به بندگان صالحش داده، و اين خود او است كه فرموده خدا خلف وعده نمى كند .
اگر بهشت را پيروزى و فوزى عظيم خوانده، بدين جهت است كه آخرين سعادتی
***** صفحه 146 *****
است كه آدمى بدان نائل مى شود.
آيه 51 تا 55 سوره دخان الميزان ج : 18 ص : 227
مشخصات شراب بهشتي
- " يُسقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ،
- خِتَمُهُ مِسكٌ وَ فى ذَلِك فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسون،
- وَ مِزَاجُهُ مِن تَسنِيم،
- عَيْناً يَشرَب بهَا الْمُقَرَّبُونَ،
- از شراب صافى مهرخورده به ايشان مى نوشانند،
- شرابى كه مهر و مومش مشك است و شايسته است كه مردم نسبت به چنين زندگى مسابقه بگذارند.
- شرابى كه ممزوج با چشمه تسنيم است،
- منظور چشمه اى است خاص مقربين كه جز از آن نمى نوشند."
در آيه قبل در مورد ابرار فرمود:
- محققا ابرار غرق در نعمتند،
- بر اريكه ها تكيه زده تماشا مى كنند،
- در سيمايشان طراوت تنعم مشاهده مى شود.
در اين آيات انواع نعمت هائي را مي شمارد كه خداوند سبحان در بهشت براي آنان انعام فرموده است:
" يسقون من رحيق مختوم،" كلمه رحيق به معناى شراب صاف و خالص از غش است، و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف كرده، چون همواره چيزى را مهر و موم مى كنند كه نفيس و خالص از غش و خلط باشد، تا چيزى در آن نريزند و دچار ناخالصيش نكنند.
" ختامه مسك و فى ذلك فليتنافس المتنافسون،" كلمه ختام به معناى وسيله مهر زدن است، مى فرمايد وسيله مهر زدن بر آن رحيق بجاى گل و لاك و امثال آن - كه در دنيا بوسيله آنها مهر و موم مى كنند - مشك است .
بعضى گفته اند : منظور از ختام، آخرين طعمى است كه از آن شراب در دهان
***** صفحه 147 *****
مى ماند، مى فرمايد آخرين طعم آن بوى مشك است.
" و فى ذلك فليتنافس المتنافسون،" كلمه تنافس به معناى زورآزمايى افراد در ربودن چيزى از دست يكديگر است، ولى در مورد آيه و مقامى كه دارد به معناى مسابقه است.
همچنان كه همين معنا را در آيه زير به صراحت، خاطرنشان كرده و مى فرمايد:" سابقوا الى مغفرة من ربكم و جنة،" پس در آيه بشر را ترغيب مى كند تا بشتابد به سوى آن نعمتى كه با عبارت رحيق مختوم توصيفش كرده است.
بعد از ترغيب به همه نعمت هاى بهشتى، مي فرمايد: مسابقه گران و زورآزمايان بايد بر سر همه نعمت هاى بهشتى، و مخصوصا بر سر رحيق مختوم مسابقه بگذارند، كه نوشيدنى خاص آنان است.
" و مزاجه من تسنيم- شرابى كه ممزوج با چشمه تسنيم است،" كلمه مزاج به معناى وسيله مخلوط كردن است، و كلمه تسنيم به معناى چشمه اى است در بهشت، كه خداى تعالى نامش را تسنيم نهاده است.
" عينا يشرب بها المقربون- چشمه اى است خاص مقربين كه جز از آن نمى نوشند."
مفاد آيه اين است كه مقربين صرفا تسنيم را مى نوشند، همچنان كه مفاد جمله "و مزاجه من تسنيم،" اين است كه: آنچه در قدح ابرار از رحيق مختوم هست با تسنيم مخلوط مى شود .
اين معنا دلالت مى كند بر اينكه تسنيم از رحيق مختوم گرانقدرتر است، چون رحيق مختوم با آميخته شدن با تسنيم لذت بخش تر مى شود.
آيه 25 تا 28 سوره مطففين الميزان ج 20 ص 394
( يادآور مي شود تفصيل چند مطلب خلاصه شده در اين فصل در فصل هاي ديگر آمده است. )