معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

***** صفحه 21 *****
- ميوه هايى و ايشان گرامى هستند،  در بهشت هاى پر نعمت
-  بر تختهايى رو به روى هم،   
- قدحها از آب بهشتى از هر سو برايشان حاضر مى شود،
- آبى زلال و لذت بخش براى نوشندگان،
- نه در آن ضرر و فسادى است و نه از آن مست مى شوند،
- و پيش ايشان حوريان درشت چشم پركرشمه و نازند،
- گويى از سفيدى، سفيده تخم مرغند قبل از آنكه دست خورده شود. "
      قرآن كريم اين عده را بندگان مخلَص خدا ناميده، و عبوديت خداى را براى آنان اثبات كرده و معلوم است كه: عبد، نه مالك اراده خودش است، و نه مالك كارى از كارهاى خودش، پس اين طايفه اراده نمى كنند، مگر آنچه را كه خدا اراده كرده باشد، و هيچ عملى نمى كنند مگر براى خدا.
      آنگاه اين معنا را براى آنان اثبات كرده كه مخلَص هستند، و معنايش اين است كه: خدا آنان را خالص براى خود كرده، غير از خدا كسى در آنان سهيم نيست، و ايشان جز به خداى تعالى به هيچ چيز ديگرى علقه و بستگى ندارند، نه به زينت زندگى دنيا و نه نعيم آخرت، و در دل ايشان غير از خدا چيز ديگرى وجود ندارد.
      و معلوم است كسى كه اين صفت را دارد، التذاذش به چيز ديگرى است غير از آن چيزهايى كه سايرين از آن لذت مى برند و ارتزاقش نيز به غير آن چيزهايى است كه سايرين بدان ارتزاق مى كنند، هر چند كه در ضروريات زندگى از خوردنى ها، نوشيدنيها و پوشيدنيها با سايرين شركت دارد .
      با اين بيان اين نظريه تاييد مى شود كه: جمله " اولئك لهم رزق معلوم،" اشاره دارد به اينكه در بهشت رزق ايشان كه بندگان مخلَص خدايند غير از رزق ديگران است و هيچ شباهتى بر رزق ديگران ندارد، اگر چه نام رزق ايشان و رزق ديگران يكى است، و ليكن رزق ايشان هيچ خلطى با رزق ديگران ندارد.
     پس معناى جمله" اولئك لهم رزق معلوم،" اين است كه: ايشان رزقى خاص و معين و ممتاز از رزق ديگران دارند.
     آيه 39 تا 49 سوره صافات    الميزان ج : 17  ص :  205
مثالي از بهشت موعود متقين
" مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ  فِيهَا أَنهَرٌ مِّن مَّاءٍ غَيرِ ءَاسِنٍ وَ أَنهَرٌ مِّن لَّبنٍ لَّمْ يَتَغَيرْ طعْمُهُ وَ أَنهَرٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشرِبِينَ وَ أَنهَرٌ مِّنْ عَسلٍ مُّصفًّى  وَ لهَُمْ فِيهَ

***** صفحه 22 *****
- مِن كلّ  الثَّمَرَتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبهِمْ...  
- مَثل و صفت آن بهشتى كه به مردم با تقوى وعده اش را داده اند اين است كه در آن نهرهايى از آب تازه و نمانده و نهرهايى از شير هست، شيرى كه طعمش تغيير نمى كند. و نهرهايى از شراب است كه براى نوشندگان لذت بخش است و نهرهايى از عسل خالص است و ايشان در بهشت از هر گونه ثمره برخوردارند و مغفرتى از پروردگارشان دارند .... "
      " مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ، "  يعنى صفت بهشتى كه خدا به متقين وعده داده كه در آن داخلشان كند داراي خصوصيات بالا است.
          آيه 15 سوره محمد  الميزان ج : 18  ص :  351
وصف ديگري از بهشت موعود متقين
- " مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ  تجْرِى مِن تحْتهَا الأَنهَرُ  أُكلُهَا دَائمٌ وَ ظِلُّهَا  تِلْك عُقْبى الَّذِينَ اتَّقَوا  وَّ عُقْبى الْكَفِرِينَ النَّارُ،
- مَثَل بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده اند، اين است كه در آن جويهاى روانست، ميوه و سايه آنها دائمى است، اين سرانجام كسانى است كه پرهيزگارى كرده اند، و سرانجام كافران جهنم است."
      در آيه شريفه وعده جميلى را كه به مردم پرهيزگار اختصاص داده بيان مى كند، و نتيجه سعى كفار و مؤمنين در مسير بسوى پروردگار و بازگشتشان بسوى او را در دو عبارت زير خلاصه مي كند:
- " تلك عقبى الذين اتقوا و عقبى الكافرين النار!"
      و اگر در قبال كفار متقين را قرار داد، با اينكه مى بايست مؤمنين را قرار داده باشد، بدين منظور است كه اشاره كند بر اينكه كسانى به اين عاقبت حسنى نائل مى آيند كه علاوه بر ايمان، عمل صالح هم داشته باشند، چون اگر ايمان به خدا داشته باشند و عمل صالح نكنند مؤمن به خدا و كافر به آيات او خواهند بود.
                                        آيه 35 سوره رعد    الميزان ج : 11  ص :  500

***** صفحه 23 *****
همسر فرعون و خان? آرزوي او در بهشت و نزد خدا
- " وَ ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا امْرَأَت فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَت رَب ابْنِ لى عِندَك بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ نجِّنى مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظلِمِينَ،
- و نيز خداى تعالى براى كسانى كه ايمان آوردند مثلى مى زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برايم خانه اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار رهائي ام بخش! "
       خداي سبحان در جمله" اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة،" تمامى آرزوهايى را كه يك بنده شايسته در مسير عبوديتش دارد خلاصه نموده است.
      خداى تعالى در خلال تمثيل حال اين بانو، و اشاره به منزلت خاصه اى كه در عبوديت داشت، دعايى را نقل مى كند كه او به زبان رانده، همين خود دلالت مى كند بر اينكه دعاى او عنوان جامعى براى عبوديت او است، و در طول زندگى هم همان آرزو را دنبال مى كرده، و درخواستش اين بوده كه خداى تعالى برايش در بهشت خانه اى بنا كند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمكاران نجاتش دهد، و جز اين آرزويى نداشته كه با خدا نزديك باشد، و در دار كرامت او منزل گزيند.
      " اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة،" در اين دعا خانه اى درخواست كرده كه هم نزد خدا باشد و هم در بهشت، و اين بدان جهت است كه بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمين است، همچنان كه خود خداى تعالى فرموده: " احياء عند ربهم يرزقون. "  
      علاوه بر اين، حضور در نزد خداى تعالى و نزديكى او كرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت كرامتى است صورى، پس جا دارد كه بنده خدا هر دو را از خدا بخواهد.
      " و نجنى من القوم الظالمين،" منظورش از قوم ظالمين همان قوم فرعون است و اين دعا در حقيقت بيزارى ديگرى است از فرعونيان، و از خداى تعالى درخواست مى كند، او را از جامعه اى ستمكار نجات دهد، همچنان كه جمله قبلى درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود .
      آيه  11 سوره تحريم الميزان ج 19 ص 577

***** صفحه 24 *****
قسمت دوم:   دانستني هائي درباره بهشت
خوردنيها و نوشيدنيها و لذتهاى جنسى در بهشت!
- ". . . وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشتَهِى أَنفُسكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ،
- نُزُلاً مِّنْ غَفُورٍ رَّحِيمٍ،
- ...  و شما در بهشت هر چه دلتان بخواهد و بلكه هر چه طلب كنيد در اختيار خواهيد داشت،
- اينها همه مراسمى است كه قبلا براى پذيرايى شما از ناحيه خداى آمرزنده رحيم فراهم شده است."
     آيه شريفه به آرزومندان بهشت بشارت مى دهد به اينكه در آخرت هر خير و لذتى را كه تصور بشود، و براى شهوتشان ممكن باشد كه اشتهاى آن كند، دارا هستند، چه از خوردنيها و چه نوشيدنيها، و چه لذتهاى جنسى، و چه غير آن، بلكه از اين هم وسيع تر و بالاتر دارند، و آن اين است كه هر چه را بخواهند بيش از آن را دارند، همچنان كه فرمود:" لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد!"  
  آيه 31 و32   سوره فصلت  الميزان ج : 17  ص :  593
برآورده شدن همه خواست ها در بهشت
- " ... وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فى رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ  لهُم مَّا يَشاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ  ذَلِك هُوَ الْفَضلُ الْكَبِيرُ،
-   ... و كسانى كه ايمان آورده اعمال صالح كردند در باغهاى بهشت قرار گرفته، نزد پروردگار خود هر چه بخواهند دارند، و فضل بزرگ همين است."
      " لهم فيها ما يشاؤن عند ربهم." يعنى نظام دنيايى كه هر چيزى به وسيله سببش پديد مى آيد، در آنجا جارى نيست و در آنجا اين نظام برچيده شده و تنها سببى كه در آنجا كارگر است اراده و خواست آدمى است.

***** صفحه 25 *****
      هر چه را بخواهد در همان آن خدا برايش خلق مى كند، و اين خود فضل بزرگى است از خداى سبحان.
      " ذلك الذى يبشر الله عباده الذين آمنوا و عملواالصالحات!" اين جمله بشارتى است به مؤمنين صالح، بندگان صالحي كه با عبارت" يبشرالله عباده " آنها را  به عنوان " بندگان خود" تكريم و احترام فرموده است.
      آيه 22 سوره شوري  الميزان ج : 18  ص :  59
سرمايه در بهشت تنها خواستن است!
- " لهُم مَّا يَشاءُونَ عِندَ رَبهِمْ  ذَلِك جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ،
- كه نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند و اين است جزاى نيكوكاران!"
      اين آيات پاداشى را كه متقين نزد پروردگارشان دارند، بيان مى كند، و آن عبارت است از اينكه ايشان هر چه كه خواستشان بدان تعلق گيرد در اختيار دارند، پس سرمايه در بهشت تنها خواستن است كه سبب تامى است براى به دست آمدن آنچه مورد خواست واقع شود، حال هر چه مى خواهد باشد ، به خلاف دنيا كه به دست آوردن چيزى از مقاصد دنيا، علاوه بر خواستن، احتياج به عوامل و اسباب بسيار دارد كه يكى از آنها سعى و عمل با استمداد از تعاون اجتماعى است .
      اين آيه شريفه با توجه به آيه قبلي اولا دلالت دارد بر اينكه متقين در دار قرب و جوار رب العالمين هستند، و ثانيا هر چه بخواهند در اختيار دارند، پس اين دو پاداش متقين است كه عبارتند از: نيكوكاران .
      پس علت تامه اين اجرشان همان احسانشان است: ذلك جزاء المحسنين!
      آيه 34 سوره زمر    الميزان ج : 17  ص :  395
دعوت کنندگان به بهشت
- " . . . وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ  وَ يُبَينُ ءَايَتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.
- . . . و خدا به سوى جنت و مغفرتى به اذن خود مى خواند و آيات خود را براى مردم بيان مى كند تا شايد متذكر شوند! "
مؤمنين با سلوك راه ايمان و اتصافشان به لباس تقوا انسان را به زبان و عمل به

***** صفحه 26 *****
      سوى جنت و مغفرت مى خوانند، و به اذن خدا هم مى خوانند، چون خدا اجازه شان داده كه مردم را به سوى ايمان دعوت كنند، و به رستگارى و صلاح كه سرانجامش جنت و مغفرت است راه بنمايانند.
               آيه 221 سوره بقره  الميزان ج : 2  ص :  302    
وارد شوندگان به بهشت
- " وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصلِحَتِ مِن ذَكرٍ أَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ نَقِيراً،
- و هر كس از زن و مرد كارهاى شايسته كند، به شرطى كه ايمان داشته باشد، به بهشت داخل مى شود و حتى به قدر پوسته هسته خرما ستم نمى بيند."
      اين آيه شريفه پاداش كسانى را خاطرنشان مى سازد كه اعمال صالح مى كنند و آن پاداش عبارت است از بهشت، چيزى كه هست خداى تعالى در اين آيه از يك جهت رسيدن به بهشت را توسعه و تعميم داده و از سوى ديگر فعليت آن را مقيد كرده به قيدى كه آن فعليت را تضييق مى كند .
      از يك سو شرط كرده كه صاحب عمل صالح اگر بخواهد به پاداش خود يعنى بهشت برسد، بايد كه داراى ايمان باشد، چون هر چند پاداش در برابر عمل است و ليكن آنكه كافر است كفرش براى او عملى باقى نمى گذارد و هر عمل صالحى بكند آن را حبط و بى اجر مى نمايد.
      و از سوى ديگر نفرمود: "و من يعمل الصالحات،" تا در نتيجه پاداش اخروى و بهشت را منحصر كرده باشد به كسانى كه همه اعمال صالحه را انجام دهند، بلكه فرمود: "ومن يعمل من الصالحات،" و اين خود توسعه اى است در وعده به بهشت.
       بله، از آنجا كه مقام، مقام بيان جزاء است، رعايت اين دقت لازم بود، فضل الهى نيز همين را اقتضاء مى كرد كه جزاى خير آخرت را منحصر در افرادى انگشت شمار نكند بلكه آن را عموميت دهد تا شامل حال هر كسى كه ايمان آورد و مقدارى اعمال صالحه انجام دهد بگردد و آنگاه از راه توبه بنده و يا شفاعت شفيعان، بقيه اعمال صالح را كه او انجام نداده و گناهانى را كه مرتكب شده، تدارك و جبران نمايد.
      و از سوى سوم با آوردن جمله:" من ذكر او انثى،" حكم را عموميت داده تا شامل مردان و زنان هر دو بشود و اختصاص به مردان نداشته باشد .
      آرى از نظر اسلام هيچ فرقى بين مرد و زن نيست.
آيه 123 و 124 سوره نساء     الميزان ج : 5  ص :  140

***** صفحه 27 *****
شرايط ورود به بهشت
- " أُولَئك فى جَنَّتٍ مُّكْرَمُونَ،
- چنين كسانند كه در باغهاى بهشت مورد احترامند!"
      خداي تعالي در قسمتي از آيات سوره معارج صفات و افعالي از انسانها را شمرده كه منجر به بهشتي شدن آنها، و مكرم بودنشان در جنات، مي شود و اينك جزئياتي از آن اعمال و صفات را شرح مي دهد:
      اول از همه از ميان همه امتيازات مؤمنينى كه در آيات ذكر مى شود نماز را اختصاص به ذكر مي دهد، چون مي خواهد شرافت نماز را رسانيده، و بفهماند نماز بهترين اعمال است. علاوه بر اين، نماز اثر روشنى در دفع رذيله هلع مذموم دارد، چون در آيه "ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر،" نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته است.
      " الذين هم على صلاتهم دائمون،" اينكه كلمه صلاة را به ضمير هُم اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه اين مؤمنين بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند، نه اينكه دائما در نماز بوده اند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مى شود.
      " و الذين فى اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم،" سپس آن مؤمنين را به رعايت و پرداخت حقي معلوم از اموال خود به سائل و محروم مي ستايد.
      " و الذين يصدقون بيوم الدين،" آنچه از سياق شمردن اعمال صالحه بر مى آيد اين است كه مراد از تصديق يوم الدين اين است كه مصلين علاوه بر تصديق قلبى روز جزا عملا هم آن را تصديق مى كنند، به اين معنا كه سيره زندگيشان سيره كسى است كه معتقد است هر عملى كه انجام دهد به زودى در مورد آن بازخواست، و بر طبق آن جزا داده مى شود، حال چه اينكه عملى خير باشد و چه شر، اگر خير باشد جزاى خيرش مى دهند، و اگر شر باشد جزاى شرش مى دهند .
      و تعبير به " يصدقون" دلالت دارد بر اينكه تصديقشان استمرار هم دارد، پس دائما مراقبند در هر عملى كه مى خواهند انجام دهند خدا را فراموش نكنند، اگر او آن عمل را خواسته انجامش دهند، و اگر نخواسته تركش كنند.
" و الذين هم من عذاب ربهم مشفقون،" و كسانى كه از عذاب پروردگارشان ترسانند، كه آنچه در باره تصديق به يوم الدين گفتيم، در اينجا نيز مى آيد، پس هم ترس

***** صفحه 28 *****
      درونى دارند، و هم عملشان عملى است كه از اين ترس خبر مى دهد .
      و لازمه اشفاقشان از عذاب پروردگار، علاوه بر مداومتشان به اعمال صالحه و مجاهدتشان در راه خدا، اين است كه به اعمال صالحه خود اعتماد ندارند، و از عذاب خدا ايمن نيستند، چون ايمنى از عذاب با خوف و اشفاق نمى سازد.
      و سبب و علت اشفاق از عذاب اين است كه عذاب در مقابل مخالفت است، پس بجز اطاعت درونى چيزى نيست كه آدمى را از عذاب نجات دهد.
      از سوى ديگر اطمينانى هم به نفس و درون آدمى نيست، چون ما زورمان به هواى نفسمان نمى رسد، مگر به آن مقدار توانايى كه خداى سبحان به ما داده، خدايى كه مالك هر چيز است، و مملوك چيزى نيست همچنان كه خودش فرمود:" قل فمن يملك من الله شيئا."
      " ان عذاب ربهم غير مامون،" چون هيچ كس از عذاب پروردگارش ايمن نيست.  اين جمله علت ترس مؤمنين از عذاب پروردگارشان را بيان نموده، روشن مى سازد كه مؤمنين در ترسيدن از عذاب مصابند، و وجه آن را در بالا بيان كرديم.
      " و الذين هم لفروجهم حافظون ... هم العادون ،"  و كسانى كه شهوت خود را حفظ مى كنند، مگر در مورد همسران و كنيزان خود كه به خاطر به كار بردن نيروى شهوت در آن موارد ملامت نمى شوند، پس اگر كسى براى اطفاى شهوت به دنبال غير آنچه ياد شد باشد چنين كسانى تجاوزگرند.
      " و الذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون،" و كسانى كه امانت ها و پيمان خود را محترم مى شمارند.
      آنچه از كلمه امانات زودتر از هر معنايى به ذهن مى رسد، انواع امانت هايى است كه مردم به يكديگر اعتماد نموده، و هر يك به ديگرى مى سپارد، از قبيل مال و جان و عرض، و شخص امين رعايت آن را نموده در حفظش مى كوشد و به آن خيانت نمى كند.
      و ظاهرا مراد از كلمه عهد در آيه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است كه انسان با غير مى بندد، كه فلان عمل را انجام و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننمايد.
      " و الذين هم بشهاداتهم قائمون،" و كسانى كه پاى شهادت هاى خود مى ايستند.  معناى شهادت معلوم و معروف است و قائم بودن به شهادت به معناى اين است كه از تحمل و اداى آنچه تحمل كرده استنكاف نورزد، اولا وقتى او را شاهد مى گيرند شهادت را تحمل كند، و ثانيا وقتى براى اداى شهادت دعوت مى شود استنكاف نورزد، و بدون هيچ كم و زيادى آنچه ديده بگويد، و آيات قرآن در اين باره بسيار است.

***** صفحه 29 *****
      " و الذين هم على صلاتهم يحافظون،" و كسانى كه بر نماز خود محافظت دارند. منظور از محافظت بر صلاة اين است كه صفات كمال نماز را رعايت كند، و آنطور كه شرع دستور داده نماز بخواند .
              " اولئك فى جنات مكرمون،" ايشان در بهشت ها محترمند!
      آيه  22 تا 35 سوره معارج الميزان ج 20 ص 22
از شرايط ورود به جنت:   ثبات در فتنه ها
- " أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم  مَّستهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتى يَقُولَ الرَّسولُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ مَتى نَصرُ اللَّهِ  أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَرِيب،
- " آيا مى پنداريد بدون اينكه آنچه بر سر اقوام و ملل گذشته از مصائب درونى و برونى بيامد بر سر شما آيد داخل بهشت شويد؟  نه ممكن نيست شما نيز مانند آنها امتحان خواهيد شد آنها آنچنان آزمايش سختى شدند كه دچار تزلزل گشته حتى رسول و مؤمنين گفتند: پس نصرت خدا چه وقت است آنگاه به ايشان گفته شد: آگاه باشيد كه نصرت خدا نزديك است ! "
      اين سنت دائمى خدا است كه فتنه ها پيش آورد، و احدى از مردم به سعادت دين و قرب رب العالمين نمى رسد مگر با ثبات و تسليم .
                         آيه 214 سوره بقره  الميزان ج : 2  ص :  235  
براي ورود به بهشت حقيقت ايمان لازم است!
- " إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصرَى وَ الصبِئِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ عَمِلَ صلِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ
-  بدرستى كساني كه مؤمنند و كساني كه يهودى و نصرانى و صابئى هستند هر كدام به خدا و دنياى ديگر معتقد باشند و كارهاى شايسته كنند پاداش آنها پيش پروردگارشان است نه بيمى دارند و نه غمگين شوند "
مراد از الذين آمنوا، در ابتداى آيه كسانى هستند كه ايمان ظاهرى دارند، و به اين

***** صفحه 30 *****
     نام و به اين سمت شناخته شده اند، بنا بر اين معناى آيه اين مي شود: اين نامها و نامگذاريها كه داريد، از قبيل مؤمنين، يهوديان، مسيحيان، صابئيان، اينها نزد خدا هيچ ارزشى ندارد، نه شما را مستحق پاداشى مى كند، و نه از عذاب او ايمن مي سازد!
     همچنانكه يهود و نصارى بنا به حكايت قرآن مى گفته اند:
      " داخل بهشت نمي شود، مگر كسى كه يهودى باشد، و يا كسي كه نصارى باشد، نه بلكه تنها ملاك كار و سبب احترام و سعادت، حقيقت ايمان به خدا و روز جزاء است، و نيز عمل صالح است."
    و اين مطلب در آيات قرآن كريم مكرر آمده، كه سعادت و كرامت هر كسى دائر مدار و وابسته به عبوديت است، نه به نام گذارى، پس هيچ يك از اين نامها سودى براى صاحبش ندارد، و هيچ وصفى از اوصاف كمال، براى صاحبش باقى نمى ماند، و او را سود نمى بخشد، مگر با لزوم عبوديت.
     و حتى اين نامگذاريها، انبياء را هم سود نمي دهد، تا چه رسد به پائين تر از آنان همچنانكه مى بينيم خداي تعالى در عين اينكه انبياء خود را با بهترين اوصاف مى ستايد مع ذلك در باره آنان مى فرمايد: " انبياء هم اگر شرك بورزند، اعمالى كه كرده اند بى اجر ميشود. "
     و در خصوص اصحاب پيامبر اسلام، و كساني كه به وى ايمان آوردند، با آنكه در جاى ديگر از عظمت شان و علو قدرشان سخن گفته، مى فرمايد:
     " خدا به بعضى از كساني كه ايمان آورده، و عمل صالح كرده اند، وعده مغفرت و اجر عظيم داده است."         
        آيه 62 سوره بقره ترجمة الميزان ج : 1  ص :  292
براي چه کساني درهاي آسمان و بهشت باز نمي شود؟
- " إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِنَا وَ استَكْبرُوا عَنهَا لا تُفَتَّحُ لهُمْ أَبْوَب السمَاءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتى يَلِجَ الجَمَلُ فى سمّ  الخَيَاطِ  وَ كذَلِك نجْزِى الْمُجْرِمِينَ.
- كسانى كه آيه هاى ما را تكذيب كرده و نسبت به آنها تكبر ورزيدند درهاى آسمان را به رويشان نگشايند و به بهشت وارد نشوند تا طناب كشتى به سوراخ سوزن داخل شود، آرى، بدكاران را اين چنين سزا مى دهيم! "

/ 16