نقش ثروت در پیشرفت اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش ثروت در پیشرفت اسلام - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی؛ ترجمه: احمد صادقی اردستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه
مترجم

در
هيچ مذهب و ملّتى، آنقدر كه در اسلام روى (اصل ثروت)(1)،
(بدست آوردن ثروت)(2)،
(نگهدارى ثروت)(3)، و حتّى
(مصرف ثروت)(4) حساب شده، حساب نشده است.

كتاب
آسمانى اسلام
(قرآن)، آنقدر به پرداخت مال در راه خدا
(فى سبيل الله)(5) اهمّيت داده است كه، اولاً آن
را وسيله تزكيه و تربيت جامعه دانسته(6) و ثانياً:
هركجا سخن از عالى ترين
(سمبل) عبادت
(نماز) به ميان آمده، غالبا پرداخت ثروت، دوش به
دوش (نماز) كه (ستون دين و معراج مؤمن) است، قرار
گرفته است:

(أقيموا
الصلاة و آتوا الزّكاة)(7).

و
حتّى يكى از نشانه هاى بارز و درخشان مؤمنين اين
است كه در هر حال، چه در وسعت و راحتى و چه در سختى
و تنگدستى، از انفاق و بذل مال دست بر نمى دارند:

(الّذين
ينفقون فى السّراء والضّراء)(8).
فضل
خدا و سرچشمه خير:

در
برابر بعضى آيات قرآن و كلمات اهل بيت
(ع) كه ثروتها را (فتنه) و مذموم قلمداد كرده اند،
آيات و روايات ديگرى نيز وجود دارد، كه ثروت را (فضل
و موهبت الهى)(9) و (خير و منشأ نيكيها)(10) شمرده است.

به
همين دليل: نتيجه مى گيريم كه ثروت در اسلام
(جنبه نسبى) دارد، و با توجّه به هدفى كه در راه
آن مصرف مى شود، ارزش و اهمّيت آن افزايش يا كاهش
مى يابد.

به
معناى روشن تر: ثروتى كه شعبه مصرف آن
(فى سبيل الله = راه خدا) باشد، شامل هر انفاقى
كه براى اعلاى كلمه اسلام، دفاع از ساحت مقدّس
قرآن، نشر تعاليم دين ميان مردم، زنده كردن احكام
اسلام و موجب رضايت پروردگار، به طورى كه در سايه
گسترش علم و دانش، عفريت جهل از جامعه نابود گردد
و طبقات ضعيف اجتماع دستيارى گردند، و به طور كلّى
شامل هركارى كه موجب رشد ملّت اسلامى شود، مى گردد.

بنا
بر اين: ثروت حلالى كه از راههاى توليد و كسبهاى
شرافتمندانه به وجود آمده باشد، و در راه آرمانهاى
عالى انسانى و هدفهاى درخشان اجتماعى به كار رود،
وسيله مفيد و مقدّسى است، و دين هم آن را براى پيروانش
سعادت و خوشبختى مى شمارد.

زيرا
يك مسلمان با داشتن ثروت سالم و صالح هم مى تواند
از عهده وظائف دنيائى و اجتماعى خود برآيد و در
ميدان زندگى يك مسلمان شرافتمند و پيروز باشد،
و هم به وسيله ثروت مى تواند براى آخرت خود نيز
مقام ارجمندى كسب نمايد.

پيغمبر
اسلام
(ص) هم، از مال و ثروتى كه، از منبع حلال توليد شود،
و به وسيله افراد خردمند و شايسته در راه هدفهاى
عالى انسانى مصرف شود، تجليل و تمجيد نموده است:

(نعم المال
الصّالح، للرّجل الصّالح)(11)، و خودش نيز از ثروت
فراوانى كه، همسر فداكارش
(خديجه) در اختيارش گذاشت(12)، در راه تبليغ و هدفهاى
مقدّس دين حدّ اكثر استفاده را نمود(13).

(گاندى)
رهبر فقيد هند مى گفت:

(وسائل
شما هرگونه باشد، هدف شما هم به همان گونه خواهد
بود، بديهى است خالق به ما توان داده است كه وسائل
را زير نظارت خود بگيريم)(14).
راه
پيشگيرى از سقوط و هلاكت:

چون
هدف اسلام، از انفاق و بذل ثروت، تقويت جنبه هاى
فعّاليت حيات بشرى، به حركت در آوردن چرخ اجتماع
و تحقّق بخشيدن به آرمانهاى مقدّس دين است، قرآن
جهاد با مال و ثروت را، در رديف جهاد با جان قرار
داده است:

(تجاهدون
فى سبيل الله بأموالكم و انفسكم)(15).

و
نيز مى فرمايد:

(انفقوا
فى سبيل الله ولا تلقوا بايديكم الى التّهلكة...)(16).

در
تفسير اين آيه مى گويند: نتيجه ترك انفاق و بذل
مال هلاكت ملّت است، زيرا همانطور كه ميدان جنگ
به مردان شجاع و نيرومند احتياج دارد، به ثروتى
نيز كه سربازان اسلامى به وسيله آن توشه و مركب
و اسلحه جنگى فراهم كنند، نيازمند است، و چنانچه
سپاه اسلام از وسائل و سلاحهاى جنگى تهى دست باشد،
قهراً با شكست و هلاكت روبرو خواهد شد!.

(گروهى
از مسلمانان كه آرزوى جنگ و دفاع از حريم دين و
عقيده را به دل داشتند، امّا دست آنها از ثروت و
توشه و وسائل جنگى تهى بود، با ناراحتى زياد به
حضور رسول خدا (ص) آمدند و درخواست كردند، پيغمبر
(ص) وسائل شركت آنها را در ميدان جنگ فراهم كند،
امّا پيغمبر
(ص) به خاطر نداشتن بودجه نتوانست براى آنها اسلحه
و مركب تهيه كند، و در نتيجه آن گروهى كه در اثر
تهى دستى از شركت در جهاد مأيوس شده بودند، به
تعبير قرآن با كمال غم و اندوه و ناراحتى، در حاليكه
چشمانشان پر از اشك بود، از پيش پيغمبر
(ص) برگشتند:
(تولّوا و أعينهم تفيض من الدّمع)(17).

خلاصه:
ترك انفاق، نتيجه اش شكست و هلاكت است، و بديهى
است كه با شانه خالى كردن از زير بار وظايف مالى،
و از دست دادن منابع صنعتى و توليدى، سرانجام كيان
و موجوديّت كشورهاى اسلامى، دستخوش انحطاط و سستى
قرار مى گيرد، و دشمنان، مانند گرگ گرسنه، ملّتهاى
اسلامى را مستقيم و غير مستقيم تاراج و چپاول مى كنند.
اين
كتاب:

در
اين كتاب، كه به وسيله حضرت اية الله: سيّد محمّد
شيرازى، در (كربلاى مقدّس) به زبان عربى انتشار
يافته است، قسمت زيادى از (نقش ثروت، در پيشرفت
اسلام) نشان داده شده، و خواننده محترم در مى يابد،
كه مال و ثروت خود را كه (وديعه الهى) است چگونه
به كار ببرد، و چگونه از آن بهره بردارى نمايد؟

مؤلّف
عاليقدر اين كتاب، در مسائل و مباحث مختلف اسلامى،
حدود صد و پنجاه جلد كتاب نوشته، كه قسمت عمده آنها
به وسيله گروهى از برادران فعّال و دانشمند ما
در
(قم) به زبان فارسى در آمده است.

مؤلّف
براى انجام رسالت پس از تبليغ و نجات اجتماعى از
چنگال انحراف و عصيانگرى ها، عقيده دارد: همانطور
كه مجلاّت، انجمنها و مؤسّسات و دستگاههاى تبليغى
آلوده و ناصالح، محيط زندگى را به انحطاط معنوى
و اخلاقى كشانده است، در برابر، ما هم براى نجات
و حدّ اقل براى نگهدارى آن از سقوط و نيستى، بايد
مجلاّت و مطبوعات سالم و انجمنها و مؤسّسات زنده
و سازنده به وجود آوريم، سپس مى نويسد:

(براى
تأسيس همه اين وسائل تبليغى جديد، ثروت و بودجه
لازم است، تا در مرحله اوّل، مؤسّسات مفيد و اصيل
تشكيل شود، و در مرحله دوّم، به كمك ثروت و پشتوانه
مالى، مؤسّسات پيشرفت و توسعه پيدا كند، و بدين
صورت، در جوانب مختلف اجتماع بذر انقلاب معنوى
ريخته شود و رشد كند).



پانزدهم
ارديبهشت ماه1352
قم
ـ احمد صادقى اردستانى


1

ـ
(انّما أموالكم و أولادكم فتنة) تغابن:
15؛ (والذين فى اموالهم حقّ معلوم) معارج:
24.

2
ـ
(ولا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل) بقره:
188.

3
ـ
(ولا تأكلوها اسرافا و بدارا) نساء:
6.

4
ـ
(ولا تبسطها كلّ البسط) اسراء:
29.

5
ـ سوره بقره، ايه:
262 .

6
ـ خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها (توبه:
103) .

7
ـ سوره بقره، آيه83 .

8
ـ سوره آل عمران، آيه:
134 .

9
ـ وابتغوا من فضل الله...
(سوره جمعه:
10) .

10
ـ ان ترك خيرا الوصيّة...
(سوره بقره:
180) انّه لحبّ الخير لشديد
(سوره عاديات:
8) .

11
ـ نهج الفصاحة:
632 .

12
ـ بحار جديد، ج16 صفحه:
71 .

13
ـ سفينةالبحار، ج2 صفحه558
.

14
ـ همه مردم برادرند، صفحه:
226 .

15
ـ سوره صف، آيه: 11
.

16
ـ سوره بقره، آيه:
195 .

17
ـ سوره توبه، آيه92 تفسير فى ظلال القرآن، الجزء
الثّانى، ص111 طبرسى نيز يكى از معانى چهارگانه
آيه را همين معنى مى داند، مجمع البيان جلد1
صفحه289.


/ 16