اخلاق سفر در كلام لقمان - اخلاق و آداب در حج و زیارت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق و آداب در حج و زیارت - نسخه متنی

محمدتقی رهبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اخلاق سفر در كلام لقمان

بنا به فرموده امام صادق(عليه السلام) در وصاياى لقمان حكيم به فرزندش آمدهاست:
«هر گاه با گروهى سفر كردى، در كار خود و كار آنان، با آنها به مشورت بپرداز و در چهره ايشان بسيار تبسم كن و بر توشه خود كريم و بخشنده باش و چون تو را دعوت كنند اجابت نمى و اگر از تو كمك خواستند يارى ده، سكوت طولانى و نماز بسيار كن و سخاوت نفس را در مركب سوارى و توشه خود بكار بند و چون از تو گواهى حقّى طلبند گواهى ده و چون مشورت كنند تمام توان انديشهات را براى ارائه رأى صحيح بكار گير و چون راه پيمايند با آنان همگام شو و چون به كارى پردازند، با آنان مشاركت كن، و چون به صدقه يا قرض دادن اقدام نمايند تو نيز بذل كن و با آنان كه از تو سالخوردهترند گوش فرا ده و هر گاه به كارى فرا خوانند و يا چيزى خواهند پاسخ مثبت ده و از مخالفت بپرهيز»
روايات در اين باب بسيار است. تنها به يك سخن ديگر از امام صادق(عليه السلام)بسنده مى كنيم:

بى الربيع شامى گويد: در محضر امام صادق بوديم مجلس آكنده از جمعيت بود، امام خطاب به حاضران فرمود:

«لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يحسن صحبة من صحبه و مرافقة من رافقه و ممالحة من مالحه و مخالقة من خالقه»
«از ما نيست كسى كه با مصاحبان خود به نيكى مصاحبت نكند و با رفيقان رفق و مدارا پيشه نسازد و در غذا خوردن تمايل ديگران را در نظر نگيرد و در خُلق و خوى اخلاق ديگران را ناديده انگارد».

تحمل ناسازگارىها

از آداب مصاحبت، تحمّل ناسازگاريهاست. در سخن امام معصوم آمده است: «حُسن همجوارى تنها به آزار ندادن بر ديگران نيست بلكه بردبارى در برابر اذيتها نيز از حسن همجوارى است.»; (ليس حسن الجوار كَفّ الأذى ولكنّ حُسن الجوار صبرك عَلَى الأذى)
و نيز از كلام پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است كه: «هرگاه دو تن همسفر شدند، آن كس كه بيش از ديگر رفق و مدارا نسبت به رفيق خود پيش گيرد، نزد خدا محبوبتر و پاداشش عظيمتر است»; «ما اصطحب اثنان اِلاّ كان أعظمهما أجراً و أَحبّهما اِلَى الله أَرْفَقُهُما بِصاحِبِهِ»
بنابر اين اگر زائر از همسفر خود، به هر دليل، رفتارى نامطلوب ديد، نخست بايد از باب موعظه و ارشاد، با زبان ملايم و عطوفت و رأفت و حسن عمل، در صدد اصلاح او برآيد و بالأخره اگر ناسازگارى ادامه يافت با تحمل و بردبارى سفر را به پايان برد و درصدد نزاع و مجادله و پاسخگويى برنيايد تا اجرى مضاعف از حج خود ببرد.

على(عليه السلام) در شعر زيبا و آموزندهاى به فرزندان خود مى فرمايد:

سليم العرض من حذر الجوا با و من دارى الرجال فقد اصابا
وَ مَنْ هاب الرجال تهيبوه و من حقر الرجال فلن يهابا
«آبروى كسى محفوظ مى ماند كه از پاسخ دادن (ناروا) برحذر باشد. و آنكس كه با مردم مدارا كند راه صواب پيموده است.»
«و هركس به مردم احترام كند او را احترام نمايند و كسى كه مردم را حقير شمارد مورد احترام واقع نگردد.»
ادب و احترام نسبت به برادران ايمانى، از ديگر وظايف اخلاقى مؤمن است. اگر كسى حرمت ديگرى را پاس ندارد، نبايد از ديگران چنين انتظارى داشته باشد; چنانكه در شعر فوق منسوب به اميرمؤمنان(عليه السلام)ملاحظه كرديم. احترام به ديگران بويژه، بزرگسالان، در تربيت اسلامى از اهميت ويژهاى برخوردار است.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

«مَنْ عرف فضل كبير لِسنّه فوقّره، آمنه الله من فزع يوم القيامة»
«كسى كه برترى بزرگتر را به خاطر سن و سالش بشناسد و بدو احترام كند، خداوند وى را از دهشت و اضطراب روز قيامت در امان دارد».

آرى، همسفران در هر پايه و جايگاهى كه باشند، بدور از امتيازات و عناوين ويژه خود، بايد احترام يكديگر را نگهدارند و در نشستن و برخاستن و سوار و پياده شدن بر هواپيما و اتومبيل و غذا خوردن و انتخاب مكان استراحت و... ديگران را بر خود مقدم دارند، بويژه سالخوردگان و بيماران و بانوان را يارى دهند كه در فشار جمعيت در رنج نباشند.

در سفارشات امام صادق(عليه السلام) به زائران خانه خدا آمده است:

«ولا توطؤوا ضعيفا»(109); «مراقب باشيد افراد ناتوان را پايمال نكنيد. به آنان تنه نزنيد».

آزار نرساندن به ديگران

زائران بايد در حال طواف يا هنگام نماز طواف يا در بوسيدن حجرالأسود و رمى جمره و موارد ديگرى كه ازدحام وجود دارد، مراقب باشند به افراد سالخورده، بيمار، ضعيف و كسانى كه در طواف هستند يا به نماز ايستادهاند; اعم از آشنا يا بيگانه، آزار نرسانند، بلكه با آرامش و وقار اعمال را انجام دهند. از هول و هراس و شتابزدگى و بى توجهى ديگران، جداً بپرهيزند كه اين از آداب حسن سلوك در اين سفر معنوى است. در اين باره توصيههاى جدّى در كلام معصومين(عليهم السلام) وجود دارد. از جمله امام صادق(عليه السلام) ضمن بيان اعمال عرفات مى فرمايد:

«چون خورشيد غروب كرد با مردم كوچكن و بر تو باد به آرامش و متانت و وقار. با مردم همراهى كن و از خدا آمرزش طلب. و از تند رفتن مانند بسيارى از عامه مردم بپرهيز; چرا كه حج تند راندن و كند راندن نيست، از خدا بهراسيد و به نحو شايسته حركت كنيد. ضعيفى را پايمال نكنيد و مسلمانى را تنه نزنيد كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) خود با آرامش عمل كردند و و مى فرمودند: «بر شما باد به آرامش و وقار»
بسيار ديده شده كه زائران ناوارد، بويژه در سفر اوّل با حالت وحشتزدگى و هول و هراسى كه جهت انجام اعمال دارند، ديگر مسلمانان را مورد هجوم و ايذا قرار مى دهند يا نزاع و مشاجره مى كنند ودر حال عبادت; مانند نماز و طواف به حق ديگران اعتنايى ندارند كه با اين حال عبادت خود و ديگران را خراب مى كنند و چهره نامطلوبى از خود وكشور و مذهب ارائه مى دهند.

وظيفه روحانيان و ديگر راهنمايان است كه در جلسات آموزشى به اين امور توجه دهند، گاهى براى سوار شدن به اتوبوس برابر مسجدالحرام در آن گرمى هوا و ازدحام جمعيت، بر ضعيفان و زنان حمله مى كنند و اين را به حساب زرنگى و توانمندى خود مى گذارند كه واقعاً دون شأن زائر است. اينها نياز به كار ار شادى و توجيهى و بسا اجرايى دارد تا زائر وظيفه خود را بشناسد و بداند هر اندازه صبر و تحمل پيشه كند و ايثار نمايد و در يارى رساندن به ديگران پذيراى رنج باشد، نزد خدا مقربتر است; زيرا يكى از فلسفههاى اين سفر چنانكه در روايات آمده، تحمل شدايد و سختىهاست كه تكامل نفس و تقويت روح بندگى را به ارمغان مى آورد.

على(عليه السلام) در خطبه قاصعه، آنجا كه از حج و آثار و حكمتهاى آن سخن مى گويد، بدين نكته پرداخته و مى فرمايد:

«ولكنّ الله يختبر عباده بأنواع الشدائد و يتعبدهم بأنواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبّر مِنْ قلوبهم واسكانا للتذلّل فى نفوسهم»
«خداوند بندگان خود را با سختىهاى گوناگون مى آزمايد و با انواع مجاهدات، به بندگى فر مى خواند و با ناملايمات مختلف در معرض ابتلا قرار مى دهد تا تكبر و خودبينى را از دلهايشان بزدايد و ذلت بندگى را در نفوسشان جايگزين كند.»

عفو و گذشت

بر زائر خانه خدا است كه موجب آزار و نارضايتى كسى نگردد. اما انسان مصون از خطا نيست و افراد وظيفه ناشناس همهجا هستند. هرگاه زائر با چنين مواردى مواجه شد، سزاوار است با بردبارى و گذشت از كنار آن بگذرد و مجادله و مخاصمه نكند و درصدد انتقام برنيايد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)طى خطبهاى دراينباره مى فرمايد:

«مَنْ كظم غيظه وعفى عن اخيه المسلم اعطاه الله اجر شهيد»
«كسى كه خشم خود را فرو نشاند و از برادر مسلمانش درگذرد، خداوند پاداش شهيد بدو عنايت فرمايد.»
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «انّا أهل بيت مروتنا العفو عمن ظلمنا»
«ما خاندانى هستيم كه راه و روشمان عفو و گذشت از كسى است كه به ما ستم كند.»
آيات و روايات در باب عفو و گذشت فراوان است و بدون شك در سفر حج نيز بدان نياز است. و اين فرصتى است كه زائر بردبارى و خويشتندارى را تمرين كند و اگر ناملايمى ديد، با حلم و عفو از كنار آن بگذرد و اين خصلت اخلاقى را براى هميشه عمر، ذخيره نمايد.

مروت و جوانمردى

در روايات ما از «حسن معاشرت»، «رفق و مدارا» و «حفظ الغيب همسفران» به عنوان نشانه مروت در سفر ياد شده است. امام صادق(عليه السلام)مىفرمايد:

«المروءَة مروءَتان; مروءَة في السّفر و مروءَة في الحضر... فأمّا المروءَة فى الحضر فتلاوة القرآن و حضور المساجد و صحبة أهل الخير والنظر في الفقه. وامّا المروءَة فى السفر، فبذل الزاد والمزاح في غير ما تسخط الله و قلة الخلاف على من صحبك و ترك الرواية عليهم اذا فارقتهم»
«مروت دو گونه است: مروت در حضر و مروت در سفر. مروت در حضر عبارت است ازتلاوت قرآن، حضور در مساجد، همنشينى با اهل خير و نظر در فقه و مسائل فقهى. اما مروت در سفر عبارت است از بذل و بخشش، مزاح كردن در صورتى كه خدا را به خشم نياورد، مخالفت نكردن با همسفران و سخن نگفتن پشت سر آنان، پس از جدا شدن از آنها».

سفر و وقايع آن امانت است و در حفظ امانت بايد كوشيد. بنابراين، اگر زائر به هنگام معاشرت با همراهان، از آنها ضعفى ديد و نامطلوبى مشاهده كرد، بايد در سفر بگذارد و برود و آن را بازگو نكند كه اين خلاف مروت است.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد

«ليس مِنَ المروة أن يحدث الرجل بما يلقى مِنْ خير أو شرٍّ»(115);

«دور از جوانمردى است كه شخص آنچه از نيك و بد مى بيند بازگو كند.»

كمك به همسفران

همسفران همانند اعضاى يك خانوادهاند، بايد در همه حال و در رنج و راحت با هم باشند. به يكديگر يارى رسانند. خدمت كردن به ديگران را كه در رواياتِ سفر حج بسيار تأكيد شده، دون شأن خود ندانند، كه سيره اولياى خدا چنين بوده است و علاوه بر آنكه يك فضيلت اخلاقى است، ارزش و پاداش عمل را افزون مى سازد. پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مىفرمايد:

«من أعان مؤمناً مسافراً فرجالله كربه و اجاره فى الدنيا والأخرة من الغمّ والهمّ و نفس كربه العظيم يوم يعض الناس بأنفاسهم»
«كسى كه مسافر با ايمانى را يارى رساند، خداوند گرفتاريش را برطرف سازد و در دنيا و آخرت او را در پناه خود گيرد و از غم و اندوه گرانبار قيامت، كه مردمان را به هراس مى افكند، رهايى بخشد.»
زائر بايد از فردگرايى و گرايش گروهى محدود بپرهيزد; زيرهمه زائران ميهمانان خدا هستند و كمك به آنها از عبادت است. متاسفانه گاه ديده شده كه تنگنظرى بر فرد يا گروه حاكم مى شود و امكانات و وسيله نقليه را از آن خود مى دانند و با وجودى كه مى توانند به زائران ديگر، بويژه هموطنان خود يارى رسانند، بى تفاوت مى گذرند و يا بخل مى ورزند و تنها به راحتى خود مى انديشند كه اين با فلسفه حج در تضاد است.

خدمت كردن به ديگران در سفر، بويژه در سفر حج، مايه مباهات و نشانه سيادت و بزرگوارى است. پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «سيّد القوم خادمهم فى السفر».(117) بنابراين، زائر بايد از راهنمايى، كمك و خدمت به ديگران، حتى افراد ناشناس، دريغ نورزد و در اين خدمت، رضاى خداوند را در نظر بگيرد.

در احوالات امام زينالعابدين(عليه السلام) آوردهاند كه آن حضرت سفر نمى كرد، مگر با گروهى كه او را نشناسند و با آنان شرط مى كرد كه از خدمتگزاران آنها باشد و در حوائجشان بكوشد. نقل شده كه آن حضرت با گروهى همسفر شد كه يكى از افرادِ گروه در خلال سفر او را شناخت و آسيمه سر به همراهان گفت: مى دانيد اين آقا كيست؟ گفتند: نه، گفت: او علىبن الحسين(عليهما السلام) است. آنها با شنيدن اين سخن از جاى جستند و بردست و پاى آن حضرت بوسه زدند و گفتند: اى فرزند رسول خدا، آي مى خواستيد ما را به دوزخ افكنيد!، اگر از دست و زبان ما خطايى سر مى زد، براى هميشه هلاك مى شديم; چرا خود را معرفى نكرديد؟
امام در پاسخ فرمود: من يكبار با كاروانى همسفر شدم آنها مر مى شناختند و بدليل بستگى من با پيامبر، آنقدر به من نيكى كردند كه مستحق آن نبودم، حال بيم داشتم كه شما نيز چنين كنيد، لذا بهتر آن ديدم كه خود را معرفى نكنم»
ما كه شيعه و پيرو اين بزرگوار هستيم، بايد از مشى و سلوك حضرتش درس بياموزيم و خدمت به ميهانان خدا را براى خود مايه افتخار بدانيم.

كار كردن در سفر

سيره پيامبر و امامان، اين بود كه هرگاه با گروهى همسفر مى شدند; مانند ديگران كار مى كردند و اين را به عنوان يك دستور به ديگران مى آموختند.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با گروهى همسفر شد; و در آن سفر دستور داد: گوسفندى ذبح كنند، يكى از اصحاب گفت من ذبح آن را انجام مى دهم، ديگرى گفت من پوست آن را جد مى كنم، سوّمى گفت من آن را قطعهقطعه مى كنم، چهارمى عهدهدار طبخ آن شد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من هم هيزم جمع مى كنم. ياران گفتند: اى رسول خدا، لازم نيست شما به زحمت بيفتيد ما اين كار ر مى كنيم. فرمود: مى دانم، اما خداوند دوست ندارد بنده با جمعى باشد و مانند آنها نباشد. آنگاه برخاست و به جمعآورى هيزم پرداخت.»
در عصر پيامبر، گروهى همسفر شدند، پس از بازگشت از سفر، خدمت آن حضرت عرض كردند: اى رسول خدا، در اين سفر مردى بهتر از فلانى نديديم. او روزها روزه مى گرفت و چون به منزلى فرود مى آمديم به نماز مى ايستاد و همچنان سرگرم عبادت بود تا كوچ كنيم!

پيامبر فرمود: پس چه كسى كارهاى او را انجام مى داد و اسباب آسايشش را فراهم مى ساخت؟ پاسخ دادند: ما حوائج او را تأمين مى كرديم. در اين حال پيغمبر فرمود: «در اين صورت همه شما بر او برترى داريد»; (كلّكم أفضل مِنْهُ)
هرچند در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) شيوه خدمات به صورت كنونى نبود و همه بايد كار مى كردند تا امور سفر سامان گيرد و آب و غذا و ديگر لوازم فراهم شود و وضعيت امروز با گذشته تفاوت بسيار دارد، اما در عين حال اينروايات بيانگر فضيلت كار در سفر و همكارى با همسفران است و شايسته است زائران بدان توجه نمايند و در صورت لزوم، در كارها تشريك مساعى كنند تا پاداش افزونترى ببرند.

تداركات سفر حج كارى سنگين است و گرچه در هر گروه و كاروانى خدمه ويژهاى عهدهدار اين وظيفه هستند اما در عين حال، اگر زائر بتواند در اين خدمت ارزشمند سهمى داشته باشد، بسيار ستوده است. خدمه گرامى، از تراكم كار خسته مى شوند و همكارى به آنان در كارها; نظير جمع و حمل اثاث، تميز كردن اتاق محلّ سكونت، توزيع غذا، و جمع ظروف، و همكارى در عرفات و منا و... مى تواند كمك روحى و جسمى به اين برادران باشد كه در عين انجام وظيفه، اعمال حج را نيز انجام مى دهند.

بعلاوه، سزاوار است زائران نسبت به عوامل خدماتى، كه افرادى با شخصت هستند و خدمت ميهمانان خدا را پذيرفتهاند، به عنوان اجير ننگرند و حرمت آنان را داشته باشند; چرا كه اينان نه به عنوان مزد بلكه به عشق زيارت و خدمت، اين مسؤوليت را پذيرفتهاند.

پاداش خدمه و پرستاران

پاداش كسانى كه در سفر حج براى رفاه حال زائران خالصانه خدمت مى كنند و بار مشقت اين سفر را بر دوش دارند، از ساير زائران كمتر نيست، بلكه بنا به مضمون روايات، اجر مضاعفى دارند. اسماعيل حثعمى گويد: «خدمت امام صادق(عليه السلام)عرض كردم: هنگامى كه وارد مكه شديم رفيقان و همسفران ما به طواف رفتند و مرا گذاشتند تا مراقب بار و اثاثيه آنها باشم. امام فرمود: پاداش تو بيش از آنهاست»; (قال: قلتُ لأبيعبدالله اذاقدمنا مكّة ذهب أصحابنا يطوفون و يتركوني أحفظ متاعهم; قال(عليه السلام) أنت أعظَمُهُمْ أجراً).

ملازم بن حكيم گفت: «من و محمدبن مصادف همسفر شديم، چون به مدينه رسيديم، بيمار شدم و او مرا تنها ره مى كرد و به مسجد مى رفت. از اين موضوع به مصادف گله و شكوه كردم، او اين مطلب را به عرض امام صادق(عليه السلام)رسانيد. امام براى وى پيام فرستاد كه: اگر نزد او (بيمار) بنشينى، فضيلت آن بيش از نماز خواندن در مسجد است.» چنانكه مى دانيم ثواب نماز در مسجدالنّبى معادل يكهزار نماز نسبت به ساير اماكن، جز مسجدالحرام است، با اينحال از روايت فوق مى توان دريافت كه پرستارى برادران ايمانى و انس با آنها، بويژه بيماران، چقدر فضيلت دارد كه امام(عليه السلام)فضيلت آن را از نماز در مسجد برتر خوانده است.

از اين روايات و امثال آن مى توان به پاداش معنوى خدمت به زائران و پرستارى بيماران پى برد و دريغ است كه زائر خانه خدا از اين ثواب و پاداش محروم بماند و اگر بتواند در خدمت آنها باشد مسامحه كند.

/ 17