مقدمه - حقوق از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حقوق از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

زین العابدین قربانی لاهیجی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

بخش مهمى از 'نهج البلاغه' را حقوق و وظائفى را كه افراد جامعه نسبت به يكديگر دارند، تشكيل مى دهد، و ما براى بررسى اين بخش از كتاب، مباحث آينده را مورد تجزيه و تحليل قرار مى دهيم:

حقوق و رمز پيدايش آن

انسان طبعا اجتماعى و به اصطلاح 'مدنى بالطلبع' است، او بر خلاف اكثر حيوانات، به تنهائى قادر به رفع نيازمنديهاى همه جانبه اش نيست و چنانچه بخواهد يك زندگى سعادتمندانه داشته باشد، بايد با همنوعانش گرد هم آمده هر كدام بار مسئوليت گوشه اى از اجتماع را بعهده بگيرند، يكى كشاورزى كند، ديگرى نساجى، آن يكى خياطى كند و آن ديگرى كفاشى و...

بديهى است كه در چنين زندگى تعاونى اجتماعى، مقرراتى لازم است تا وظائف و تكاليف افراد را تعيين كند و حدود روابط و پيوستگيهاى آنان را مشخص نمايد و در صورت اصطكاك منافع، جلو تجاوز و تعديات آنان را بگيرد، و اين همان رمز پيدايش حقوق است و از همين جا تعريف 'حقوق اصطلاحى' نيز معلوم مى گردد كه: 'مجموع قواعد و قوانين لازم الاجرائى است كه به منظور حفظ نظام جامعه و تنظيم روابط افراد و ملل و بهبود وضعيت جامعه وضع گرديده است'. [ به كتاب 'اسلام و حقوق بشر' نوشته ى نگارنده مراجعه شود. ]

البته حقوق، يك معنى جامعتر و شاملترى نيز دارد و آن 'سلطنت و اقتدار خاصى است كه فرد نسبت به اشخاص و اشياء دارد' [ براى فهم اقسام حق و فرق آن با حكم مراجعه شود به 'نيته المطالب' ج 1 ص 44 -41- حاشيه سيد محمد كاظم طباطبائى بر مكاسب ص 56 -54- مكتبهاى حقوقى در حقوق اسلام ص 13 -4. ] خواه قانون آن را به رسميت شناخته باشد كه از آن تعبير به 'حقوق قانونى' مى شود، و خواه اخلاق پشتوانه ى آن باشد كه از آن تعبير به 'حقوق اخلاقى' مى شود، و خواه مذهب مويد آن باشد كه همان 'حقوق مذهبى' است. منظور ما در اين بررسى، نشان دادن مسائل مربوط به اين معنى جامع حقوق است، نه تنها حقوق اصطلاحى.

گسترش دامنه حقوق

از همان زمانى كه بشر از غار نشينى بيرون آمد و تشكيل اجتماع و 'مدينه' داد، داراى
حقوق و مقرراتى اگر چه ابتدائى، بوده كه با تكامل جامعه گسترده تر و كاملتر گرديد. تا جائى كه در عصر ما 'علم حقوق' يك فن بسيار مهم و داراى شعبه هاى گوناگون مى باشد. حقوق اساسى، حقوق سياسى، حقوق مدنى، حقوق جزا، حقوق بين الملل خصوصى، حقوق بين الملل عمومى و حقوق بشر و...

در ميان اقسام حقوق، حقوق بشر، زير بناى ديگر حقوق ها است و به همه ى انسانها تعلق دارد و نمى شود آن را به طائفه اى دون طائفه اى و يا به منطقه اى دون منطقه اى اختصاص داد.

اين نوع حقوق كه مربوطه به احترام و حيثيت ذاتى انسان، و اصول كلى حقوق بشرى است، با آنكه زير بنائى آفرينشى و فطرى دارد، همواره مورد بى مهرى و تجاوز قرار داشته است، تا آنكه پس از جنگ جهانى دوم در 10 دسامبر 1948 مطابق با 19 آذر 1327 اعلاميه ى جهانى حقوق بشر كه شامل يك مقدمه و سى ماده است از طرف مجمع عمومى سازمان ملل به تصويب رسيد و از 58 دولت عضو 48 دولت به آن راى موافق دادند و هم اكنون تا حدود زيادى مورد احترام همه ى دولتهاى عضو سازمان ملل متحد مى باشد.

/ 13