وصيت به حج
مـسـالـه 73
كـسى كه حجة الاسلام بر ذمه اش مى باشدهنگامى كه مرگش نزديك شود واجب اسـت وصـيت كندكه حجش را بجا آورند, پس اگر مرد حجش از اصل تركه داده مى شود اگرچهوصـيـت نـكـرده بـاشـد, وهـمـچنين است (يعنى حجش از اصل تركه خارج مى شود) در صورتى
كه وصيت نموده ولى مقيد به ثلث خود نكرده است , واگروصيت نموده ومقيد به ثلث هم نموده ,
پـس اگـر ثـلثش (يك سوم دارايى اش ) وافى به مخارج حج باشد, واجب است حج را از ثلث اخراج
نـمايند, وبر ساير چيزهايى كه وصيت كرده مقدم است , وچنانچه ثلث به مقدار مصارف وهزينه حج
نباشد, لازم است كمبود را از اصل تركه تكميل نمايند.
مـسـالـه 74
كسى كه بميرد وحجة الاسلام بر ذمه وى باشد ونزد شخصى وديعه وامانتى داشتهبـاشد, واين شخص احتمال بدهد كه چنانچه آن وديعه را به ورثه اش برگرداند حج را بجا نخواهند
آورد, بـر او واجـب اسـت خـود از قـبل او حج نمايد وآن وديعه را صرف در راه حج نمايد, وچنانچه
چيزى زياد آمد زيادى را به ورثه اوبدهد, وفرقى نيست بين آنكه خود شخص به جاى او حج نمايد يا
ديگرى را اجير كند كه به جاى صاحب مال حج نمايد, وملحق به وديعه است هر مالى كه ميت نزد
ديگرى داشته باشد از قبيل عاريه يا اجاره يا غصب يا طلب وغيراينها.
مساله 75
كسى كه بميرد وحجة الاسلام بر ذمه وى باشد ومقروض هم باشد وخمس وزكات نيزبـر ذمـه داشـتـه بـاشد, وتركه او كفاف تمام اينها را ندهد, اگر مالى كه خمس يا زكات به او تعلق
گـرفـتـه مـوجود باشد, بايدخمس وزكات را بپردازد, وچنانچه خمس وزكات به ذمه وى منتقل
شده , حج بر آنها مقدم خواهد بود, همچنان كه بر قرض وبدهى نيز مقدم است .
مساله 76
كسى كه مرده وحجة الاسلام بر او بوده , ورثه پيش از استيجار براى حج نمى توانند درتركه تصرف كنند, خواه هزينه حج برابر تركه باشد يا كمتر از آن , بنابراحتياط, بلى اگر تركه خيلى
زيـاد بـاشـد وورثه ملتزم به اداى حج شوند, مى توانند تصرف كنند, وهمچنين است حال در قرض
وبدهى ميت .
مـساله 77
كسى كه فوت كرده وحجة الاسلام بر اوهست وتركه وى به مقدار هزينه حج نيست ,واجب است در صورتى كه بدهى يا خمس وزكات دارد در آنها صرف شود, وچنانچه بدهكارى ندارد
تركه براى ورثه است وواجب نيست كمبود هزينه حج را از مال خود تكميل نمايند.
مساله 78
چنانچه كسى فوت كند وحجة الاسلام برذمه وى باشد, واجب نيست از وطن وبلد وىنـايب بگيرند, بلكه نايب گرفتن از ميقات كافى است , بلكه ازنزديكترين ميقات به مكه در صورت
امـكان يا هرچه نزديكتر باشد كافى است , واحوط اولى اين است كه اگرمال گنجايش داشته باشد
از وطن نايب گرفته شود, ولى اجرت بيشتر از ميقات بر ورثه صغار واجب نيست .
مساله 79
كسى كه بميرد وحجة الاسلام بر ذمه وى باشد, واجب است در همان سال فوتش نايببـگـيـرند,واگر در همان سال استيجار ونايب گرفتن از ميقات ممكن نباشد لازم است از بلد وى
نـايـب بگيرند, وهزينه اين نايب گرفتن از اصل تركه است , وتاخير انداختن تا سال بعد جايز نيست ,
هرچند معلوم باشد كه نايب گرفتن ازميقات در سال بعد ممكن است .
مساله 80
كسى كه مرده وحجة الاسلام بر ذمه وى بوده ونايبى پيدا نشود مگر به بيشتر از مقدارمعمول , واجب است به بيشتر نايب گرفته شود وهزينه آن از اصل خارج مى شود, وتاخير تا سال بعد
براى صرفه جوئى بر ورثه جايز نيست هرچند در ورثه كودكان نابالغ باشد.
مـساله 81
اگر كسى بميرد وبعضى از ورثه وى اقراركنند حجة الاسلام بر متوفى بوده وديگرانيـعـنى سايرورثه منكر آن باشند, بر اقرار كننده واجب است اجير كندكسى را براى حج ولو به دفع
تمام حصه خود باشد,نهايتش مى تواند اقامه دعوى نمايد بر منكرين ومطالبه نمايد حصه خود را از
بـقـيه تركه , وهمين حكم جارى است در فرضى كه بعضى از ورثه اقرار به دين داشته باشند, واگر
حصه او كفايت از مصرف حج ننمايد, واجب نيست از مال شخصى خود تكميل نمايد.
مساله 82
كسى كه مرد وحجة الاسلام بر ذمه دارد,چنانچه شخصى تبرعا به جاى او حج نموده , برورثه واجب نيست برايش نايب بگيرند بلكه مقدار هزينه حج هم بازگشت به ورثه خواهد نمود, بلى
اگـر وصـيت به حج ازثلث خود نمايد ومتبرعى حج را بجا آورد, در اين صورت بنابر احتياط هزينه
حج بازگشت به ورثه نخواهد نمود,بلكه بايد در خيرات صرف يا از قبل او صدقه داده شود.
مـسـاله 83
كسى كه حجة الاسلام بر ذمه داشته ووصيت نموده كه از بلدش نايب گرفته شود,واجـب اسـت از بـلـدنايب گرفته شود, ولى مازاد بر اجرت ميقات از ثلث خارج مى شود, وچنانچه
فـقـط وصـيت به حج نموده وچيزى تعيين نكند, به نايب گرفتن از ميقات اكتفامى شود, مگر در
صـورتـى كـه قـريـنه اى باشد كه مراد وى استيجار ونايب گرفتن ار بلد باشد, مثل اينكه مقدارى
ازمال را تعيين كند كه مناسب حج بلدى باشد.
مساله 84
هرگاه وصيت به حج بلدى باشد, ولى وصى يا وارث كسى را از ميقات اجير نمايد, درصـورتـى كـه اجـاره از مـال مـيت باشد, اجاره باطل است لكن ذمه ميت باعمل اجير از حج فارغ
مى شود.
مـسـالـه 85
چنانچه وصيت به حج بلدى از غير بلد خودنمايد, مثلا يك تهرانى وصيت كند كه ازمـشـهد مقدس برايش نايب بگيرند, عمل به اين وصيت واجب است ومازاد بر اجرت حج ميقاتى از
ثلثش اخراج مى شود.
مـساله 86
اگر وصيت كند كه براى حجة الاسلام نايب گرفته شود واجرت را نيز تعيين نمودهباشد, عمل به اين وصيت واجب است وهزينه اش از اصل مال برداشته مى شود, در صورتى كه بيش
ار اجرة المثل نباشد, واگربيش از آن بود تفاوتش از ثلث خواهد بود.
مـسـاله 87
هرگاه وصيت كند كه از مال معينى براى اوحج داده شود ووصى دانست كه در آنمال خمس يازكات هست واجب است اول خمس يا زكات آن مال راداده وباقيمانده را صرف در راه
حـج نمايد, وچنانچه كفاف مصارف حج را ننمود, لازم است كمبود از اصل تركه برداشته شود, اين
در صـورتـى اسـت كـه حجى كه وصيت نموده حجة الاسلام باشد, واگر حجة الاسلام نبوده بنابر
احتياط باقيمانده در خيرات ديگر صرف شود.
مساله 88
در صورتى كه نايب گرفتن براى حج از قبل مرده , به وصيت يا غير وصيت واجب شدهبـاشـد, وكـسـى كه واجب بود نايب بگيرد سهل انگارى واهمال نموده ومالى كه براى حج در نظر
گـرفـتـه شده بود تلف شد, اين شخص ضامن خواهد بود وبر او واجب است كه از مال خود برايش
نايب بگيرد.
مـسـالـه 89
در صورتى كه ثبوت واستقرار حج بر ذمه ميت معلوم وبجا آوردنش مشكوك باشد,واجب است ازقبل او بجا آورده شود وهزينه اش از اصل مال اخراج مى گردد.
مـسـالـه 90
بـه مـجرد اجير گرفتن , ذمه ميت برى نمى شود, پس اگر دانسته شود كه اجير بهجهت عذر يابدون آن حج را بجا نياورده , واجب است دوباره اجيرگرفته شود ومخارج از اصل مال
خارج وبرداشت مى شود, ودر صورتى كه اجرت اولى از مال ميت بوده وپس گرفتنش ممكن باشد,
لازم است پس گرفته شود.
مـسـاله 91
چنانچه چندين اجير پيدا شود, احوط اين است كه كسى را كه كمتر از ديگران اجرتمـى گـيـرد اجـيرنمايند در صورتى كه اجرت به مال خود ميت باشد,هرچند اظهر جواز استيجار
اجـيرى است كه از حيث فضيلت وشرف مناسب حال ميت باشد پس مى توان او رابه مبلغ بيشترى
اجير نمود.
مساله 92
اجير گرفتن از بلد يا ميقات تابع تقليد يااجتهاد وارث است نه خود ميت , پس چنانچهعـقـيـده مـيت وجوب حج بلدى بوده وعقيده وارث جواز استيجار ازميقات باشد, بر وارث واجب
نيست از بلد ميت اجيربگيرد.
مساله 93
هرگاه حجة الاسلام بر ذمه ميت باشدوتركه اى نداشته باشد, بر وارث واجب نيست كهبراى اواجير بگيرد, بلى مستحب است اين عمل را انجام دهد.
مـساله 94
هرگاه ميت وصيت به حج بنمايد, اگر دانسته شود كه حجى كه وصيت كرده حجةالاسلام بوده , لازم است هزينه آن از اصل مال برداشت شود مگر در صورتى كه خودش تعيين كرده
باشد از ثلث برداشته شود, واما اگردانسته شود كه حجى كه وصيت نموده حجة الاسلام نيست يا
شك در آن حاصل شود, در اين صورت هزينه حج از ثلث برداشته مى شود.
مـساله 95
هرگاه وصيت به حج نموده وشخص بخصوصى را براى بجا آوردن حج تعيين كرده ,لازم است عمل به وصيت شود, پس اگر آن شخص قبول نكرد مگراينكه بيشتر از مقدار متعارف به
او بـدهند, مقدار زيادى ازثلث برداشت مى شود, وچنانچه آن هم ممكن نباشد,ديگرى را به همان
مقدار متعارف اجير نمايند.
مساله 96
هرگاه وصيت به حج نموده واجرتى تعيين كند كه هيچكس به آن رغبت نداشته باشديعنى كمتر ازمقدار متعارف باشد, پس اگر حجى كه وصيت نموده حجة الاسلام باشد, لازم است
كـمبود از اصل تركه برداشته شود, وچنانچه حجة الاسلام نباشد وصيت باطل مى شود واجرتى كه
براى حج تعيين شده بنابر احتياطصرف خيرات ومبرات مى گردد.
مـسـالـه 97
اگر كسى منزل خود را فروخته به يك مبلغى مثلا, وبا مشترى شرط كرده كه پولمـنـزل را پس ازمردنش صرف در حج از قبلش بنمايد, پول منزل از تركه خواهد بود, پس اگر آن
حـج حـجـة الاسلام بوده , شرطمزبور لازم شده وواجب است پول منزل صرف اجرت حج شود در
صـورتـى كـه بـيـش از مـقـدار متعارف نباشد,وچنانچه بيش از متعارف باشد, مقدار متعارف از
اصـل تـركـه ومازاد بر آن از ثلث حساب مى شود, واگر حج حجة الاسلام نبوده , باز هم شرط لازم
اسـت وتـمـام پـول حج ازثلث خارج مى شود, وچنانچه ثلث كمتر از آن پول باشد,شرط مذكور در
مازاد بر ثلث لازم نخواهد بود.
مساله 98
هرگاه شخصى مثلا منزل خود را به ديگرى مصالحه كند به شرط آنكه پس از مردنشبـراى او حـج بـجـاآورد, چـنين شرطى صحيح ولازم خواهد بود وآن منزل ازملك مصالح وشرط
كننده خارج شده واز تركه محسوب نخواهد بود هرچند آن حج مستحبى باشد, وحكم وصيت شامل
آن مـنـزل نـخـواهـد شد, وهمچنين است اگرمنزل خود را به ديگرى واگذار وتمليك نمايد به
شـرطآنـكـه بـعد از مردنش آن را فروخته وقيمتش را صرف حج براى او بنمايد, تمام اينها صحيح
ولازم خـواهـد بـود,هـرچـند چيزى كه شرط شده عمل مستحبى باشد, وورثه حقى در آن منزل
نـخـواهـنـد داشـت , واگـر طـرف مـقـابل ازعمل به شرط تخلف نمود, حق بهم زدن معامله به
ورثـه مـنـتقل نمى شود ونمى توانند اسقاط كنند اين خيار را كه حق ميت بوده . واين حق به حاكم
شرع منتقل مى شودوبعد از فسخ , آن مال صرف در چيزى كه شرط شده ,مى شود, وچنانچه چيزى
زياد آمد بنا بر احتياط درخيرات ومبرات صرف خواهد شد.
مساله 99
هرگاه وصى بميرد ودانسته نشود كه براى حج موصى قبل از مردن اجير گرفته يا نه ,در صـورتـى كه حج وصيت شده حجة الاسلام بوده , واجب است از تركه موصى اجير گرفته شود,
واگـر حـجـة الاسلام نبوده , ازثلثش بايد اجير گرفته شود. وچنانچه وجهى كه بابت حج در نظر
بوده وصى آن را قبض كرده وموجود باشد, اخذمى شود, گرچه احتمال برود كه وصى از مال خود
اجيرگرفته وبعدا مال موصى را براى خود به جاى او برداشته ,وچنانچه مال موجود نباشد ضمانتى
بر وصى نخواهد بودزيرا احتمال مى رود بدون تفريط نزد او تلف شده باشد.
مـسـالـه 100
چنانچه مالى كه براى حج در نظر گرفته شده بدون سهل انگارى در نگهدارى دردسـت وصـى تـلـف شود, وصى ضامن نخواهد بود وواجب است از بقيه تركه اجير گرفته شود در
صورتى كه حج وصيت شده حجة الاسلام باشد, وچنانچه حجة الاسلام نباشد, از بقيه ثلث بايد اجير
گـرفـتـه شـود, وچـنـانـچـه بـقـيه بين ورثه تقسيم شده باشد, از هريك به نسبت پس گرفته
مـى شـود,وهـمچنين است اگر كسى براى حج اجير شده وقبل از بجاآوردن حج بميرد وتركه اى
نـداشـته باشد يا داشته ولى گرفتن از آن ممكن نباشد, كه در اين صورت مانند فرض قبلى بايد از
تركه خود ميت يا ثلثش بردارند.
مساله 101
هرگاه مال قبل از اجير گرفتن در دست وصى تلف شود ودانسته نشود كه تلف در اثرسهل انگارى بوده , جايز نيست تاوان از وصى گرفته شود.
مساله 102
اگر كسى وصيت كند كه فلان مقدار مال درغير حجة الاسلام صرف شود, واحتمالبرود كه آن مقداربيشتر از ثلث است , جايز نيست تمام آن صرف شود.
احكام نيابت
مساله 103
در نايب چند چيز معتبر است : اول - بلوغ : يعنى نايب بايد بالغ باشد, پس حج بچه نابالغ به جاى ديگرى در حجة الاسلام وحجهاىواجـب ديـگـركفايت نمى كند, هرچند آن بچه مميز باشد كه خوب وبدرا تشخيص دهد, بلى بعيد
نيست كه نيابت وى در حج مستحبى با اذن ولى صحيح باشد.دوم - عقل : يعنى نايب بايد عاقل باشد, پس نيابت ديوانه از ديگرى صحيح نخواهد بود, خواه ديوانه
هـمـيـشگى ياادوارى (گاه به گاه ) باشد اگر عمل در وقت ديوانگى باشد, واما نايب شدن سفيه
عيبى ندارد.سوم - ايمان : يعنى نايب بايد مؤمن باشد يعنى علاوه برخدا وپيغمبر, دوازده امام را نيز قبول داشته
باشد.چهارم - آنكه ذمه نايب در سال نيابت مشغول به حج واجب نباشد: واين شرط صحت اجاره است نه
شرطصحت حج نايب , پس هرگاه در حالى كه حج بر خودش واجب بود واز قبل ديگرى وبه نيابت
او حج نمايد ذمه منوب عنه برى شده است , ولى نايب اجرتى را كه قرارداده شده مستحق نخواهد
بود بلكه مستحق اجرة المثل خواهد بود (اجرة المثل يعنى نرخ متعارف ).
مـسـالـه 104
وقـتـى ذمه منوب عنه فارغ وبرى ء مى شودكه احراز كند كه نايب عمل را به طورصـحـيـح بـجـا آورده ,پس نايب حتما بايد اعمال حج واحكامش را به خوبى بداند, هرچند با ارشاد
وراهنمايى ديگرى در هر عمل باشد, همچنان كه بايستى مورد وثوق واطمينان باشد,اگرچه عادل
نباشد.
مـسـالـه 105
نـايـب شـدن غـلام زر خـريد از شخص آزادعيبى ندارد, اگر آن نيابت به اذن آقاواربابش باشد.
مـسـاله 106
نيابت شخص بالغ وعاقل از بچه نابالغ مميزواز ديوانه عيبى ندارد, بلكه اگر حج برذمـه ديـوانه در حال افاقه واجب شده ودر حال ديوانگى مرده باشد, لازم وواجب است برايش اجير
بگيرند كه حج نمايد.
مـسـالـه 107
همجنس وهمانند بودن نايب ومنوب عنه لازم نيست , ونيابت مرد از زن وبالعكسصحيح است .
مـسـالـه 108
نـايب گرفتن صروره (كسى كه هنوز حج نرفته ) براى صروره وغير صروره عيبىنـدارد, خـواه نـايب يا منوب عنه مرد باشد يا زن , بلى بنابر آنچه مشهور است نايب گرقتن صروره
مـكـروه اسـت , بـخصوص در صورتى كه نايب زن ومنوب عنه مرد باشد, ويك مورد مستثنى است
وكـراهت ندارد وآن موردى است كه منوب عنه مردوزنده باشد ونتواند حجة الاسلام را بجا آورد,
در ايـن صـورت احـتياط لزومى اين است كه نايب , صروره ومردباشد, ونيز احتياط در نيابت از زن
زنده آن است كه نايب صروره باشد.
مـسـالـه 109
مـنـوب عـنـه بـايد مسلمان باشد, ونيابت ازكافر صحيح نيست , پس هرگاه كافرمستطيعى بميردووارث مسلمان باشد, واجب نيست براى او نايب بگيرد,وناصبى (كسى كه دشمن
اهـل بـيـت وائمـه باشد) مانند كافراست با اين فرق كه جايز است فرزند مؤمنش در حج به جاى او
نايب شود يعنى حج را به نيابت وعوض او انجام دهد.
مساله 110
نيابت از قبل شخص زنده در حج مستحبى عيبى ندارد, خواه مفت ومجانى باشد خواهبـه اجـاره ,وهـمـچنين در حج واجب در صورتى كه خودش معذور ازمباشرت عمل باشد چنانكه
گـذشـت , ودر غـير اين موردنيابت از زنده جايز نيست , واما نيابت از مرده در هر حال وبه هر نحو
جايز است , خواه نيابت تبرعا ومجانى باشدخواه به اجاره وخواه حج واجب باشد يامستحب .
مـسـالـه 111
نيابت در صورتى صحيح است كه منوب عنه معين ومشخص باشد به هر نحوى كهشد,ولازم نيست نامش بر زبان آورده شود همچنان كه قصدنيابت نيز لازم است .
مـسـالـه 112
همچنان كه نيابت به تبرع واجاره صحيح است , به جعاله وشرط ضمن عقد وماننداينها نيز صحيح است . جعاله اين است كه شخصى به ديگرى بگويد اگر به جاى من يا فلان كس حج
بـجـا آورى , فـلان مبلغ را به تومى دهم . شرط ضمن عقد اين است كه در ضمن عقدمعامله , مثلا
فروش منزل يا مغازه اى , شرط كند كه از قبل من يا فلان كس حج بجا بياورى .
مـساله 113
كسى را كه در ترك بعضى از اعمال حج يادر بجا نياوردن آن به طور صحيح معذورباشد, نمى توان اجير نمود, بلكه اگر چنين شخصى تبرعا به نيابت ديگرى حج نمود, اكتفا كردن به
عـمـلـش مـشكل است , بلى اگر دربجا آودرن كارهايى كه بر محرم حرام است , معذور باشد,مثل
ايـنكه مضطر به تظليل (زير سايه رفتن ) باشد, اجيرگرفتن يا نايب گرفتن چنين شخصى عيبى
ندارد.
مـسـاله 114
هرگاه نايب پيش از محرم شدن بميرد, ذمه منوب عنه فارغ وبرى نمى شود ولازموواجـب اسـت دوباره برايش نايب گرفته شود, البته در جايى كه نايب گرفتن در آن واجب است ,
وچـنانچه پس از احرام بميردكفايت از منوب عنه مى كند, هرچند مردنش قبل از دخول حرم باشد
بـنـابـر اظـهر, ودر اين مورد فرقى بين حجة الاسلام وغير آن نيست , وهمچنين فرقى نيست بين
اينكه نيابت به مزد واجرت باشد يا به تبرع ومجانى .
مـساله 115
هرگاه اجير بعد از محرم شدن بميرد, تمام اجرت را مستحق خواهد شد در صورتىكه بر تفريغ ذمه ميت اجير شده باشد, واما اگر اجير بر بجا آوردن اعمال شده باشد, اجرت مقدارى
را كـه بـجـا آورده مستحق مى شود, وچنانچه قبل از احرام بميرد چيزى مستحق نخواهد بود, بلى
اگـر مـقـدمـات عمل داخل اجاره باشد, هرمقدار از مقدمات را كه انجام داده باشد اجرت همان
مقداررا مستحق مى شود.
مـسـالـه 116
هر گاه براى حج بلدى اجير شده وراهى تعيين نشده باشد, اجير مخير است از هرراهـى كه دلش خواست برود, وچنانچه راهى تعيين شده باشد, عدول ازآن راه به راه ديگرى جايز
نـيـست , پس اگر از راه ديگرى رفته واعمال را بجا آورد, چنانچه راه تعيين شده به طورشرطيت
بـوده , اجـيـر تـمام اجرت را مستحق شده ومستاجرخيار فسخ دارد (يعنى مى تواند معامله را بهم
بـزنـد), ودرصـورت بهم زدن , اجرة المثل (مزد مانند عمل ) را به اجيرمى دهد, وچنانچه در نظر
گـرفتن آن راه به نحو جزئيت بوده (يعنى رفتن از آن راه را جزء عمل دانسته ), در اين صورت نيز
مـستاجر حق فسخ (بهم زدن معامله ) را دارد,واگر فسخ نكرد اجير اجرت مقرر را به مقدارى كه
عمل نموده مى برد ومقدار مخالفت ساقط مى شود.
مـسـاله 117
هرگاه شخصى خود را اجير از قبل ديگرى نمايد كه شخصا عمل را در سال معينىبـجا آورد, چنانچه خواسته باشد از قبل ديگرى در همان سال اجير شود,اجاره وى صحيح نخواهد
بـود, ولـى چنانچه از قبل دو نفردر دو سال مختلف يا از قبل يكى به قيد مباشرت واز قبل ديگرى
بدون قيد مباشرت در يك سال اجير شود, مانعى ندارد واجاره صحيح خواهد بود.
مـسـالـه 118
هرگاه خود را براى حج در سال معينى اجيرنمود, نمى تواند تقديم يا تاخير نمايد,ولـى چـنانچه تقديم يا تاخير نمود (يعنى در سال قبل از سال تعيين شده ياسال بعدش حج را بجا
آورد) ذمـه مـنـوب عـنه اگر ميت باشد برى مى شود واجرتى مستحق نخواهد بود, درصورتى كه
تقديم يا تاخير به رضايت مستاجرنباشد.
مساله 119
هرگاه اجير به علت جلوگيرى دشمن يا ازجهت بيمارى نتواند به حج برود واعمالرا بـجـا آورد,حـكـمـش حكم كسى است كه از قبل خود حج بنمايد,بيان حكم آن خواهد آمد, در
صورتى كه اجاره مقيد به همان سال بوده بهم مى خورد, وچنانچه مقيد نبوده حج برذمه اش باقى
مى ماند.
مـساله 120
هرگاه نايب , كارى كه موجب كفاره مى شودانجام دهد, مثلا در حال احرام زير سايهبرود يا در آيينه نگاه گند, كفاره را بايد از مال خود بدهد, خواه نيابت به اجاره ومزد باشد يا به تبرع
ومجانى باشد.
مـسـالـه 121
هـرگاه شخصى , ديگرى را به مبلغ معينى براى حج اجير گرفت وآن مبلغ كفافمـخـارج حـج را نـداد,بر مستاجر واجب نيست كمبود را تدارك كند, همچنان كه در صورت زياد
آمدن نمى تواند زيادى را پس بگيرد.
مـساله 122
هرگاه شخصى را براى حج واجب يامستحب اجير كنند, واجير حج خود را به جماعقبل ازمشعر فاسد نمايد (يعنى پس از آنكه از احرام عمره تمتع بيرون آمد وبراى حج محرم شد در
مكه يا در عرفات باهمسر خود جماع نمود) واجب است حج را به آخربرساند, واين حج براى منوب
عـنه كافى است , وبر نائب واجب است در سال بعد حج نموده ويك شتر نيز كفاره بدهد, وظاهر اين
است كه استحقاق اجرت دارد هرچنددر سال بعد با عذر يا بدون عذر حج ننمايد, واحكام ذكرشده
نسبت به متبرع نيز جارى است , مگر اينكه استحقاق اجرت ندارد.
مـسـاله 123
اجير هرچند اجرت را به عقد, مالك مى شود, ولى واجب نيست اجرت به او پرداختهشودمگر بعد از انجام عمل , البته در صورتى كه شرط تعجيل ننموده باشد, به اين معنى كه به شرط
پـيـش گرفتن اجرت اجير نشده باشد, وچنانچه به اين شرط اجير شده باشدبايد اجرت را پيش از
عـمـل به او داد, ولى ظاهر اين است كسى كه براى حج اجير مى شود, مى تواند پيش از انجام عمل
مـطـالـبه اجرت نمايد, واين به جهت اين است كه قرينه بر چنين شرطى وجود دارد, زيرا كه غالبا
اجير براى حج تا اجرت را نگيرد نمى تواند به حج رفته ويا اعمال راانجام دهد.
مساله 124
چنانچه كسى شخصا اجير شد كه حج بجاآورد, نمى تواند ديگرى را براى اين حج اجيرنمايد, مگربه اذن واجازه مستاجر.
مـسـاله 125
هرگاه شخصى را براى حج تمتع اجيرنمايد ووقت هم زياد باشد واتفاقا وقت براىحج تمتع تنگ شد واجير ا ز عمره تمتع به حج افراد عدول نمايدوحج افراد بجا آورده وسپس عمره
مـفـرده اى بـجا آورد,ذمه منوب عنه برى مى شود, ولى در صورتى كه اجاره براعمال عمره وحج
تـمـتـع بـوده اجير استحقاق اجرت رانخواهد داشت , بلى اگر اجاره بر تفريغ ذمه منوب عنه بوده
مستحق اجرت خواهد بود, مثال : مرده يا زنده اى كه شخصا عاجز از حج است وحج به گردن دارد,
شـخـصـى اجير مى شود كه اين را از گردن او بردارد, اجير هر طورحج بجا آورد حج از گردن او
برداشته مى شود واجيرمستحق اجرت خواهد بود, ولى اگر اجير شود كه حج رابه طور مخصوصى
انـجـام دهـد وتـخـلـف نـمـوده وطـور ديگرانجام داد, حج از گردن طرف برداشته شده واجير
مستحق اجرت نمى شود.
مساله 126
در حج مستحبى يك نفر مى تواند به جاى چند نفر حج نمايد, واما در حج واجب جايزنيست يك نفر به جاى دو نفر يا بيشتر حج نمايد وبايد نيابت از قبل يك نفر باشد, مگر در صورتى كه
حـج بـر دو نـفر يا بيشتر به نحو شركت واجب شده باشد, مثل اينكه دو نفر يا بيشترنذر كنند كه با
شركت يكديگر كسى را براى حج اجيرنمايند, كه در اين صورت مى توانند يك نفر را براى حج اجير
نمايند كه به جاى آنها حج نمايد.
مساله 127
بيشتر از يك نفر مى توانند در يك سال به جاى يك نفر, خواه مرده خواه زنده , خواه بهطـور تـبـرع ومجانى , خواه به اجاره , حج بجا آورند, در صورتى كه حج مستحبى باشد, وهمچنين
اسـت در حج واجب اگرمتعدد باشد, مثل اينكه بر شخصى بواسطه نذر دو حج واجب شده باشد يا
يـكى حجة الاسلام وديگرى حج نذرى باشد كه در اين صورت مى توان دو نفر را اجيرنمود, يكى را
براى يكى از اين دو واجب وديگرى رابراى واجب دوم , وهمچنين جايز است دو نفر را براى يك نفر
اجـير نمود, كه يكى حج واجب بجا آوردديگرى حج مستحبى بلكه بعيد نيست اجير نمودن دو نفر
براى يك حج واجب جايز باشد, مثل حجة الاسلام كه دو نفررا از باب احتياط اجير مى نمايد بجهت
احتمال ناقص بودن يكى از آن دو.
مـساله 128
طواف فى نفسه عمل مستحبى است پس نيابت در طواف از قبل مرده يا زنده اى كهدر مكه نباشد يادر مكه باشد وشخصا نتواند طواف نمايد جايزاست .
مساله 129
نايب پس ار فراغت از اعمال حج نيابتى ,مى تواند براى خود يا ديگرى عمره مفرده بجاآورد,همچنان كه مى تواند براى خود يا ديگرى طواف نمايد.
حج مستحبى
مـسـالـه 130
مستحب است كسى كه مى تواند حج نمايدبه حج برود, هرچند مستطيع نباشد, يا آنكه مستطيع شده وحجة الاسلام را بجا آورده , ومستحب است متمكن ,هر ساله حج را تكرار نمايد.مساله 131
هنگام خروج از مكه , مستحب است نيت بازگشت به حج نمايد.مساله 132
مستحب است انسان كسى را كه استطاعت حج رفتن ندارد, به حج بفرستد, همچنانكـه در صـورتـى كـه بـدانـد اگر براى رفتن به حج قرض نمايد مى تواند بعداقرض خود را بدهد,
مستحب است قرض نمايد, وخرج زياد نمودن در حج مستحب است .
مساله 133
مستحب است به كسى كه استطاعت حج ندارد, زكات داده شود كه با آن حج نمايد.مـسـالـه 134
هرگاه زن شوهر دار خواسته باشد حج مستحبى بجا آورد, بايد با اذن شوهر باشد,وهـمـچـنـين زنى كه در عده رجعى باشد, ولى زنى كه از شوهر خود طلاق بائن گرفته ودر عده
است يا در عده وفات است , اذن شوهر در حج وى معتبر نيست .
اقسام عمره
مساله 135
عمره مانند حج است : گاهى واجب وگاهى مستحب , وگاهى مفرده است وگاهى عمره تمتع است .مـسـالـه 136
عـمره مانند حج , بر هر مستطيعى كه داراى شرايط است واجب مى شود, وجوبشمـانـند وجوب حج , فورى است , پس كسى كه مستطيع براى عمره شدهرچند براى حج مستطيع
نباشد, واجب است عمره رابجا آورد, بلى ظاهر اين است كه بر كسى كه وظيفه اش حج تمتع باشد,
عـمـره بـه تـنـهـايـى واجـب نـيـسـت , پـس كسى كه استطاعت حج ندارد واستطاعت عمره را
داردووظيفه اش حج تمتع است , واجب نيست عمره را بجاآورد, وبنابر اين كسى كه براى حج اجير
شده , بعد ازفراغت از اعمال حج نيابى واجب نيست عمره بجا آورد,هرچند در اين هنگام استطاعت
عـمره را دارد لكن بجاآوردنش احوط است , واما كسى كه حج تمتع را بجاآورده , پس عمره مفرده
بر او واجب نيست جزما.
مـسـالـه 137
مستحب است عمره مفرده را مكررا بجاآورد, واولى اين است كه هر ماه بجا آوردهشـود, واظـهـراين است كه اگر عمره را در ماهى شروع كند, اگرچه درآخر آن ماه باشد, وعمره
ديـگـر را در مـاه بـعدى اگرچه دراول آن باشد, مانعى ندارد, ودو عمره در يك ماه نمى تواندبجا
آورد, در صـورتى كه دو عمره براى خود يا براى شخص ديگر بجا آورد, بلى اگر عمره دوم را رجاء
بـجـاآورد مـانـعى ندارد, وچنانچه خواسته باشد يك عمره براى خود ويك عمره براى ديگرى بجا
آورد, در يـك ماه جايزاست
, وهمچنين است اگر هر دو عمره براى دو شخص ديگر باشد. همچنان
كـه عـمره تمتع وعمره مفرده وبالعكس در يك ماه جايز است , يعنى اگر كسى كه عمره مفرده را
بـجا آورده , در همان ماه بخواهد عمره تمتع بجاآورد, يا عمره تمتع را بجا آورده وبه حج رفته , در
هـمـان ماه عمره مفرده بجا آورد, مانعى ندارد, ولى بجا آوردن عمره مفرده بين عمره تمتع وحج
جايز نيست .
مساله 138
همچنان كه عمره مفرده به استطاعت واجب مى شود, به نذر وعهد وقسم وغير اينهانيز واجب مى گردد.
مساله 139
عمره مفرده با عمره تمتع در اعمال شريكند, واعمال عمره تمتع خواهد آمد, وعمرهمفرده باعمره تمتع چند فرق دارد:
1 - آنكه در عمره مفرده طواف نساء واجب مى شود, ولى عمره تمتع طواف نساء ندارد.2 - آنـكـه عمره تمتع بجز در ماههاى حج (شوال وذى القعده وذى الحجة ) واقع نمى شود وصحيح
نخواهدبود, ولى عمره مفرده در تمام ماهها صحيح است , وافضل وبرتر از همه ماه رجب وبعد از آن
ماه مبارك رمضان است .3 - آنـكـه بيرون آمدن از احرام در عمره تمتع منحصر به تقصير است , ولى خروج وبيرون آمدن از
احرام در عمره مفرده گاهى به تقصير وگاهى به تراشيدن سرمى باشد.4 - آنـكه عمره تمتع وحج بايد در يك سال واقع شوندچنانكه خواهد آمد, ولى عمره مفرده چنين
نيست , وكسى كه حج افراد وعمره مفرده بر او واجب باشد, مى تواند حج را در يك سال وعمره را در
سال بعد بجا آورد.5 - آنـكـه عـمـره مفرده به جماع فاسد وباطل مى شود,وعمره تمتع چنين نيست , وكسى كه در
عـمـره مفرده قبل از فارغ شدن از سعى از روى علم وعمد جماع كند, عمره وى حتما باطل شده
وواجـب اسـت آن را بـعد از تمام كردن در ماه بعد دوباره بجا آورد به اينكه تا ماه بعد در مكه بماند
وعـمـره را اعاده كند, واما كسى كه در اثناى عمره تمتع جماع نمايد, باطل شدن عمره وى مورد
اشكال است , واظهر اين است كه باطل نخواهد شد همچنان كه خواهد آمد, گرچه احتياط آن است
كه حج را در سال آينده اعاده كند.
مـسـاله 140
احرام بستن براى عمره مفرده از مواقيتى كه براى عمره تمتع احرام بسته مى شود,واجـب اسـت , وبيان مواقيت خواهد آمد, واگر مكلف در مكه باشد وبخواهدعمره مفرده بجا آورد
جـايـز اسـت از حرم خارج شده واحرام ببندد وواجب نيست به يكى از مواقيت برود و ازآنجا محرم
شـود, وبـهـتـر ايـن اسـت كـه احـرامش از يكى ازاين سه جا باشد: حديبيه , جعرانه , تنعيم , وبيان
هريك بعدا خواهد آمد. واين سه كلمه , نام سه جاى معين دراطراف مكه است .
مساله 141
عمره مفرده بر كسى كه بخواهد وارد مكه شود, واجب است , وجايز نيست بدون احراموارد مـكـه شـود, واز حـكم وجوب احرام كسى كه مكررا بايد رفت وآمد كند, مستثنى است , مانند
هـيـزم كش وعلا ف وامثال اينها, وهمچنين كسى كه بعد از تمام نمودن اعمال حج يابعد از عمره
مـفـرده از مكه خارج شده وبيرون رفته باشد,چنين شخصى مى تواند پيش از گذشتن همان ماه
بدون احرام وارد مكه شود, وحكم كسى كه بعد از عمره تمتع وقبل از حج از مكه خارج شود خواهد
آمد.
مـسـاله 142
كسى كه عمره مفرده را در ماههاى حج بجاآورده وتا وقت حج در مكه باقى مانده ,مـى تـوانـد عمره مفرده خود را عمره تمتع قرار داده وحج را بجا آورد,وفرقى در اين حكم بين حج
واجب وحج مستحبى نيست .
اقسام حج
مساله 143
حج بر سه قسم است :1 - حج تمتع .2 - حج افراد.3 - حج قران .قـسـم اول , يـعنى حج تمتع وظيفه كسى است كه فاصله وطنش تا مسجدالحرام شانزده فرسخ يا
بيشتر از آن باشد.قسم دوم وسوم , يعنى حج افراد وحج قران وظيفه كسى است كه اهل خود مكه يا اطراف آن باشد,
به شرطى كه فاصله بين وطنش تا مسجدالحرام كمتر از شانزده فرسخ باشد.واين رساله در بيان احكام قسم اول , يعنى حج تمتع است كه محل ابتلاى غالب برادران دينى است ,
ونـظـر به اينكه گاهى بجهت ضرورت وبعضى از پيش آمدها حج تمتع تبديل به حج افراد مى شود,
ناچاريم كيفيت حج افراد رانيز بطور مختصر بيان نمائيم , وكيفيت حج قران نيز بيان خواهد شد.
مـسـاله 144
كسى كه وظيفه اش حج تمتع است , مى تواندحج افراد يا قران را استحبابا بجا آورد,هـمـچنان كه كسى كه وظيفه اش حج افراد يا قران است , مى تواند حج تمتع را استحبابا بجا آورد.وايـن مـعـنـى در حـج واجـب جـايزنيست , يعنى كسى كه حج افراد يا حج قران بر او واجب شده ,
نـمـى تـوانـد بـه جاى آن حج تمتع بجا آورد وبالعكس ,يعنى كسى كه حج تمتع بر او واجب شده ,
نـمـى تـوانـد به جاى آن حج افراد يا قران بجا آورد, وچنانچه اين افراد به جاى حج واجب خود حج
ديگرى بجا آورند, كفايت نمى كند, بلى گاهى وظيفه كسى كه بايد حج تمتع بجاآورد, عوض شده
و به حج افراد برمى گردد, چنانكه بيانش خواهد آمد.
مساله 145
كسى كه وطنش بيش از شانزده فرسخ ازمسجدالحرام دور بوده وفعلا در مكه اقامتنـمـوده ,چنانچه اقامتش بعد از استطاعت وواجب شدن حج بر اوبوده , وظيفه اش حج تمتع است ,
وامـا اگر استطاعت او پس از اقامت در مكه وبعد از داخل شدن در سال سوم باشد,وظيفه اش حج
قـران يـا افراد است , واگر استطاعتش قبل ازسال سوم باشد, حج تمتع بر او واجب مى شود, اينها
درصـورتى است كه اقامتش به قصد مجاورت باشد, يعنى مدتى در جوار خانه خدا بودن , واما اگر
به قصد توطن باشد, اين هم دو صورت دارد:
1 - از اول قـصد توطن داشته , در اين صورت وظيفه اش حج افراد يا قران است , چه آنكه وارد سال
سوم شده باشديا خير.2 - بعد از مدتى قصد توطن نموده , كه در اين صورت اگراستطاعتش قبل از توطن وپيش از وارد
شدن سال سوم باشد, وظيفه اش حج تمتع است , واگر بعد از قصد توطن باشد, وظيفه اش افراد يا
قران مى باشد چه آنكه وارد سال سوم شده باشد يا نشده باشد. وهمچنين است حكم كسى كه قصد
توطن در غير مكه داشته باشد از اماكنى كه فاصله آنها تا مسجد الحرام كمتر از شانزده فرسخ باشد.
مـسـاله 146
هرگاه در بلد خود مستطيع بوده وپس ازاستطاعت در مكه اقامت نمود, يا پس ازاقـامـت در مكه وقبل از انقلاب وبرگشتن وظيفه اش به حج افراد يا حج قران مستطيع شود, جايز
است براى او كه از ادنى الحل محرم شود, اگرچه احوط آن است كه به يكى از مواقيت رفته واز آنجا
بـراى عـمـره تـمـتـع مـحـرم شـود, واحـوط اين است كه به ميقات اهل بلد خود برود, واهل هر
بلدى ميقاتى دارند كه بيانش خواهد آمد.
حج تمتع
مـسـاله 147
حج تمتع , عبارت از دو عبادت است كه نام عبادت اول عمره ونام عبادت دوم حجاسـت , وگاهى عبادت دوم را حج تمتع مى گويند, وواجب است عمره رادر حج تمتع پيش از حج
بجا آورند.
اعمال عمره تمتع
مساله 148
در عمره تمتع پنج چيز واجب است : اول : احرام از يكى از ميقاتها, وتفصيل آنها را خواهى دانست .دوم : طواف دور خانه خدا.سوم : خواندن دو ركعت نماز طواف .چهارم : سعى (رفت وآمد) بين صفا ومروه كه نام دو جاى معين در جنب مسجدالحرام است .پـنجم : تقصير, يعنى گرفتن مقدارى از مو يا ناخن ,وهنگامى كه شخص اين اعمال پنجگانه را بجاآورد, ازاحـرام بـيـرون رفـتـه وچيزهايى كه بجهت احرام بر او حرام شده بود, حلال مى شود, بجز
تراشيدن سر, ودر آن تفصيلى است كه خواهد آمد.
مـسـالـه 149
بـر مـكلف لازم است با نزديك شدن روزنهم ذى الحجه خود را براى اعمال آمادهومهيانمايد.
اعمال حج تمتع
در حج تمتع سيزده چيز واجب است : اول : بستن احرام از مكه , به تفصيل وشرحى كه خواهدآمد.دوم : وقـوف (بودن ) در عرفات از ظهر روز نهم ذى الحجه (روز عرفه ) تا مغرب , وعرفات نام جايىاست در چهارفرسخى مكه قديم .سـوم : بـودن در مـزدلـفـه (مشعر) كه بين عرفات ومكه است ,از طلوع فجر روز عيد قربان (دهم
ذى الحجه ) تا طلوع آفتاب .چـهـارم : رمى جمره عقبه (زدن سنگريزه به آن ) در منى روز عيد قربان , ومنى تقريبا يك فرسخ تا
مكه قديم فاصله دارد.پنجم : قربانى كردن در منى روز عيد.شـشم : تراشيدن سر يا گرفتن مقدارى از مو يا ناخن درمنى , وبه اين عمل آنچه به سبب احرام بر
وى حرام شده بود, حلال مى شود, مگر زن وبوى خوش وشكار بنابراحتياط.هفتم : طواف دور خانه خدا به عنوان زيارت پس ازبازگشت به مكه .هشتم : بجا آوردن دو ركعت نماز طواف .نهم : سعى (رفت وآمد) بين صفا ومروه , وبا اين عمل بوى خوش نيز حلال مى شود.دهم : طواف نساء.يازدهم : بجا آوردن نماز طواف نساء, وبه اين عمل زن نيزحلال مى شود.دوازدهم : بيتوته (ماندن شب ) در منى شب يازدهم وشب دوازدهم , بلكه شب سيزدهم در بعضى از
صور كه بيانش مى آيد.سـيزدهم : رمى سه جمره (اولى ووسطى وعقبه ) در روزيازدهم ودوازدهم , بلكه در روز سيزدهم
نيز بنابر اظهر درصورتى كه شب سيزدهم را در منى مانده باشد.
شرايط حج تمتع
مساله 150
در حج تمتع چند چيز شرط است : اول : نـيت , كه قصدش اين باشد كه حج تمتع را بجامى آورد, پس اگر نيت حج ديگرى نمود يا درنيت ترددداشت , حجش صحيح نخواهد بود.دوم : آنـكه عمره وحج هر دو با هم در ماههاى حج (شوال وذى القعده وذى الحجه ) باشد, پس اگر يك جزء از عمره را قبل از ماه شوال بجا آورده باشد, عمره اش صحيح نخواهد بود.سـوم : آنكه عمره وحج در يك سال بجا آورده شوند, پس اگر عمره را بجا آورد وحج را به سال بعد
تاخير نمود,تمتع صحيح نخواهد بود, وفرقى نيست در اين حكم بين اينكه تا سال بعد در مكه بماند
يا آنكه به وطن خودمراجعت نموده ودوباره به مكه بيايد, همچنان كه فرقى نيست بين اينكه بعد از
عمره به تقصير از احرام بيرون آيد, يا تا سال آينده در احرام خود باقى بماند.چـهـارم : آنـكـه احرام حج در حال اختيار از خود مكه باشد,وبنا بر احتياط بايد از مكه قديم باشد,
وبهترين موضع مقام ابراهيم يا حجر اسماعيل است , وچنانچه نتواند ازخود مكه احرام ببندد, از هر
جا كه بتواند بايد محرم شود.پـنجم : آنكه مجموع اعمال عمره تمتع وحج تمتع را يك نفر انجام دهد از طرف يك نفر, پس اگر
دو نفر براى انجام حج تمتع از طرف مرده يا زنده اى اجير شوند كه يكى عمره وديگرى حج را انجام
دهد, صحيح نخواهد بود,وهمچنين اگر يك نفر حج نمايد وعمره را به جاى كسى وحج را به جاى
ديگرى انجام دهد, صحيح نخواهدبود.
مـسـاله 151
همين كه شخص اعمال عمره تمتع را بجاآورد, واجب است اعمال حج تمتع را بجاآورد وجايزنيست براى كارى غير از اعمال حج از مكه بيرون برود,مگر آنكه خروج وى براى حاجتى
بـاشد, وبيم آن نرود كه اعمال حجش فوت گردد, كه در اين صورت واجب است براى حج خود از
مـكـه احـرام حـج را بـسـتـه وبـراى كـارى كـه دارد از مكه بيرون رفته وسپس با همان احرام به
مـكـه بـرگـشـته واز مكه رهسپار عرفات گردد, وچنانچه نتواند به مكه برگردد از جاى خود به
عرفات رود.
مساله 152
همچنان كه بيرون رفتن از مكه براى كسى كه عمره تمتع بجا مى آورد پس از فراغ ازاعمال عمره تمتع جايز نيست , در اثناى عمره نيز بنابر احتياط نبايد ازمكه بيرون برود, پس هرگاه
پـيش او وارد شدن به مكه بداند كه محتاج به بيرون رفتن از مكه خواهد شد, مانندحمله دارها كه
نوعا اينطورند, مى تواند اولا به عنوان عمره مفرده محرم شده وبه مكه رفته واعمال عمره مفرده را
بـجـاآورده واز مـكـه براى كارى كه دارد بيرون رفته وپس ازانجام كار خودثانيا براى عمره تمتع
احـرام بـسـتـه وبه مكه بيايد, وگذشتن يك ماه از عمره مفرده كه اول بجا آورده معتبر نيست در
صـحـت آن عـمـره تـمتع , ونيز جايز است براى او كه عمره مفرده اى را كه انجام داده عمره تمتع
قراردهد, البته در صورتى كه به اماكن دور از مكه نرفته درحالى كه در ماه ديگر وارد مكه شود.
مـسـالـه 153
بيرون رفتن از مكه بعد از عمره يا در اثناى آن كه حرام شده , بيرون رفتن به جاىديـگـر اسـت , وامارفتن به اطراف ونواحى تابع مكه عيبى ندارد, پس كسى كه منزلش بيرون مكه
است , مى تواند در اثناء يا بعد ازفراغت از اعمال عمره به منزل خود برگردد.
مـسـالـه 154
هرگاه پس از انجام عمره بدون احرام ازمكه بيرون رفت واز ميقاتها گذشت , دوصورت دارد:
اول : آنـكـه بـازگشت به مكه پيش از گذشتن ماه انجام عمره است , كه در اين صورت لازم است
بدون احرام به مكه برگشته واز مكه احرام بسته وبسوى عرفات برود.دوم : آنـكـه بـازگشت وى به مكه پس از گذشتن ماه انجام عمره باشد, در اين صورت لارم است
عـمره را دوباره انجام دهد, وبايد براى عمره اول طواف نساء انجام دهد,لكن اگر احرام عمره دوم
را ترك كرد ضررى به صحت حج تمتعش ندارد.
مـساله 155
كسى كه وظيفه اش حج تمتع است ,نمى تواند به حج افراد يا حج قران عدول نمايد,مگر درصورتى كه پس از شروع به عمره تمتع وقتش به اندازه اى تنگ شود كه نتواند عمره را تمام
نموده وخود را به حج برساند, يعنى اگر خواسته باشد اعمال عمره را انجام دهدبيم آن برود كه به
حج نرسد, كه در اين صورت نيت خودرا به نيت حج افراد تبديل نموده وعمره را ترك وبه حج رفته
وبـعـد از حج عمره مفرده بجا آورد, وميزان در تنگى وقت كه اين امر را جايز مى كند
, بيم از دست
رفتن مقدارركن از وقوف اختيارى عرفات است . مثال : شخصى صبح روز نهم ذى الحجة وارد مكه
مـى شود ومى خواهد عمره تمتع بجا آورد وشروع مى نمايد در آن , مى بيند اگر عمره را بجا آورد تا
غـروب كه آخر وقت وقوف اختيارى عرفات است نمى تواند خود را به عرفات برساند, اين شخص به
نـيـت حـج افـراد بـه عـرفـات رفته واعمال حج رابجا آورده وپس از اعمال حج به مكه برگشته
وعمره مفرده بجا آورد.
مـساله 156
كسى كه وظيفه وى حج تمتع است ,چنانچه پيش از شروع به عمره بداند كه وقتشگنجايش اعمال عمره ودرك حج را ندارد, نمى تواند از اول به حج افراد يا قران عدول نمايد, بلكه
واجب است حج را تا سال آينده تاخير نمايد.
مـسـالـه 157
هـرگاه در سعه وقت براى عمره تمتع احرام بست وطواف وسعى خود را عمدا نازمـانـى كـه نـتـوانـد آنـهارا بجا آورده وحج را درك نمايد به تاخير انداخت , عمره وى باطل است
ونـمـى تـوانـد بـنـابـر اظـهـر بـه حـج افراد عدول نمايد, لكن احوط اين است كه عدول به افراد
نموده وعمره را به قصد اعم از حج افراد يا عمره مفرده بجاآورد.