حکمت نامه بسیج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت نامه بسیج - نسخه متنی

محمد محمّدی ری‏شهری‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام فرمود: «ما هم چيزهايى (حقايقى) داريم كه شما نداريد. پس آيا سزاوار است از شما بيزارى بجوييم؟».

گفتم: نه، قربانت گردم.

فرمود: «همچنين، نزد خدا هم حقايقى است كه نزد ما نيست. آيا مى‏پندارى خداوند، ما را به كنارى مى‏اندازد؟!».

گفتم: نه به خدا، فدايت شوم! ديگر (از آنها بيزارى نمى‏جوييم و چنين كارى)انجام نمى‏دهيم.

امام فرمود: «دوستشان بداريد و از آنان، بيزارى مجوييد؛ زيرا برخى مسلمانان، يك سهم (از ايمان)دارند و برخى دو سهم و برخى سه سهم و برخى چهار سهم و برخى پنج سهم و برخى شش سهم و برخى هفت سهم. پس نه شايسته است كه دارنده يك سهم را بر آنچه صاحب دو سهم دارد، وا دارند، و نه دارنده دو سهم را بر آنچه صاحب سه سهم دارد، و نه دارنده سه سهم را بر آنچه صاحب چهار سهم دارد، و نه دارنده چهار سهم را بر آنچه صاحب پنج سهم دارد، و نه دارنده پنج سهم را بر آنچه صاحب شش سهم دارد، و نه دارنده شش سهم را بر آنچه صاحب هفت سهم دارد.

اكنون برايت مَثَلى مى‏زنم. مردى (از مسلمانان) بود كه همسايه‏اى مسيحى داشت. او را به اسلام دعوت كرد و اسلام را در نظرش چنان جلوه داد تا وى پذيرفت. نزديك سحر، نزد تازه مسلمان رفت و در زد. گفت: كيست؟ گفت: منم، فلانى. گفت: چه كار دارى؟ گفت: وضو بساز و جامه‏هايت را در بر كن و همراه ما براى نماز بيا.

تازه مسلمان، وضو ساخت و جامه‏هايش را در بر كرد و همراه او (به سوى مسجد)روان شد. نماز بسيارى خواندند، سپس نماز صبح را نيز خواندند و صبر كردند تا روز بر دميد.

/ 279