توصيف در تركيبهاي اضافي قرآن ولغزشهاي برخي از مترجمان
حميد آريان درآمدقرآن مجيد به عنوان وحينامه بيبديل خداوندي و اساسيترين سند اسلام، از ديرباز همواره مورد اهتمام و در كانون تفكر و توجه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غير مسلمانان بوده است. حاصل و ثمره اين توجهات و انديشهورزيها، ميراثي عظيم از آثار گرانسنگ علمي است كه در قالب مكتوبات تفسيري، علوم قرآني و بالاخص ترجمههاي گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ ديني و اسلامي عرضه شده است.اقبال مترجمان ايراني در برگردان اين كتاب مقدس به زبان فارسي، سابقهاي طولاني در فرهنگ اسلامي ـ ايراني ما دارد. گرچه تلاشهاي پيشينيان در اين راستا ارجمند و مغتنم است، اما اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه رويكرد قرآنپژوهان اين ديار به اصل ترجمه قرآن كريم، و هم مباحث پيشيني و پيراموني آن، در دو دهه گذشته تطوري چشمگير و پيشرفتي تحسينبرانگيز داشته است.براي فربهتر شدن و غنامندي هر چه بيشتر پژوهشهاي قرآني در مقوله ترجمه، نقد و بررسي عالمانه و منصفانه آثار مترجمان امري بايسته و لازم به نظر ميرسد. به زعم اين قلم اكنون «بايستگي ترجمه قرآن» مقولهاي قريب به بداهت و بينياز از استدلال است، اما براي رسيدن به «ترجمهاي شايسته» از قرآن، و نيز تبيين ويژگيها و سازوكارهاي تحقق آن، راهي نسبتا طولاني در پيش است كه اهتمام بيوقفه، تأملات محققانه و نكتهسنجيهاي دقيق اهل نظر و قرآن پژوهان را بيش از پيش ميطلبد.اين نوشتار به نوبه خود گامي كوچك و ناچيز در همين راستاست. در اين مقاله برخي از ترجمههاي قرآن در باب «توصيف كلمههاي مضاف يا مضافٌ اليه و برخي الگوهاي مشابه ديگر» مورد بررسي قرار گرفتهاند. براي دستيابي به تمام موارد و مصاديق باب مذكور، كل قرآن مورد تفحص و جست و جو قرار گرفت و از آن ميان مواردي كه لغزش در ترجمه آنها محتمل بود، برگزيده شد. سپس ترجمه هر يك از عبارتهاي انتخابي در دوازده برگردان قديم و جديد از قرآن مورد تأمل، تدقيق و تطبيق واقع شد و در نهايت، حاصل تحقيق و ارزيابي، ذيل سه عنوان: «توصيف مضاف»، «توصيف مضافٌ اليه» و «توصيف اسم بعد از جار و مجرور» و پنج الگوي ساختاري تنظيم گرديد.سير نوشتار بدين گونه است كه در هر مورد، ابتدا، عبارت مورد نظر از آيه، و در ذيل آن ترجمههاي ناقص و نارسا و يا نادرست ذكر ميشود. در مرحله بعد به طور مختصر و اجمال، ناموجه بودن و كاستي اين گونه ترجمهها تحليل و تبيين ميگردد و سرانجام نمونههايي از ترجمههاي بهتر و رساتر ارائه ميشود.قبل از ورود در اصل مقاله تذكار چند نكته لازم مينمايد:1. اين مقاله تنها متكفل آن دسته از صفاتي است كه به صورت مفرد آمدهاند. بنابراين جملههاي وصفيه خارج از حيطه بررسي ماست.2. گزينش ترجمههاي دوازدهگانهاي كه در اين مقاله از آنها ياد خواهد شد، بيشتر ذوقي بوده و معيار خاصي نداشته است. البته نكاتي چون تفاوت نوع ترجمه (لفظي يا مفهومي) و نيز سابقه تاريخي آن، يا شهرت و رواج يك ترجمه (الهي قمشهاي) و يا اعتبار فني مترجم (آيتي، فولادوند، خرمشاهي) چندان از نظر دور نبوده است.3. هنگام نقل ترجمهها، تنها به آوردن محل شاهد اكتفا ميشود و ممكن است يك جمله يا عبارت به طور كامل آورده نشود.4. در مقام بررسي، به تمامي ترجمههايي كه ناقص، نارسا و يا نادرست به نظر ميرسند اشاره ميشود، اما از ميان ترجمههاي بهتر و درست فقط به ذكر چند نمونه بسنده ميشود و لزوما تمامي موارد آورده نميشود.