توصیف در ترکیبهای اضافی قرآن و لغزشهای برخی از مترجمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توصیف در ترکیبهای اضافی قرآن و لغزشهای برخی از مترجمان - نسخه متنی

حمید آریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجمه‏هاي ناقص: يك روز آب خوردن حق او باشد و يك روز حق شما (آيتي)؛ آب نهر را روزي ناقه بنوشد و روزي شما بنوشيد (قمشه‏اي)؛ و شما را يك روز آبشخور دانسته شده است (ميبدي)؛ روزي براي شما (نوشيدن) معين مي‏شود (پورجوادي).

بررسي: در ترجمه آيتي و قمشه‏اي، وصف «معلوم» منعكس نشده است. ترجمه ميبدي ابهام دارد؛ اگر «آبشخورِ دانسته شده» به صورت اضافه وصفي خوانده شود، ترجمه نادرست خواهد بود، زيرا صفت براي «شرب» مي‏شود، و اگر به قطع اضافه خوانده شود توصيف «يوم» به «معلوم» در ترجمه منعكس نشده است. ترجمه پورجوادي نيز كاملاً آزاد است و وصف «معلوم» به صورت وصفي در آن انعكاس نيافته است.

ترجمه‏هاي بهتر: و براي شما سهم روز معيني است (مكارم)؛ و براي شماست آبشخور روزي دانسته (معزي)؛ شما راست آب خورش روزي معين (مصباح‏زاده).

30 فأخذَتْهُم صَاعِقهُ العَذَابِ الْهُونِ (فصلت / 17)

ترجمه‏هاي نادرست: در ترجمه ميبدي آمده است: پس آنها را بانگ عذاب، به سبب كاري كه مي‏كردند، با خواري فرا گرفت.

بررسي: «الهون» كه صفت براي «العذاب» است، در ترجمه فوق به صورت قيدي منعكس شده است.

نمونه ترجمه‏هاي درست: صاعقه عذاب خوار كننده آنها را فرو گرفت (آيتي)؛ صاعقه عذاب رسواگر آنها را فروگرفت (خرمشاهي)؛ صاعقه عذاب خواركننده‏اي آنها را در ميان گرفت (پورجوادي).

31 من عذاب يومٍ اليمٍ (زخرف / 65)

ترجمه‏هاي نادرست: از عذاب دردآور روز قيامت (آيتي)؛ از عذاب دردناك روز قيامت (قمشه‏اي).

بررسي: در اين دو ترجمه، «اليم» صفت براي «عذاب» گرفته شده، در حالي كه صفت براي «يومٍ» است. ساير ترجمه‏ها بي‏اشكال است.

نمونه ترجمه‏هاي درست: از عذاب روز دردناك (مكارم، پورجوادي، فولادوند، نسخه قرن ششم، معزي)؛ از عذاب روزي پردرد (مصباح‏زاده)؛ از شكنجه روزي دردناك (امامي)؛ از عذاب روزي سهمگين (خرمشاهي).

32 ريحا صرصرا في يومِ نحسٍ مستمرٍ (قمر / 19)

ترجمه‏هاي نادرست: در روز شومي، به طور مداوم (فولادوند)؛ در روز پايدار نحسي (قمشه‏اي)؛ در روزي نحس و طولاني (آيتي)؛ در روزي شوم و ديرپاي (امامي)؛ در روز شومي استمرار دارنده (مصباح‏زاده)؛ در يك روز شوم طولاني (پورجوادي)؛ در يك روز شوم مستمر (مكارم).

بررسي: در ترجمه فولادوند كلمه «مستمر» به صورت قيد منعكس شده، نه وصف براي «نحسٍ»، و در ترجمه قمشه‏اي، آيتي، امامي، پورجوادي، مكارم و مصباح زاده، صفت براي «يوم» گرفته شده است؛ در حالي كه صفت «نحسٍ» است.

نمونه ترجمه‏هاي بهتر: در روزي شومِ دنباله دار (خرمشاهي)؛ در روزي پيوسته شوم (مجتبوي)؛ در روزي شوم پيوسته (معزي)؛ اندر روزي شوم روان (نسخه قرن ششم)؛ در روزي شوم برجاي (ميبدي).

33 كَأَنَّهُم أَعْجَازُ نخلٍ منقعرٍ (قمر / 20)

ترجمه‏هاي نادرست: همانند ريشه‏هاي از جا كنده نخل (آيتي)؛ «چنانكه ساق درخت خرما از ريشه افكنند» (قمشه‏اي).

بررسي: در دو ترجمه فوق، «منقعر» كه صفت «نخل» است، به عنوان صفت براي «اعجاز» آورده شده است.

برخي ترجمه‏ها هم مبهم‏اند (به علت مشكل تحت اللفظي بودن) مانند: «گويا ايشان تنه‏هاي درخت خرما بودند بركنده شده» (مصباح‏زاده)؛ گويي كه آنها بنهاي درخت خرمايند كه بر زمين افتاده‏اند (ميبدي)؛ چنانكه گفتي كه ايشان بنه خرمايند بركنده از بيخ (نسخه قرن ششم). و برخي ناقص‏اند: گويي كه ايشان خرما بنان ريشه كن شده‏اند (خرمشاهي)؛ گويي كه آنها خرما بُنهايي بودند از بيخ بركنده شده (مجتبوي)؛ تو گويي خرما بُنان كنده‏اند (امامي). در اين ترجمه «خرما بُن» در ترجمه «اعجاز نخل» آمده است. اما مطابق فرهنگ‏هاي معتبر فارسي «خرما بُن» به معني «نخل» يا «درخت خرما» است. بر اين اساس برگردان «اعجاز» در اين ترجمه‏ها منعكس نشده است.23

اما ترجمه‏هاي درست و بهتر: همچون تنه‏هاي درخت نخل ريشه كن شده (مكارم)؛ گويي تنه‏هاي نخلي بودند كه ريشه كن شده بودند (فولادوند)؛ چونان تنه‏هاي نخل از ريشه درآمده (پورجوادي)؛ گوئيا آنانند بنهاي نخل از ريشه درآمده (معزي).

34 كأنّهم اعجازُ نخلٍ خاويةٍ (حاقه / 7)

ترجمه‏هاي نادرست: آن قوم همچون تنه‏هاي پوسيده و توخالي درختان نخل ... (مكارم)؛ گويي تنه‏هاي پوسيده و افكنده درختان خرمايند (مجتبوي)؛ چونان تنه‏هاي پوسيده خرما مي‏ديدي كه افتاده‏اند (آيتي)؛ همچون تنه پوسيده توخالي درختان خرما بر زمين افتاده‏اند (پورجوادي)؛ گويي شاخه نخل خشكي بودند و به خاك در افتادند (قمشه‏اي).

/ 16