بیشترلیست موضوعات توصيف در تركيبهاي اضافي قرآن ولغزشهاي برخي از مترجمان 1. توصيف مضاف نمونه ترجمههاي درست: 2. توصيف اسم 3. توصيفِ مضافٌ اليه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ترجمههاي ناقص: يك روز آب خوردن حق او باشد و يك روز حق شما (آيتي)؛ آب نهر را روزي ناقه بنوشد و روزي شما بنوشيد (قمشهاي)؛ و شما را يك روز آبشخور دانسته شده است (ميبدي)؛ روزي براي شما (نوشيدن) معين ميشود (پورجوادي).بررسي: در ترجمه آيتي و قمشهاي، وصف «معلوم» منعكس نشده است. ترجمه ميبدي ابهام دارد؛ اگر «آبشخورِ دانسته شده» به صورت اضافه وصفي خوانده شود، ترجمه نادرست خواهد بود، زيرا صفت براي «شرب» ميشود، و اگر به قطع اضافه خوانده شود توصيف «يوم» به «معلوم» در ترجمه منعكس نشده است. ترجمه پورجوادي نيز كاملاً آزاد است و وصف «معلوم» به صورت وصفي در آن انعكاس نيافته است.ترجمههاي بهتر: و براي شما سهم روز معيني است (مكارم)؛ و براي شماست آبشخور روزي دانسته (معزي)؛ شما راست آب خورش روزي معين (مصباحزاده).30 فأخذَتْهُم صَاعِقهُ العَذَابِ الْهُونِ (فصلت / 17)ترجمههاي نادرست: در ترجمه ميبدي آمده است: پس آنها را بانگ عذاب، به سبب كاري كه ميكردند، با خواري فرا گرفت.بررسي: «الهون» كه صفت براي «العذاب» است، در ترجمه فوق به صورت قيدي منعكس شده است.نمونه ترجمههاي درست: صاعقه عذاب خوار كننده آنها را فرو گرفت (آيتي)؛ صاعقه عذاب رسواگر آنها را فروگرفت (خرمشاهي)؛ صاعقه عذاب خواركنندهاي آنها را در ميان گرفت (پورجوادي).31 من عذاب يومٍ اليمٍ (زخرف / 65)ترجمههاي نادرست: از عذاب دردآور روز قيامت (آيتي)؛ از عذاب دردناك روز قيامت (قمشهاي).بررسي: در اين دو ترجمه، «اليم» صفت براي «عذاب» گرفته شده، در حالي كه صفت براي «يومٍ» است. ساير ترجمهها بياشكال است.نمونه ترجمههاي درست: از عذاب روز دردناك (مكارم، پورجوادي، فولادوند، نسخه قرن ششم، معزي)؛ از عذاب روزي پردرد (مصباحزاده)؛ از شكنجه روزي دردناك (امامي)؛ از عذاب روزي سهمگين (خرمشاهي).32 ريحا صرصرا في يومِ نحسٍ مستمرٍ (قمر / 19)ترجمههاي نادرست: در روز شومي، به طور مداوم (فولادوند)؛ در روز پايدار نحسي (قمشهاي)؛ در روزي نحس و طولاني (آيتي)؛ در روزي شوم و ديرپاي (امامي)؛ در روز شومي استمرار دارنده (مصباحزاده)؛ در يك روز شوم طولاني (پورجوادي)؛ در يك روز شوم مستمر (مكارم).بررسي: در ترجمه فولادوند كلمه «مستمر» به صورت قيد منعكس شده، نه وصف براي «نحسٍ»، و در ترجمه قمشهاي، آيتي، امامي، پورجوادي، مكارم و مصباح زاده، صفت براي «يوم» گرفته شده است؛ در حالي كه صفت «نحسٍ» است.نمونه ترجمههاي بهتر: در روزي شومِ دنباله دار (خرمشاهي)؛ در روزي پيوسته شوم (مجتبوي)؛ در روزي شوم پيوسته (معزي)؛ اندر روزي شوم روان (نسخه قرن ششم)؛ در روزي شوم برجاي (ميبدي).33 كَأَنَّهُم أَعْجَازُ نخلٍ منقعرٍ (قمر / 20)ترجمههاي نادرست: همانند ريشههاي از جا كنده نخل (آيتي)؛ «چنانكه ساق درخت خرما از ريشه افكنند» (قمشهاي).بررسي: در دو ترجمه فوق، «منقعر» كه صفت «نخل» است، به عنوان صفت براي «اعجاز» آورده شده است.برخي ترجمهها هم مبهماند (به علت مشكل تحت اللفظي بودن) مانند: «گويا ايشان تنههاي درخت خرما بودند بركنده شده» (مصباحزاده)؛ گويي كه آنها بنهاي درخت خرمايند كه بر زمين افتادهاند (ميبدي)؛ چنانكه گفتي كه ايشان بنه خرمايند بركنده از بيخ (نسخه قرن ششم). و برخي ناقصاند: گويي كه ايشان خرما بنان ريشه كن شدهاند (خرمشاهي)؛ گويي كه آنها خرما بُنهايي بودند از بيخ بركنده شده (مجتبوي)؛ تو گويي خرما بُنان كندهاند (امامي). در اين ترجمه «خرما بُن» در ترجمه «اعجاز نخل» آمده است. اما مطابق فرهنگهاي معتبر فارسي «خرما بُن» به معني «نخل» يا «درخت خرما» است. بر اين اساس برگردان «اعجاز» در اين ترجمهها منعكس نشده است.23اما ترجمههاي درست و بهتر: همچون تنههاي درخت نخل ريشه كن شده (مكارم)؛ گويي تنههاي نخلي بودند كه ريشه كن شده بودند (فولادوند)؛ چونان تنههاي نخل از ريشه درآمده (پورجوادي)؛ گوئيا آنانند بنهاي نخل از ريشه درآمده (معزي).34 كأنّهم اعجازُ نخلٍ خاويةٍ (حاقه / 7)ترجمههاي نادرست: آن قوم همچون تنههاي پوسيده و توخالي درختان نخل ... (مكارم)؛ گويي تنههاي پوسيده و افكنده درختان خرمايند (مجتبوي)؛ چونان تنههاي پوسيده خرما ميديدي كه افتادهاند (آيتي)؛ همچون تنه پوسيده توخالي درختان خرما بر زمين افتادهاند (پورجوادي)؛ گويي شاخه نخل خشكي بودند و به خاك در افتادند (قمشهاي).