پيامبر و شاعران
ادعاي شاعري پيامبر هم از سوي منکران قريشي ايشان و هم از سوي مستشرقان عصر حاضر مطرح شده است . « شاعران، در ميان اعراب، عالمان، مورخان و روشنفکران جامعه محسوب مي شدند. اين سخن درستي است که شعردفتر عرب است دفتري که تمام انديشه ها، عقليات و حکمت و فرهنگ و دانش عرب در آن انعکاس دارد.» (4)شاعران در ميان اعراب جايگاه فرهنگي ويژه اي داشتند و مجبور بودند تمامي اطلاعات ممکن و لازم را گردآوري کنند، تا به هنگام ضرورت آنها را در خدمت شعر خود درآورند و به عنوان سلاحي براي دفاع از قبيله خويش مورد استفاده قرار دهند. عرب جاهلي به هنگام جنگ بر هرچيزي که مي توانست با قبيله رقيب مباهات مي کرد و در اين ميان که شعر به سلاح خيال پردازي و غلو مجهز است مي توانست در مفاخره و گردن فرازي بسيار به کار اعراب آيد .« اگر قرار بود پيامبر اسلام، دستمايه هايي براي اعتلاي دانش و آگاهي خويش جستجو کند طبعاً بايد با همين شاعران که دانشمندان جامعه حجاز بودند، مربوط مي شد و در جمع ايشان رفت و آمد مي کرد و همانند ايشان با اين دفتر عرب پيوستگي مي داشت، اما نه تنها هيچ سند تاريخي از رابطه پيامبر اسلام با شاعران در دست نيست، بلکه گزارش هايي در دست داريم که خلاف اين ادعا را نيز آشکار مي سازد » (5) طبري (تاريخ نگار معتبر اسلام در سده )از پيامبر اکرم نقل مي کند که ايشان شعر را دوست نمي داشتند . علاوه بر اين پيامبر اکرم برخلاف اعراب که شعرشناس بودند يا اشعاري را از حفظ داشتند هيچگاه « شناخت دقيقي از قالب هاي شعري نداشتند » (6) و قرآن کريم به حق در اين باره مي فرمايد : «و ما علّمناه الشّعر و ما ينبغي له».( سوره يس آيه 69)