در قلمرو تدوين مغازى و سيرهنويسى، عدهاى به اين مهم پرداختهاند. بيشتر آنها از معروفترين فرزندان صحابهاند كه به اين كار دستيازيدهاند. در ذيل، به برخى از آنها اشاره مىشود: 1- ابانبن عثمانبن عفان: او در راس كسانى قرار دارد كه به سيرهنويسى اقدام كردهاند.ابان بن عثمان (ف. 95 يا 105 ه) معروفترين كسى است كه در مرحله انتقال حديثنويسى به مغازى و سيرهنويسى قرار گرفتهاست; زيرا او ابتدا كار خود را از حديثنويسى شروع كرد كه سرانجام منجر به سيرهنويسى شد. پس از او، ابن سعد در شمار محدثان طبقه اول از تابعين مدينه قرار دارد. او نيز به مغازى و سيرهنويسى اهميت فراوان داده ولى به نظر مورخان، بيشتر «محدث» است تا چيز ديگر. (4) 2- عروةبن زبير: او (ف. 94 ه) اولين سيرهنويس معروف است و در بين مؤلفان مغازى و سيرهنويسى شخصيتبارزى مىباشد. سيرهنويسى به او منسوب است. گرچه ما امروز كتاب عروةبن زبير را در دست نداريم، اما مجموعه كتابهاى ابن اسحق، واقدى و طبرى، همگى از نوشتههاى ابن زبير استفاده كردهاند. اين نشان مىدهد كه تاليف عروةبن زبير اصلىترين و قديمىترين متنى است كه درباره مغازى و سيره نوشته شده است. جالب اينكه عروةبن زبير در تاليف كتاب خود، تنها به نقل غزوات و جنگهاى پيامبر نپرداخته، بلكه وسيعتر و شاملتر از آن، در مورد نحوه زندگى، نزول وحى و ديگر تفاصيل زندگانى پيامبر اسلام(ص) نيز مطالبى آورده كه خود مرحلهاى از تدوين تاريخ اسلامى و حد وسط بين مغازىنويسى (نقطه آغازين تاريخ اسلامى) و مرحله تاريخنويسى اسلامى است; زيرا عروةبن زبير علاوه بر سيره و حيات پيامبر(ص)، از اوضاع دوران خلافت راشده، از قبيل جنگ قادسيه و يرموك، نيز سخن به ميان آورده است. (5) 3- محمدبن شهاب زهرى: پس از ابان بن عثمان و عروة بن زبير، محمدبن شهاب زهرى (51 - 124 ه) به اين كار اهتمام ورزيد. او اصلا از قبيله قريش بود و در مدينه تولد يافت، اهتمام فراوانى به حديث داشت و در ميان احاديث، به روايتهاى مغازى به صورت عام، اهميتبيشترى مىداد. زهرى در تدوين مغازى، در واقع، از سيرهنويسى پيامبر(ص) آغاز كرده است. او در سيرهنويسى بسيار گسترده و وسيع بحث نموده و فترت جاهليت و دوران پيش از اسلام تا ظهور حضرت محمد(ص)، دوران مكه و هجرت به مدينه، مغازى، فتوح، نمايندگان سياسى، خود عرب و ديگر فعاليتها و حوادث مهم تاريخ صدر اسلام را بازگو مىكند. او در نقل همه اين حوادث، تسلسل تاريخى، تاريخ حوادث و اسناد روايات را نيز يادآورى مىنمايد. وى علاوه بر تاريخ حيات پيامبر(ص)، حوادث پس از وفات، انتخاب ابوبكر، شوراى عمر، فتنه عثمان و انتخاب حضرت على(ع) را نيز به تفصيل ذكر مىكند. محمد بن شهاب زهرى از نسابان معروف و شخصيتهاى ممتازى است كه در اين رشته تاليف داشته. كتاب نسب قريش مصعب زبيرى عمده مطالب خود را از محمدبن شهاب زهرى اقتباس كرده است. 4- محمدبن اسحاق: پس از چند نفر از محدثانى كه تقريبا در تدوين تاريخ اسلام نقشى داشتهاند، نوبتبه محمدبن اسحق (151ه.) مىرسد. او بزرگترين و اصيلترين مورخ اسلام است و امروزه تاريخ او (سيرة الرسول) در دسترس ما قرار دارد. باسى و رعايتسياست آنها، از ذكر فضايل و مناقب اميرالمؤمنين(ع)، كه ابن اسحق مفصلا از آنها ياد مىكند، خوددارى نموده و آن قسمت را حذف كرده و گويى به نوعى تعصب ضد شيعى آلوده ساخته است. در آخرين سير مطالعه سيرهنويسى، ضرورت دارد كه از دو دانشمند ديگر نيز، كه مانند محمد بن اسحق در مغازى و سيرهنويسى شهرت فراوان دارند، نام ببريم: 5- محمد بن عمر الواقدى: او صاحب كتاب المغازى است كه درباره غزوات و سراياى پيامبر(ص) در خلال دوران حكومت مدينه و بر حسب تسلسل زمانى و تاريخى بحث مىكند. واقدى (130 -207 ه.) در اسناد و تحقيق تاريخ حوادث دقت وافرى داشت; از اين نظر نيز، معلومات بسيارى نسبتبه هر حادثه، به خواننده ارائه مىدهد. واقدى مورخ و محققى است كه مىتوان گفتبه طور علمى و عينى، بحث مىكند، موضع جغرافيايى جنگها را به عينه مشاهده كرده است و دقيقا محل وقوع آنها را تعيين مىكند. با اينكه واقدى گرايش علوى و شيعى دارد ولى بىطرفانه و غير متعصبانه بحث مىكند. (8)