8- محمدبن جرير طبرى(متوفاى 310 ه): صاحب تاريخ معروف تاريخ الرسل و الملوك، بزرگترين و معروفترين تاريخنويس اسلامى مىباشد كه تاريخ خود را به سبك تاريخ عمومى، از آغاز خلقت تا زمان خود، به تفصيل نوشته است. شهرت طبرى بىدليل نيست; محصول تلاش گستردهاى است كه به طور خستگىناپذير، در راه تحصيل علم و سفرهاى علمى انجام داده. شايد او محصول فرهنگ عصر خود مىباشد كه دوران رشد و نضج علوم گوناگون اسلامى، زمينه را براى رشد و تربيت طبرى فراهم ساخت. علاوه بر آن، طبرى در خانوادهاى علمى تربيتيافته و پدر او از رجال علم و دين بوده است. وجود مكنت مالى و ثروت فراوان او و فراغتبال و فراهم آمدن اطمينان خاطر در تحصيل و جمعآورى علوم نيز عامل مهمى بوده كه در رشد او تاثير داشته است. او در دوازده سالگى، شهر خود آمل (طبرستان) را براى تحصيل علم و دانش ترك گفته و به شهرستان رى، بغداد، كوفه، بصره، شام، مصر و ديگر شهرها مسافرت كرده و در طول اين سفرها، به حديث، فقه و تاريخ دستيافته است. او پس از يك سفر طولانى، در بغداد رحل اقامت افكنده، در حالىكه دريايى از علوم اسلامى، فقه، حديث، تفسير و تاريخ، با خود داشته است. از آنجا كه طبرى در تفسير و فقه يد طولايى داشته، با اينكه خود در آغاز پيرو مذهب شافعى بوده، ولى بعدها به دليل احاطه علمىاش، با او مخالفت كرده و خود مذهب فقهى خاصى به نام «جريريه» به وجود آورده است. از اين جهت، او تاليف تاريخ خود را به سبك حديث و فقه با ذكر اسناد و روايات شروع كرده است. شايد عاملى كه سبب شده او كتاب تاريخىاش را به اين سبك بنويسد اين باشد كه املاى كتاب خود در تاريخ را پس از املاى كتابش در تفسير كبير القا كرده است. اين نكتهاى است كه مؤلف تاريخ بغداد، خطيب تبريزى، به آن اشاره نموده. (15) طبرى در تحرير تاريخ همانند يك مورخ زبردست، تاريخ جهان را با اقتباس از تورات، از نقطه آغاز آفرينش شروع مىكند و سپس حوادث تاريخ انبيا و پادشاهان را بر حسب گفته تورات به تفصيل نقل مىنمايد. او شرح مفصلى از تاريخ پادشاهان ايران را ذكر مىكند. در بخش «تاريخ اسلامى»، او حوادث را بر حسب سالهاى اتفاق آنها، از آغاز بعثت تا سال 302 به تفصيل نقل مىنمايد و حوادث هر سال را در طول ايام آن سال مىآورد. از امتيازات تاريخ طبرى اين است كه علاوه بر نقل اخبار و حوادث تاريخى، موضوعات ديگرى را كه حتى در ظاهر، چندان ارتباطى با تاريخ ندارند، مانند حديث، تفسير، لغت، ادبيات، سيره، مغازى، تراجم و رجال، ذكر مىكند و از مجموعه اين مواد علمى، به طرزى جالب، معجونى از معلومات به خواننده خود ارائه مىدهد، بدون آنكه از موضوع اصلى كتاب، يعنى تاريخ (نقل حوادث)، خارج شود.