منابع تاريخ طبرى - منابع تاریخ اسلام در عصر پیامبر (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منابع تاریخ اسلام در عصر پیامبر (ص) - نسخه متنی

سید محمد ثقفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منابع تاريخ طبرى

منابع تاريخ طبرى بيشتر از معروفترين ناقلان اخبار مى‏باشد. او اخبار گذشتگان تا زمان خود را نقل كرده است; مثلا، او اخبار عرب پيش از اسلام و دوران جاهليت را از عبيد بن شريه، محمد بن كعب القرظى و وهب بن منبه نقل مى‏كند. اخبار پادشاهان ايران و تاريخ عجم را از كتابهاى ترجمه شده پهلوى و تاريخ دوره ساسانيان مى‏آورد. سرگذشت پيامبر(ص) و سيره آن حضرت را از ابان بن عثمان و ابن اسحق و ديگر سيره‏نويسان گرفته است. اخبار فتوحات اسلامى را از سيف بن عمر نقل مى‏نمايد. اخبار جمل و صفين را از ابى‏مخنف و مدائنى دريافت داشته است. اخبار حكومت‏بنى‏اميه را از عوانة‏بن الحكم اقتباس كرده و بالاخره، نقل حوادث دوران بنى عباس را از كتابهاى احمدبن ابى خثيمه و ديگران گرفته است.

طبرى تاريخ را نيز مانند حديث نقل مى‏كند و تمامى حوداث را با ذكر سند روايت، راوى و كتاب آن مى‏آورد و اگر مصدر و منبع او كتاب باشد اسم كتاب و مؤلف را نيز ذكر مى‏كند، بدون آنكه در ذكر اين اخبار و روايات اظهار نظرى بنمايد و نقد و تصحيحى به عمل آورد. از اين جهت، او مورد انتقاد محققان و دانشمندان قرار گرفته است; اظهار نظر نكردن در روايات گوناگون و احيانا متناقض در شان دانشمندان و مورخان صاحب نظر نيست. نقل اخبار، بدون تعيين صحيح و سقيم و خفيف و معتبر از آنها، عيب بسيار بزرگ علمى است كه در شان دانشمندى چون طبرى نمى‏باشد. او حتى گاهى به مورخان دروغپرداز و جعالى همچون وهب بن منبه يا سيف‏بن‏عمر اعتماد كرده و در نتيجه، روايات چنين افراد معلوم‏الحالى،كه‏بيشترين‏افسانه‏ها، خرافات و اسرائيليات را ذكر كرده‏اند، كتاب او را از ارائه واقعيات و احداث تاريخ صحيح و قضاوت درباره آن محروم ساخته است.

اين آفتى بوده كه در تدوين علم تاريخ، دامن بسيارى از مورخان صدر اسلامى را آلوده ساخته است. ابن‏خلدون اين نقطه ظريف علمى را بازگو مى‏كند و طبرى و مسعودى را از اين نظر مورد انتقاد قرار مى‏دهد. (16) چنين غفلتى در تدوين علم تاريخ منحصر به طبرى نبوده، بلكه حتى مؤلفان و مورخان بعدى تاريخ اسلامى مانند ابن اثير (در الكامل فى‏التاريخ) و ديگران نيز بدان دچار شده‏اند.


1- ابن‏واضح يعقوبى، تاريخ يعقوبى، ج‏2، ص‏16، دارصادر، بيروت، 1970

2- عبدالعزيز الدورى، بحث فى نشاة علم التاريخ عند العرب، المطبعة الكاثوليكية، 1960، ص‏19

3- يعقوبى، همان، ص 22

4- ابن سعد، طبقات، بيروت، 1970، ج 5، صفحه 151به‏بعد

5- تفصيل اين روايتها را بايد در تاريخ طبرى، در نقل اين قسمت از تاريخ اسلام، كه اسم «عروه‏» را ذكر مى‏كند، پيگيرى كرد.

6- سيد حسن‏صدر، تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام، مكتبة النشر و الطباعة العراقيه، ص‏233

7- محمدبن اسحق، سيرة رسول الله، مقدمه دكتر اصغر مهدى، ص‏73

8- ابن‏النديم، الفهرست، مطبعة الاستقامة، قاهره، 1960، ص 160

9- مقدمه سيره ابن هشام، مطبعة المصطفى البنانى، الجلى،1939، ص‏26

10- ابن‏النديم، همان، ص 158

11- ر. ك. به: عبدالعزيز الدورى، همان

12- يعقوبى، همان، ص‏127

13- همان، ج‏1، ص 158

14- همان، ج‏2، ص 5-6

15- خطيب تبريزى، تاريخ بغداد، ج 2، ص‏163

16- ابن خلدون، مقدمه، ص‏6






/ 8