ظهور مورخان بزرگ اسلامى - منابع تاریخ اسلام در عصر پیامبر (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منابع تاریخ اسلام در عصر پیامبر (ص) - نسخه متنی

سید محمد ثقفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظهور مورخان بزرگ اسلامى

اواخر قرن سوم هجرى دوره ظهور مورخان بزرگ اسلامى مى‏باشد كه كتابهاى آنها فصل جديدى در تدوين تاريخ اسلامى است:

- احمد بن يحيى بلاذرى(ف.279 ه.): از علماى نيمه دوم قرن سوم هجرى است كه پيشرفت جديدى در تدوين تاريخ اسلامى به وجود آورده است. بلاذرى دو كتاب مهم در تاريخ دارد: فتوح البلدان و انساب الاشراف. كتاب اول بلاذرى از تاريخ فتوحات اسلامى سخن مى‏گويد و به طور مفصل، از اخبار فتح شهرها و پيروزيهاى ارتش اسلام گزارش مى‏دهد. او در كتاب تاريخ خود و در نقل، نقد و تمييز روايات، از روشى علمى و دقتى كامل استفاده كرده و مانند مورخى ناقد نه جمع‏آورى كننده روايات عمل نموده است.

جالب اينكه او در كنار اخبار فتح، كليه قوانين و قواعد اسلامى را، كه فاتحان مسلمان در فتح شهرها رعايت كرده‏اند و قواعد فقه را، كه مردم در استفاده از اراضى مفتوحه اجرا نموده‏اند، نقل مى‏كند. از اين جهت، كتاب فتوح‏البلدان نه فقط منبعى براى مورخان، بلكه مصدرى براى استنباط فقهى و روش علمى مسلمانان در قبال اهل كتاب در اخذ جزيه، تحديد خراج، ماليات و ديگر روابط اجتماعى شمرده مى‏شود.

افزون بر آن، اين كتاب اوضاع جامعه اسلامى پس از وفات پيامبر(ص) را گزارش مى‏دهد و وقوع تعصبات قومى و نزاعهاى طايفه‏اى را، كه بر محور خلافت و ديگر قضاياى اجتماعى دور مى‏زد، بازگو مى‏كند.

به طور خلاصه، كتاب فتوح‏البلدان بلاذرى كتابى تاريخى و در زمينه فتوح، تشريع و تطبيق احكام است كه مسلمانان آنها را در فتح شهرها رعايت كرده‏اند. در عين حال، بلاذرى از نقل روايات متعدد بر محور يك قضيه، امتناع مى‏ورزد، بلكه بر خلاف طبرى، رواياتى را كه به نظر خود، به صدق و درستى آنها اعتقاد دارد از ميان ديگر روايات، انتخاب مى‏كند و بيشتر بر روايات منقول مدنى تكيه دارد تا از انگيزه‏ها و گزارشهاى منطقه‏اى، كه احيانا روايات اقاليمى مانند بصره و كوفه به آن متهم‏اند، دور بماند.

اما كتاب ديگر او، انساب الاشراف، در واقع كتابى است در موردى خاص; يعنى درباره «انساب‏» ولى در عين حال، خصوصيات ديگر كتابهاى انساب، طبقات و تاريخ را نيز جامع مى‏باشد. از ويژگيهاى انساب الاشراف بلاذرى، اين است كه در آن، مواد تاريخى يا سير زندگى اشخاص به فصلهاى متعددى تقسيم مى‏شود و اساسا اين كتاب شامل تاريخ عرب در دوره جاهليت، اسلام، دوره اموى و عباسى است. اما اين وقايع نه بر حسب حوادث سالها، بلكه بر اساس شخصيت اجتماعى فرد در ميان قبيله و اجتماع خود، مطرح مى‏باشد.

مشهورترين راويانى كه بلاذرى از آنها نقل مى‏كند ابومخنف، مدائنى، واقدى، زهرى، زبيربن بكار و عوان هستند; اما او بيشترين معلومات خود را، كه در انساب الاشراف آورده، از ابن سعد گرفته است. قابل توجه آنكه او اين اطلاعات را نه از طريق خواندن كتاب الطبقات، بلكه به طور شفاهى و مستقيم از مؤلف آن دريافت كرده است. (11)

5- ابن واضح يعقوبى(ف. 284 ه.): از علما و مورخان اواخر قرن سوم هجرى است كه كتابهايش شكل تاريخ‏نويسى را تغيير داد و از سيره‏نويسى و انحصار در تاريخ اسلام، به طور عموم، به تاريخ جهان از زمانهاى دور، از آغاز خلقت تا ظهور اسلام و ادامه آن در قرن سوم هجرى پرداخت.

يعقوبى، مورخى جامع‏الاطراف و با فرهنگى گسترده بود و كتاب خود را از منابع گوناگونى گردآورد. او به كشورهاى اسلامى مسافرت كرد و از هر منبعى، معلوماتى به دست آورد. آثار اين مسافرتها و منابع گوناگون در تاليف كتاب يعقوبى به وضوح ديده مى‏شود.

او تاريخ جهانى خود را بدين ترتيب نقل مى‏كند: آغاز خلقت (به نقل از تورات)، تاريخ انبيا و تاريخ ملتهاى باستانى ايرانيان، آشوريان، بابليان، مصريان، هنديان، يونانيان، روميان، بربريان، حبشيان، زنگيان، تركان و چينيان. سپس تاريخ قوم عرب، فرهنگ جاهلى، اديان، ايام العرب، بازارهاى عرب، قبايل بائده، تاريخ يمن، شام و جزيرة‏العرب و اولاد اسماعيل را مطرح مى‏كند و معلومات با ارزشى از اين بخش از تاريخ به خواننده ارائه مى‏دهد. روشن است كه يعقوبى چهره‏اى از التقاط فرهنگى عصر مامون را، كه خود نيز از معاصران آن است، نشان مى‏دهد. يعقوبى در نقل تاريخ ايران پيش از دوره ساسانى، اشاره مى‏كند كه اين قسمت از تاريخ ايران كه از اسطوره‏ها و افسانه‏ها گرفته شده، چندان قابل اعتماد نيست و سند تاريخى ندارد. (12) در آنچه درباره تاريخ يونان و حكماى آن مى‏گويد، اشاره مى‏كند كه معلومات خود را از كتابهاى ترجمه شده يونانى گرفته است. (13)

در جلد دوم، او از مجموعه اخبار تاريخى، كه پيش از او كسانى مانند واقدى، ابن اسحق، مدائنى و ابن كلبى، آنها را جمع‏آورى كرده‏اند، استفاده نموده و تاليفى از مجموعه آنها به وجود آورده است، چنانچه يعقوبى از بعضى دانشمندان هيئت‏شناس همچون خوارزمى مطالب فراوانى نقل كرده است، آنجا كه در آغاز خلافت هر خليفه‏اى تاريخ دقيق آن را مطالب علم فلك آن روز تعيين مى‏كند. (14)

در هر صورت، يعقوبى، مورخ و ضابطى است كه تاريخ خود را با دقت علمى و تاريخى تاليف كرده و از آنجا كه او شيعه و طرفدار اهل بيت(ع) مى‏باشد و به نقل حديث غدير تصريح دارد، لذا، در نقل وقايع فتنه عثمان و اخبار بنى‏اميه، به نحوى از تفصيل وقايع خوددارى مى‏كند; اما اين مطلب هرگز به اين معنى نيست‏كه‏تعصب به‏خرج‏دهد وازبى‏طرفى علمى تاريخى بيرون رود. ولى در مورد آل عباس، كه معاصر آنها مى‏باشد، به نوعى مجامله مى‏نمايد. دو جلد تاريخ يعقوبى، مضبوطترين و دقيقترين تاريخ عمومى است كه دايرة‏المعارف‏گونه فرهنگ اسلامى و عصر خود را ارائه مى‏دهد.

6- عبدالله بن مسلم‏بن قتيبه كاتب دينورى(متوفاى‏276 ه.): چهره ديگرى از شخصيتهاى بارز تاريخى در عصر مامون مى‏باشد كه كتابهاى او حايز اهميت فراوان است. او مؤلف دو كتاب «المعارف‏» و «الامامة والسياسة‏» است. كتاب المعارف او به نوعى، دايرة‏المعارفى است كه به روشهاى گوناگون تاريخى نوشته شده. او از تاريخ جهان شروع مى‏كند و اخبار خود را تا عصر معتصم، خليفه عباسى، ادامه مى‏دهد. سپس شرح حال رجال معروفى را كه شخصيت آنها به شكلى در جامعه اسلامى آن‏روز منشا اثر بوده است، ذكر مى‏كند.

ابن قتيبه در نقل اخبار تاريخى، از نوشته‏هاى مورخان و همچنين از روايات شفاهى استفاده مى‏كند; اما به عنوان مورخى ناقد، نقل خبر مى‏نمايد; به اين معنى كه اخبارى را كه نزد او موثق است، نقل مى‏كند. او اولين كسى است كه در نقل تاريخ جهان از عهدين (تورات و انجيل) بهره گرفته است. از اين نظر، تاريخ او، نزد مورخان بعدى، از جمله كتابهاى اسناد و منابع، قابل اعتماد است.

كتاب دوم او، الامامة و السياسة (يا تاريخ الخلفا)، كتابى است كه شرح حال و قضاياى خلافت پس از وفات پيامبر(ص) را به تفصيل مى‏آورد. او در اين كتاب به شكل مورخ و ناقل اخبار، حوادث را بر حسب تسلسل زمانى نقل مى‏كند; بخصوص دوران على(ع) و معاويه را به تفصيل آورده است. وقايع عاشورا را نيز به تفصيل نقل مى‏نمايد و انشعابهاى فكرى و احزاب جهان اسلام‏را بازگومى‏كند.درتاريخ‏الخلفا، حوادث را بر حسب ذكر راوى و به عهده او نقل مى‏كند و گاهى اخبار متعدد را به شكل تاليفى ذكر مى‏نمايد; مثلا، مى‏نويسد: «حدثنا عين حدثنا.» سپس باذكرراوى‏حديث، تاريخ را مى‏نگارد. بيشتر اخبار ابن قتيبه از طريق ابن ابى‏مريم مى‏باشد و در بيشتر روايتهاى تاريخى، نام او را آورده است.

7- ابوحنيفه دينورى(متوفاى 282ه.): صاحب كتاب الاخبارالطوال، از مورخان ديگر است. او تاريخ خود را به سبك تاريخ عمومى نوشته و از آغاز خلقت، تاريخ انبيا، پادشاهان فارس، يمن و يونان، بويژه اسكندر، روم و روابط عرب و حبشه و فارس پيش از اسلام را به تفصيل نقل مى‏كند.

او سپس مستقيما از جنگهاى عرب و ايرانيان در دوره جاهليت‏بحث مى‏كند و مساله را با فتوحات اسلامى زمان خليفه دوم، دنبال مى‏نمايد. ولى چندان تفصيلى از ظهور اسلام، عصر پيامبر(ص) و خليفه اول ارائه نمى‏دهد. دينورى حوادث دوران سه خليفه اول را شرح مى‏دهد و بر اختلاف حضرت على(ع) و معاويه تاكيد خاص دارد. اين مساله گرايش علوى او را در اين زمينه نشان مى‏دهد. دينورى تاريخ خلفاى اموى و عباسى را به اختصار بيان مى‏كند. آنچه در كتاب دينورى قابل ملاحظه مى‏باشد تاريخ تفصيلى ايران پيش از اسلام است. اين مطلب نيز گرايش او را به قوميت فارس روشن مى‏سازد. از ديگر امتيازهاى او اين است كه او بعضى از حوادث تاريخى را خود شاهد بوده است، نه اينكه وقايع را فقط از مورخان قبلى بگيرد. علاوه بر اين، او از ديوانهاى شعرى اطلاع وسيعى داشته كه اين مطلب امروزه مورد نظر است.

/ 8