چگونه مى توان تنوع اديان را تبيين كرد؟ - چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد؟ - نسخه متنی

ویلیام هاسکر، مایکل پترسون، بروس رایشنبا، دیوید بازینجر؛ ترجمه: ابراهیم سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چگونه مى توان تنوع اديان را تبيين كرد؟

>

نوشته: ويليام هاسكر مايكل پترسون بروس رايشنبا ديويد بازينجر
ترجمه: ابراهيم سلطانى

انحصارگرايى

جان هيك (1922) نگرش هاى موجود در باره تنوع اديان را به سه دسته تقسيم كرده است.

دسته نخست، انحصارگرايى است. انحصارگرايان معتقدند كه رستگارى، رهايى، كمال يا هر چيز ديگر كه هدف نهايى دين تلقى مى شود، منحصرا در يك دين خاص وجود دارد يا از طريق يك دين خاص به دست مى آيد. اديان ديگر نيز حامل حقايقى هستند، اما منحصرا يك دين حق وجود دارد دينى كه تنها راه رستگارى و رهايى را پيش روى ما مى نهد. به اين ترتيب پيروان ساير اديان، حتى اگر ديندارانى اصيل و به لحاظ اخلاقى درستكار باشند، نمى توانند از طريق دين خود رستگار شوند. براى نجات اين افراد بايد يگانه راه رستگارى را به ايشان نشان داد. دينداران به دليل داشتن چنين اعتقادات انحصارگرايانه اى است كه با غيرت و اشتياق، دين خود را تبليغ مى كنند.

مهمترين برهانى كه له انحصارگرايى اقامه شده، برهانى كلامى است. به اعتقاد بسيارى از انحصارگرايان، رستگارى صرفا در گرو لطف و عنايت الهى است. تلاش شخصى ما براى رستگار شدن و نجات يافتن، محكوم به شكست است. لذا لازمه رستگارى آن است كه پى ببريم نيروى رستگارى بخش الهى در كجا متجلى شده است. و هنگامى كه فهميديم خداوند غايات منحصر به فرد خويش را واقعا در كجا [يعنى در كدام دين ] متجلى كرده است، حماقت آميز است كه براى رستگارى به جاى ديگرى روى آوريم. به عنوان مثال، كارل بارت (1886 - 1968) متاله پروتستان شريعت و تجلى را در مقابل يكديگر قرار مى دهد. به نظر او شريعت تلاش متمردانه و تكبرآميز انسان است و با تجلى و انكشاف خداوند در تضاد مى باشد. شريعت، سعى محال و گناه آلود ما است براى آنكه خداوند را از منظر خويش بشناسيم و بر فراق خويش از او فايق آييم. محال بودن اين سعى به دليل آن است كه آشتى فقط از سوى خداوند ممكن است و گناه آلود بودن اين سعى از آن روست كه مصنوع خود را به جاى خداوند مى نشانيم و اين كارى خودپرستانه است: بنابراين ما نمى توانيم شريعت را يك تلاش انسانى همگام و هماهنگ با تجلى خداوند تلقى كنيم شريعت را نمى توان همچون دستى گشوده انگاشت كه خداوند با تجلى خويش آن را انباشته است... در شريعت، انسان مصنوع خويش را به جاى خداوند مى نشاند و بسيارى چيزها را كه پيشتر، خداوند به او عطا كرده، از كف مى دهد و لذا از تجلى خداوند محجوب مى ماند.

/ 21