بیشترلیست موضوعات چگونه مى توان تنوع اديان را تبيين كرد؟ كثرت گرايى نقد كثرت گرايى شمول گرايى معيارهايى براى ارزيابى اديان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ما نمى توانيم بگوييم كه كدام منظر صحيح است، چرا كه هيچ منظر نهايى اى وجود ندارد كه ما بتوانيم از آن منظر مردان كور و فيل را در نظر آوريم. حقيقت آن است كه همه ما انسان هاى كورى هستيم كه در بند مفاهيم شخصى و فرهنگى خود گرفتار آمده ايم. کسانى معتقدند كه انسان ها با فرا فكندن اوصاف خويش بر خداوند، مفاهيم دينى را پديد مى آورند. به نظر هيك اين راى تا حدودى درست است. البته از اين فرافكنى هاى انسان وار انگارانه نبايد براى تخطئه دين استفاده كرد. اين فرافكنى ها حاكى از تلاش آگاهانه ما انسان هاست براى آنكه واقعيت غايى را در چارچوب مفهومى خويش درك كنيم و نسبت به حضور و كنش آن واقعيت غايى در زندگى خود، واكنش نشان دهيم. اين بدان معنا نيست كه مجموعه اى از مفاهيم يا ساختارها، درست و مابقى غلط هستند. به نظر هيك، گزاره هاى ناظر به واقعيت غايى درواقع استعاراتى هستند كه اعتبارشان منوط به كارآيى آنها در متحول كردن و رستگارنمودن انسان هاست و از آن رو در سنت دينى محفوظ مانده اند كه همواره براى بسيارى از افراد، معنادار و مهم بوده اند.پرسش دوم آنكه كثرت گرايان چه پاسخى مى توانند به انحصارگرايان بدهند؟ به عنوان مثال، كثرت گرايان چه جوابى براى اين ادعاى بارت دارند كه عيسى مسيح يگانه تجلى خداوند و يگانه راه رستگارى است؟ اگر خداوند در عيسى تجسد يافته باشد، آنچنان كه تنها از طريق عيسى بتوان پدر را شناخت به نظر مى رسد كه خداوند به اين ترتيب يگانه راه رستگارى را به انسان ها نشان داده باشد. هيك درپاسخ، ديدگاه رسمى و سنتى درباره تجسد را رد مى كند. روح خداوند مى تواند در همه انسان ها تصرف و تاثير نمايد و آنها را چنان متحول سازد كه كاملا حاكى از خداوند شوند. تجسد استعاره اى است كه تاثير خداوند بر زندگى آدميان را بيان مى كند. عيسى (همچون ساير پيامبران بزرگ) قابليت انسان را براى تحول يافتن و خدا محورانه زيستن به فعليت رساند.