بیشترلیست موضوعات چگونه مى توان تنوع اديان را تبيين كرد؟ كثرت گرايى نقد كثرت گرايى شمول گرايى معيارهايى براى ارزيابى اديان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
هيك معتقد است كه آموزه ها گوهر دين نيستند گوهر دين متحول كردن شخصيت انسان هاست. به همين دليل او هشدار مى دهد كه آموزه هاى دينى (نظير تجسد) را نبايد بيش از حد مورد تاكيد قرار داد. آموزه هاى دينى را نبايد همچون نظريه هاى علمى، صادق يا كاذب دانست. انسان ها پرسش هايى درباره حيات آدمى و تجربه امر الوهى دارند. عقايد دينى و مدعيات تاريخى را بايد تلاش هايى براى پاسخ دادن به اين قبيل پرسش ها دانست. اين عقايد و آموزه ها مادام كه بتوانند ديدگاه ها و الگوهاى ما را براى زيستن متحول سازند، صادق هستند. از همين رو اگر آموزه هاى ظاهرا متناقض اديان گوناگون را حقايقى حاكى از تجربه زيستن بدانيم اين آموزه ها، غالبا سازگار به نظر خواهد رسيد. انسان هايى كه به فرهنگ هاى گوناگون معتقدند، در قبال واقعيتى كه با آن مواجه مى شوند، واكنش هاى گوناگونى نشان مى دهند. آن آموزه ها از اين واكنش هاى گوناگون حكايت مى كنند. به عبارت ديگر به نظر مى رسد هيك بيش از آنكه به حقايق كلامى (كه در قالب قضايا بيان مى شوند) تعلق خاطر داشته باشد، به جنبه هاى وجودى و تحول آفرين دين تعلق خاطر دارد. دين از آن رو واجد اهميت است كه حيات خود محورانه انسان را به حياتى خدا محورانه تبديل مى كند. بنابراين، آنچه مهم است فقط اعتقادات فرد نيست. اعتقادات هر فرد نوعى فرا فكندن تجربيات، فرهنگ و مقولات همه آن فرد در قالب اسطوره ها بر واقعيت غايى هستند. لذا از نظر هيك تلاش هاى انحصارگرايان براى دعوت و الزام همگانى به يك دين واحد، تلاشى بى معنى است. آنچه مهم است اين است كه واقعيت غايى ما را چنان تحت تاثير قرار دهد كه متحول شويم.