در همين سال كنار قبور شهداى حره واقع در بقيع، كه در ميان عوام به «شهداى احد» معروف است، مشغول خواندن زيارت و عرض ارادت و احترام بودم كه متوجه شدم در فاصله چند قدمى، يكى از زيارتنامه خوانهاى بومى، با گروهى از زائران آفريقايى در كنار قبرى ايستاده و با صداى بلند مى خواند: «السلام عليك يا اسماعيل بن الإمام جعفر الصادق...» ، به سرعت به طرفش رفتم و دستش را گرفته، گفتم:«سال قبل كه ما مشرف بوديم قبر اسماعيل را در بيرون بقيع زيارت كرديم شما چطور اين محل را به عنوان قبر وى معرفى مى كنيد؟! پاسخ داد: آرى قبر وى قبلا در همان محل بود ولى در توسعه و زير سازى خيابان، پيكر او را سالم يافتند و به همين محلّ منتقل و در اينجا دفن نمودند.در اطراف قبر جديد اسماعيل قطعه سنگهاى بزرگى نصب شده بود و آن را از ساير قبور مشخص و متمايز مى ساخت و محل دقيق آن در سمت شرقى قبور شهدا، به طرف قبر حليمه سعديه و دقيقاً به فاصله ده قدم معمولى ـ 10 متر ـ است و بعد از آن سالها مشخص مورد توجه و محل دعا و زيارت افراد با اطلاع بوده است ليكن متأسفانه اخيراً در اثر جابجا شدن قطعه سنگها و ايجاد پياده رو ميان اين قبر و قبور شهدا و از بين رفتن نشانه هاى موجود، اين نگرانى وجود دارد كه مانند قبور شخصيتها و بزرگان ديگر، به طور كلى فراموش از خاطره ها محو شود!به هر حال وجود اين قبر دليل روشنى بر صحت جريان و حاكى از كشف شدن پيكر جناب اسماعيل بطور سالم است; زيرا با بينش خاصى كه علماى وهابى در تعمير و تجديد قبور دارند و آن را جزو اعمال حرام و غير مشروع مى دانند، احداث چنين قبرى بدون صحت قضيه، نه قابل قبول است و نه توجيهى براى آن متصوّر است.مرقدجناب اسماعيل داراى قديمى ترين و بزرگترين ساختمان بود پس از نقلِ تاريخِ انتقال قبر و جسد جناب اسماعيل به داخل بقيع، به بيان تاريخ بناكيفيت حرم اين سلاله رسول خدا ـ ص ـ و فرزند امام هدى ـ ع ـ مى پردازيم:آنچه از منابع تاريخى و مدينه شناسى به دست مى آيد، اين است كه اين مرقد شريف داراى دو خصوصيت بارز و مشخص نسبت به ساير قبور و مراقد موجود در داخل بقيع بوده است:1 ـ قدمت و داشتن تاريخى كهن.2 ـ وسعت و بزرگى اين حرم شريف.سمهودى (متوفاى 911) در مورد قدمت اين بنا، از مطرى كه از مدينه شناسان قرن هفتم است، چنين نقل مى كند كه:«بناه بعض العُبَيدييّن من ملوك مصر»(2);«اين حرم را بعضى از ملوك و سلاطين فاطمى مصر بنا كرده اند».همين جمله را شيخ احمد عباسى از مدينه شناسان قرن يازده نيز بدون انتساب به مطرى آورده است.گفتنى است كه سلطنت خاندان فاطميها در مصر از سال سيصد و دو شروع و تا سال پانصد و شصت و چهار ادامه داشته است(3) و به مناسبت اين كه نام مؤسّس اين سلسله «عبيدالله» بوده، به آنان «عُبيديّون» نيز مى گويند.