عدالت در علاقه و محبّت زنان
روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم - كه هر دو از شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام هستند، پرسيد: آيا خداوند متعال حكيم و به همه امور و مسائل دانا استپاسخ داد: آرى، او حكيم ترين و داناترين حكيمان و عالمان است.پرسيد: آيه قرآن فانكحوا ماطاب لكم من النّساء مثنى و ثلاث و رباع فإ ن خفتم...(32) كه مىفرمايد: آنچه از زنان مورد علاقه شما قرار گيرد مىتوانيد تا چهار زن ازدواج نمائيد و اگر نتوانستيد بين آن ها عدالت نمائيد، به يك نفر اكتفا كنيد، آيا ضرورى و حتمى استهشام گفت: بلى، سپس پرسيد: پس اين آيه قرآن ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النّساء...(33)كه مىفرمايد: هرگز نخواهيد توانست بين زنان به عدالت رفتار نمائيد، آيا با آيه قبل منافات ندارد؟اگر خداوند، حكيم است؛ پس چرا دو سخن مخالف و ضدّ يكديگر در يك موضوع ايراد مىنمايد؟هشام از دادن پاسخ صحيح ساكت ماند؛ و سريع به سمت منزل امام صادق عليه السلام حركت نمود و چون به مدينه رسيد و بر آن حضرت وارد گرديد، امام عليه السلام فرمود: چه عجب، الان كه موقع حجّ نيست، چطور اين جا آمده اى!هشام گفت: به جهت يك مشكل علمى كه ابن ابى العوجاء از من سؤال نمود و نتوانستم جواب آن را بگويم، به حضور شما آمدم؛ و سپس داستان را به طور مشروح براى حضرت تعريف كرد.حضرت فرمود: در رابطه با آيه اوّل، مقصود مصارف و مخارج زن مىباشد يعنى اگر امكانات مالى برايتان فراهم بود و مايل بوديد، مىتوانيد تا چهار زن را ازدواج نمائيد؛ وگرنه بيش از يكى حقّ نداريد.و امّا نسبت به دوّمين آيه قرآن، مقصود علاقه و محبّت است، كه امكان ندارد مردى نسبت به تمام همسران خود يك نوع ابراز علاقه و محبّت داشته باشد.بنابراين در اين جهت، رعايت عدالت امكان ندارد، برخلاف آيه اوّل كه امكان عدالت هست و مىتوان براى هر كدام يك نوع لباس، منزل، خوراك و... تهيّه و در اختيار آن ها قرار داد.بعد از آن هشام از حضرت صادق عليه السلام خداحافظى كرد و چون نزد ابن ابى العوجاء آمد و جواب حضرت را بازگو نمود، ابن ابى العوجاء گفت: به خدا قسم! اين جواب از خودت نمى باشد.(34)